ژاله وفا: رادیوسکوپی پیکره فساد در نظام ولایت فقیه – بخش پایانی

 

در ۴ شماره قبلی این نوشتار به روشهای عمده فساد اقتصادی و رانتخواری و ذکر نمونه های آن در دوران تصدی پست شهرداری در دوره آقای کرباسچی و نیز مقطع کنونی ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد در نظام ولایت فقیه پرداختم . در این شماره به چگونگی شکل گیری شبکه های تار عنکبوتی وخانوادگی قدرت و مالا سوء استفاده وبهره برداری های نامشروع از اموال مردم می پردازم.

بی تردید هر نظام استبدادی علاوه بر تکیه بر قدرتهای خارجی در درون به تکیه گاهی نیاز دارد و آن گروه بندیهای صاحب امتیاز جامعه هستند. در هریک ازاین گروه بندی ها نیز، خانواده هایی تفوق پیدا می کنند که دارای شبکه تارعنکبوتی روابط شخصی قدرت باشند و شبکه های تارعنکبوتی، با یک رشته رابطه های عمودی و افقی، به مرکز قدرت، پیوند می یابند و بدینسان یک طبقه و الیگارشی غیر متعهد به حقوق ملی تولد می یابد . هربخش از این شبکه قدرت در عین یارکشی برای کسب هر چه بیشتر سهم خود از قدرت ، در مواقع ضروری در توازن قوا با گروههای رقیب خود در چهارچوب چتر نظام حافظ همه آنها ، به قصد حفظ جایگاه و منافع دراز مدت خود حتی به تقسیم و یا اشتراک منافع با رقیبان خودی نیز تن خواهند داد.

این شبکه های تار عنکبوتی بر مراکز قدرت مالی و سیاسی جامعه سیطره پیدا می کنند و روز بروز فضای حیاتی نیروهای محرکه واقعی کشور را که نسل جوان و مولد کشور است را تنگ و تنگ تر می کنند. درنظام ولایت فقیه نیزاین شبکه های خانوادگی از طریق روابط شخصی قدرت تفوق اقتصادی- سیاسی یافته اند.

به چند نمونه شکل گیری روابط قدرت و خانوادگی که در بحبوحه دعواهای درون جناحی و زمینه سازی های حذف یک دیگر توسط برخی از سایتهای محافظه کاران به بیرون درز یافته است نظر افکنیم:

*مجله همشهری ماه وابسته به شهرداری تهران ( تحت نظر قالیباف شهردار تهران ور قیب انتخاباتی احمدی نژاد ) در ۲۵ خرداد۱۳۹۰ در مقاله مفصلی تحت عنوان "احمدی‌نژاد و «حلقه‌ ارومیه » از کجا آمدند؟" پرده از بخشی از روابط تارعنکبوتی شخصی قدرت که منجر به رانت خواری می شود برداشته است . به بخشهایی از آن نظاره کنیم :

"نیم نگاهی به سوابق گذشته محمود احمدی نژاد و ورق زدن تازیخ فعالیت های وی ، نام هایی را به عنوان همراه یا همکار در کنار نام او نشان می دهد که از قضا این روزها بیش از هر زمان دیگری برای جامعه ایران آشناست. اسامی چون مجتبی ثمره هاشمی، صادق محصولی، اسفندیار رحیم مشایی، علیرضا نیکزاد، علی اکبر محرابیان، علیرضا شیخ عطار، محمد علی آبادی و ... همه و همه در کنار رییس فعلی خود دیده می شوند. به بیان دیگر «تیم» محمود احمدی نژاد از همان سال های ابتدای انقلاب شکل گرفته و در مقاطع مختلف و با محور شدن دوباره وی، دور برادر «حاج داوود» جمع شده اند. از این گروه نیز در تحلیل های مختلف با عنوان «حلقه ارومیه» نام برده شده است که اشاره ای است به نخستین همکاری مشترک در استان آذربایجان است..

دو سال بعد از وقوع انقلاب در سال ١٣۵٩ ‏و در دوران وزارت کشور دبیر کل فعلی جامعه روحانیت مبارز یعنی آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، «صادق محصولی» که به نوعی چهره معتمد وزیر وقت کشور به شمار می رفته از سوی وی ماموریت می یابد تا برای برقراری امنیت مناطق ناآرام شمال غرب، راهی زادگاه خود یعنی ارومیه شده و در در عین حال نیم نگاهی نیز به تحرکات حامیان بنی صدر، رییس جمهور مخلوع وقت داشته باشد. در این سفر، «برادران ثمره هاشمی» نیز محصولی را همراهی می کنند؛ چهره هایی که به واسطه فعالیت های سیاسی دایی های خود یعنی محمدجواد و محمدرضا باهنر، برای اهالی سیاست و مدیران، ناآشنا به حساب نمی آمدند. ‏‏«صادق محصولی» علاوه بر فرمانداری ارومیه، فرماندهی منطقه ۵ سپاه - که استان های آذربایجان ‏غربی، شرقی و اردبیل را شامل می شد- را نیز عهده دارد شد. در آن برهه زمانی، «محمود احمدی نژاد» بخشدار ماکو و سپس فرماندار خوی می شود ، «مجتبی ثمره هاشمی» به معاون استانداری آذربایجان می رسد، پرویز فتاح حکم قائم مقامی فرماندهی ‏لشگر ویژه سپاه پاسداران آذربایجان غربی را در دست خود می بیند، حسین طاهری استاندار وقت آذربایجان غربی است، محمد علیآبادی مسئولیت اداره راه قدس را در دست دارد و مشایی هم از نیرویهای سپاه تنکابن است که بعد ها با پیوستن به وزارت اطلاعات و به دلیل علاقه به مسائل قومی و کردها راهی این منطقه شده و در جایگاه عضو شورای تامین با این حلقه لینک پیدا میکند. علیرضا شیخ عطار و تابشکه معاون وزارت کشور دولت دوم هاشمی بود - نیز دو استاندار آذربایجان به شمار می روند... نیم نگاهی به سوابق گذشته محمود احمدی نژاد و ورق زدن تازیخ فعالیت های وی ، نام هایی را به عنوان همراه یا همکار در کنار نام او نشان می دهد که از قضا این روزها بیش از هر زمان دیگری برای جامعه ایران آشناست. اسامی چون مجتبی ثمره هاشمی، صادق محصولی، اسفندیار رحیم مشایی، علیرضا نیکزاد، علی اکبر محرابیان، علیرضا شیخ عطار، محمد علی آبادی و ... همه و همه در کنار رییس فعلی خود دیده می شوند. به بیان دیگر «تیم» محمود احمدی نژاد از همان سال های ابتدای انقلاب شکل گرفته و در مقاطع مختلف و با محور شدن دوباره وی، دور برادر «حاج داوود» جمع شده اند. از این گروه نیز در تحلیل های مختلف با عنوان «حلقه ارومیه» نام برده شده است که اشاره ای است به نخستین همکاری مشترک در استان آذربایجان است.

دو سال بعد از وقوع انقلاب در سال ١٣۵٩ ‏و در دوران وزارت کشور دبیر کل فعلی جامعه روحانیت مبارز یعنی آیت الله محمدرضا مهدوی کنی، «صادق محصولی» که به نوعی چهره معتمد وزیر وقت کشور به شمار می رفته از سوی وی ماموریت می یابد تا برای برقراری امنیت مناطق ناآرام شمال غرب، راهی زادگاه خود یعنی ارومیه شده و در در عین حال نیم نگاهی نیز به تحرکات حامیان بنی صدر، رییس جمهور مخلوع وقت داشته باشد. در این سفر، «برادران ثمره هاشمی» نیز محصولی را همراهی می کنند؛ چهره هایی که به واسطه فعالیت های سیاسی دایی های خود یعنی محمدجواد و محمدرضا باهنر، برای اهالی سیاست و مدیران، ناآشنا به حساب نمی آمدند. پس از حدود یک سال حضور ‏‏«صادق محصولی» در این استان، وی علاوه بر فرمانداری ارومیه، فرماندهی منطقه ۵ سپاه - که استان های آذربایجان ‏غربی، شرقی و اردبیل را شامل می شد- را نیز عهده دارد شد تا نخستین ارتباط های محصولی با این نهاد در آن مقطع شکل بگیرد. در آن برهه زمانی، «محمود احمدی نژاد» بخشدار ماکو و سپس فرماندار خوی می شود ، «مجتبی ثمره هاشمی» به معاون استانداری آذربایجان می رسد،پرویز فتاح حکم قائم مقامی فرماندهی ‏لشگر ویژه سپاه پاسداران آذربایجان غربی را در دست خود می بیند، حسین طاهری استاندار وقت آذربایجان غربی است،محمد علی آبادی مسئولیتاداره راه سپاه قدس را در دست داردو مشایی هم از نیروهای سپاه تنکابن است که بعد ها با پیوستن به وزارت اطلاعات و به دلیل علاقه شخصی به مسائل قومی و کردها را هی این منطقه شده و در جایگاه عضو شورای تامین با این حلقه لینک پیدا میکند.. علیرضا شیخ عطار و تابشکه معاون وزارت کشور دولت دوم هاشمی بود - نیز دو استاندار آذربایجان به شمار می روند.

احمدی نژاد در دولت ششم ( دولت دوم آیت الله هاشمی رفسنجانی) استانداراردبیل م یشود . در واقع مثلث دانشگاه علم و صنعت پس از جنگ ، فرصت همکاری نزدیک نیافت اما بقیه اعضای حلقه به شکل مداوم، ارتباطات را حفظ می کنند. صادق ‏محصولی به کار اقتصادی در حوزه نفت می پردازد که ثمره آن، ثروتی قابل توجه است. محمود احمدی نژاد که در استانداری اردبیل مشغول است و پرویز فتاح، به عنوان مدیرامور قراردادی پروژه های عمرانی ‏قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا فعالیت می کند. در این میان اسنادی نیز وجود دارد که با توجه به آذری زبان بودن محصولی، احمدی نژاد بار دیگر از وی برای حضور در این استانداری دعوت می کند. در این دوره ، افراد تازه ای هم به حلقه اضافه می شوند. علی اکبر محرابیان ، علیرضا نیکزاد ، عباسزاده مشکینی و فتحاللهی که در حال حاضر معاون وزیر امور خارجه است از جمله اعضای جدید به شمار می رفتند که در اردبیل با احمدی نژاد آشنا می شوند. محربیان و نیکزاد بعدها به ترتیب وزرای صنایع و مسکن و شهرسازی دولت های نهم و دهم شده و عباس زاده مشکینی نیز سر از فهرست حامیان دولت در انتخابات شورای های سوم درآورده و امروز، مدیرکل سیاسی فعلی وزارت کشوراست..

طرفه آنکه در همان زمان و به شکل موازی، همکاران سابق در آذربایجان وارد وزارت خارجه شدند و در آنجا یکدیگر را باز می یابند. مجتبی ثمره هاشمی به سفارش صادق محصولی ‏که باجناق علی اکبر ولایتی وزیر وقت امور خارجه بود به این وزارتخانه رفت و پس از چندی، مدیرکل ‏اداره گزینش این وزارتخانه شد؛ جایی که سعید جلیلی هم به فعالیت مشغول شد. اسفندیار رحیم مشایی نیز در این مقطع مدیرکل اجتماعی وزارت کشور میشود و با تابش که معاون سیاسی وزارت کشور است همکاری میکند.

یکی از پیامدهای انتخابات دوم خرداد ۷۶ و پیروزی غیرقابل پیش بینی سید محمد خاتمی در آن، حذف این مجموعه از مدار کارهای اجرایی است.

از زمانی که محمود احمدی نژاد توانست در کسوت شهردار تهران( در دوران اصلاحات ) کلید پایتخت را به دست بگیرد ، بار دیگر اعضای حلقه ارومیه و هسته اولیه آن یعنی حلقه علم و صنعت ، رویت شدند. محمد علی آبادی معاونت مهم فنی و عمرانی را در اختیار گرفت و بهبهانی وزیر سابق راه نیز به شهرداری تهران راه یافت. اسفندیار رحیم مشایی نیز ریاست سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران را به نام خود زد و ثمره هاشمی نیز مسئولیت ستادهای انتخاباتی دوست بسیار نزدیک خود را عهده دار شد. سایر یاران این حلقه نیز، فعالیت برای انتخابات ریاست جمهوری نهم را کلید زدند. فعالیت های خاص شهرداری در آن دوران به ویژه قدم گذاردن به مباحثی مانند اعطای وام ازدواج و کمک های مالی به برخی مجموعه ها در شهر تهران، آغازگر راهی بود که در همان مقطع توسط برخی سیاسیون ، از خیابان پاستور گذر می کرد.فرصت حضور دو ساله در شهرداری تهران ، شرایطی را رقم زد تا تیم نواصولگرایان، کار اجرایی در سطح شهرداری کلان شهری مانند تهران را تجربه کنند. با رسیدن احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری در دولت نهم حالا حلقه ارومیه می توانست با فراغ بال، مسئولیت های بالادستی اجرایی را بر عهده بگیرد. اینچنین بود که صادق محصولی پس از مدتی فعالیت در ایجاد انسجام در نیروهای حامی دولت، و پس از ماجرای استیضاح پر سر و صدای علی کردان، کلید دار وزارت کشور شد و انتخابات ریاست جمهوری دهم را برگزار کرد. علی اکبر محرابیان بعد از عزل علیرضا طهماسبی، به ساختمان وزارت صنایع و معادن رفت و در دولت دهم و تا قبل از ادغام پرحاشیه وزارت صنایع در وزارت بازرگانی، در این سمت ماند. محمد علی آبادی که با «نه» شورای شهر دوم برای تصدی شهرداری تهران مواجه شد و رقابت را به محمدباقر قالیباف واگذار کرده بود حکم ریاست سازمان تربیت بدنی را از احمدی نژاد دریافت کرد. علیرضا نیکزاد در دولت دهم به وزارت مسکن و شهرسازی رسید، پرویز فتاح ، وزیر نیرو شد و علیرضا شیخ عطار پس از قائم مقامی وزارت خارجه، کلید سفارت ایران در المان را تحویل گرفت... "

مجتبی ثمره هاشمی از تیر ۱۳۸۸ مشاور ارشد احمد ی نژاد و رحیم مشایی نیز در نهاد ریاست جمهوری مسئولیت‌های زیر را برعهده داشته است:

،رئیس دفتر رئیس‌جمهوری ،سرپرست نهاد ریاست جمهوری، نمایندگی ویژه رئیس جمهوری جهت تصمیم گیری در مورد نحوه اجرای اختیارات هیات وزیران در امور نفت ،،ریاست شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه اقتصادی ، دبیر کمیسیون فرهنگی دولت ، ریاست گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری ، مسئولیت انتصاب مدیر عامل صندوق مهر امام رضا ، مسئولیت کنترل و نظارت مرکز امور حقوقی بین‌المللی ریاست جمهوری ، نماینده تام الاختیار رئیس‌جمهور در ستاد مرکزی راهیان نور ، رئیس کارگروه زیارت و فرهنگ رضوی ، عضویت در شورای فرهنگی دولت با حکم رئیس جمهور ، رئیس کمیته ‏عالی در مورد طرح خط لوله گاز ایرانپاکستانهند ، نماینده رئیس‌جمهور در شورای نظارت بر صدا و سیما ،جانشین رئیس‌جمهور در شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور، رئیس مرکز ملی جهانی‌شدن ، عضو کمیسیون اقتصادی دولت ، نظارت برکار سخنگوهای دولت و رئیس شورای اطلاع رسانی دولت و نماینده ویژه رئیس‌جمهور در امور خاورمیانه.

*سایت جهان نیوز در (۱۹اردیبهشت ۹۰ کد خبر ۵۴۰ ) به نقل از سایت الف راه یابی اعضای خانواده اسفنیدار رحیم مشایی رئیس دفتر احمدی نژاد را به مشاغل دولتی و طریقه طی مدارج را در پرتو استفاده از رانت سیاسی بدینسان شرح می دهد:.

آرش کوشا، برادر زاده اسفندیار رحیم مشایی، (علت عدم تشابه نام فامیلی، تغییر نام است) است. قبل از دهه هشتاد او در اداره منابع طبیعی و جنگلداری تهران کارهای ساده دفتری همانند کارهای مربوط به نشریه و... انجام می داده است. وی مدتی نیز بیکار بوده و در مغازه یکی از اقوام کار می کرده است .با راه یابی اسفندیار رحیم مشایی به شرکت های مختلف وابسته شهرداری و پس از آن انتصاب به ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، راه برای ارتقای آرش باز می شود.آرش رحیم مشایی (کوشا) به همراه اسفندیار در سال ۱۳۸۲ به سمت عضو هیات مدیره شرکت فرهنگسرای بهمن، وابسته به شهرداری، منصوب می شوند. اسفندیار در این زمان رییس هیات مدیره شرکت است. در سال ۸۳ و با گسترده شدن فعالیت های اسفندیار در شهرداری، او از فرهنگسرای بهمن می رود و آرش جای او را در ریاست هیات مدیره می گیرد.

آرش تا اندکی بعد از انتقال اسفندیار به سیستم میراث فرهنگی در دولت احمدی نژاد، در این شرکت (شرکت فرهنگسرای بهمن به شرکت توسعه عمران بهمن تغییر نام پیدا کرده بود) باقی می ماند، به گونه ای که به سمت نایب رییس شرکت عمران تجارت خاوران، از مجموعه شرکت های زیرمجموعه سازمان فرهنگی هنری شهرداری، نیز به نمایندگی از توسعه عمران بهمن منصوب می شود.با آغاز دولت جدید، شرایط برای آرش مساعدتر می شود، مقصد: سایپا. به استناد صورتجلسه مجمع عمومی عادی به طور فوق‌العاده مورخ ۸۴.۱۰.۲۴ آقای آرش کوشا عضو هیئت مدیره امداد خوردو سایپا شده است.

اکنون اسفندیار در میراث فرهنگی مستقر شده و آوازه قدرت او در مجموعه دولت به تدریج در حال همه گیر شدن است. سال ۸۵ به نیمه رسیده که آرش به عنوان مشاور اسفندیار و دبیر کمیته ملی طبیعت گردی کشور در رسانه ها صحبت می کند.

اول مهر ۸۵، کوشا از تشکیل قریب الوقوع باشگاه طبعیت گردان خبر می دهد.ده روز بعد، شرکت طبیعت گردان جوان میراث را تاسیس می کند:آرش کوشا به سمت رئیس هیئت مدیره ... برای مدت دو سال انتخاب می گردد.شرکت تحت مدیریت کوشا زیر نظر معاونت گردشگری میراث فعالیت می کند. محمد شریف ملکزاده، معاون گردشگری میراث در مصاحبه های مختلف، از پروژه های مختلف شرکت تحت مدیریت آرش حمایت می کند.اواخر ۸۵، عضویت آرش در هیات مدیره امداد خودرو، به مدت دوسال تمدید می شود.از سال ۸۵ تا سال ۸۸ فعالیت های او در میراث فرهنگی تشدید می شود.

*به گزارش انصارحزب‌الله، نشریه «دانشجویان» به تازگی از انتصابات عجیب قوم و خویشی در شرکت «سایپا» توسط گروه انحرافی پرده برداشته است:

"ماجرا از این قرار است که پس از خرید سهام گروه «بهمن» و «شستا» توسط شرکتهای زیرمجموعه سایپا ابهامات زیادی را در ذهن صنعتگران به وجود آورد. سابق بر این هیات مدیره سایپا را ۳ عضو از سازمان گسترش، یک عضو از گروه بهمن و یک عضو از شستا تشکیل می‌داد ؛ ولی تعیین مدیرعامل گروه سایپا برعهده سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بود ؛ اما پس از این خرید معنادار و برگزاری مجمع، ۳ عضو از هیات مدیره توسط مدیرعامل سایپا با استفاده از یک خلاء قانونی ۳ کرسی از ۵ کرسی هیات مدیره را در اختیار گرفته و با آن، مدیریت خود بر سایپا را مادام‌العمر نموده و حتی می‌توانند مدیرعامل بعد از خود را نیز تعیین نمایند! این همان اقدامی بود که مدیرعامل سایپا پس از برگزاری مجمع با خوشحالی از آن به عنوان خصوصی‌سازی واقعی نام برد!«نعمت‌الله پوستین‌دوز» که با حمایت‌های «اسفندیار رحیم مشایی» مدیرعاملی این شرکت را تصاحب کرد.

جمعی از کارکنان سایپا اخیرا در نامه‌هایی به برخی مسئولان کشور بااشاره به انتصابات قوم و خویشی در سایپا تذکر داده اند که بیش از ۱۵ نفر با فامیلی پوستین‌دوز و امیری در رده‌های کارمندی و کارشناسی در استخدام شرکت سایپا هستند:

- «رضا رحیم مشایی»، فرزند اسفندیار رحیم مشایی، (رئیس امور اداری شرکت کارکنان سایپا)

- «آرش کوشا»، خواهرزاده رحیم مشایی، (مدیر عامل باشگاه سایپا)

- «علیرضا پویان مهر» (فامیل عوض شده) ، برادر پوستین‌دوز، (بیزنس من سایپا و عضو سایپا چین)

- «امیرحسین امیری»، خواهرزاده پوستین‌دوز، (قائم مقام بازاریابی و فروش سایپا)

- ظهیر امیری، خواهرزاده پوستین‌دوز، (قائم مقام استراتژیک سایپا)

- «کمیل امیری»، خواهرزاده ‌پوستین‌دوز، (قائم مقام ارتباطات زامیاد)

- اشکان جوادنیا، باجناق پوستین‌دوز (رئیس توسعه مدیریت سایپا)

- «شهروز پوستین‌دوز»، برادرزاده پوستین‌دوز، (رئیس توسعه مدیریت سایپا

-«شهرام پوستین‌دوز»، برادرزاده پوستین‌دوز، (رئیس امور مشتریان و فروش سایپا)

*در ۱۰ تیر ۹۰ رسانه ها خبر دستگیری پسر دایی احمدی نژاد ،محسن معماری را به اتهام سوء استفاده مالی را اعلام کردند.

مدیریت شرکت سرمایه گذاری غدیر (شرکت سرمایه گذاری بانک صادرات) که یکی از بزرگترین شرکتهای بورس اوراق بهادار است و سرمایه ثبت شده فعلی آن ۶۷۵ میلیارد تومان می باشد وبیش از ۱۲۰ شرکت وابسته دارد در حالی با فشار احمدی نژاد بر مدیر عامل بانک صادرات به محسن معماری سپرده شد که وی تنها دارای مدرک تحصیلی لیسانس برق است.

*تهران امروز ۱۹ اردیبهشت ۶۰ طی مطلبی تحت عنوان :«یک خانواده، سه دختر و در نهایت سه داماد.»نوشت : صحبت از یک عضو شورای شهر به نام پروین احمدی‌نژاد است که در سال ۸۵ در لیست رایحه خوش خدمت قرار گرفت و در حالی که تصور می‌شد به واسطه نام خانوادگی‌اش که همان احمدی‌نژاد بود، خواهد توانست در صدر لیست راه‌یافتگان به شورای شهر سوم قرار گیرد اما نتوانست آنچنان اقبالی به‌دست آورد و جزو آخرین نفراتی بود که به ساختمان خیابان بهشت راه یافت. یکی از از دامادهای وی حمیدرضا افراشته است که در سال ۸۴ به نهاد ریاست‌جمهوری رفت و در گروه مشاوران جوان این نهاد، معاونت استان‌ها را بر عهده گرفت. او در نهاد ریاست‌جمهوری و در سمت معاون امور استان‌ها فعالیت‌های خوبی داشت و به اکثر شهرها برای افتتاح یا سخنرانی پروژه‌ها سفر کرد. افراشته علاقه ‌زیادی به محمود احمدی‌نژاد دارد و توانسته ارتباط نزدیکی با او برقرار کند اما جالب‌تر از آن، ارتباط افراشته با رئیس دفتر رئیس‌جمهور است. او با مشایی ارتباط خوبی دارد و از حلقه نزدیکان رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور محسوب می‌شود چنان‌که در وبلاگ شخصی‌اش بارها در حمایت از مشایی و ولایتمدار بودن او مطالبی را منتشر کرده است. مشایی چندی پیش او را به عنوان دبیر همایش بین‌المللی جوانان منصوب کرد.

* و اما محمود احمدی نژاد داماد خود مهدی خورشیدی آزاد را به سمت دبیر شورای مشاورین رئیس جمهوری منصوب کرده است.

* همچنین داود احمدی‌نژاد‌ برادر بزرگ احمدی نژاد ابتدا توسط وی به سمت رئیس دفتر بازرسی ریاست‌جمهوری منصوب شد. داوود دانش جعفری، وزیر اقتصاد برکنار شده دولت نهم در مراسم تودیع خود، او را متهم به روی کار آوردن افراد نالایق در بازرسی ریاست جمهوری کرد.داوود احمدی نژاد که لیسانس مهندسی مخابرات دارد ، پس از کناره گیری وی ، توسط محمود احمدی نژاد به سمت نماینده ویژه رییس‌جمهورو دبیر‌کل کمیته پدافند غیر‌عامل منصوب شده است . وی در مصاحبه با خبرگزاری فارس در باره فساد نزدیکان سیاسی برادرش محمود احمدی نژاد گفت: "من اسم نمی‌برم، اما هم‌اکنون سردمدار فساد کلان در جامعه همین گروه انحرافی است و بهتر از این نمی‌توان تعبیری داشت. آنها انواع فساد اعم از سیاسی و اقتصادی را دارند. اسنادی هست اما برخی از آنها کاملاً سری هستند. در عین حال بخشی از این اسناد ‌که سرّی نبوده‌اند را در سخنرانی‌هایم افشا کرده‌ام."

از مشاهده چند نمونه فوق مبرهن میشود که همانگونه که ذکرش رفت در نظام استبدادی ولایت فقیه خانواده هایی تفوق پیدا می کنند که دارای شبکه تارعنکبوتی روابط شخصی قدرت باشند و شبکه های تارعنکبوتی، با یک رشته رابطه های عمودی و افقی، به مرکز قدرت، پیوند می یابند.بر همه ایرانیان آشکار است که بههر برداری های اقتصادی و سیاسی زیر چتر روابط خانوادگی منحصر به خانواده و دوستان نزدیک احمدی نژاد نمی شود و روابط تنگاتنگ خانوادگی و به تبع آن بهره برداری های غیر مشروع در بین اغلب مسئولان این نظام از ابتدا تا کنون همچون تار عنکبوتی" آل "ولی فقیه را همچون آل فرعون و قارون بهم متصل می سازد. بتازگی نیز برابر اسنادی که ویکیلیکس انتشار داده است، مجتبی و مصطفی خامنه ای فرزندان ولی فقیه مطلقه در افریقای جنوبی سرمایه گذاری کرده اند:گزارش مورخ ۸ فوریه ۲۰۰۹ از دوبی به وزارت خارجه امریکا است و یک بند آن مربوط می شود به سرمایه گذاریهای مجتبی و مصطفی خامنه ای در افریقای جنوبی: فرزندان رهبر جمهوری اسلامی ایران، مجتبی و مصطفی سرمایه گذاریهای عظیمی در افریقای جنوبی به عمل آورده اند. میزان آن را ۱۰ میلیارد دلار برآورد کرده اند.

ترکیب مخرب قدرت سیاسی و اقتصادی در دست ماموران و کارگزاران ولی فقیه را میتوان در قاموس شخصی همچون سعید مرتضوی نظاره کرد: سعید مرتضوی، دادستانی که نامش به دادگاه‌های مطبوعات و توقیف موقت، و بی‌سرانجام تعداد زیادی از نشریات اصلاح‌طلب در سال‌های اخیر گره خورده است، از اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۲، همزمان با احیای دادستانی، در زمان ریاست آیت‌الله محمود هاشمی شاهرودی بر قوه قضائیه، سمت دادستان عمومی و انقلاب تهران را بر عهده داشت.نام سعید مرتضوی در اردیبهشت ۱۳۷۹ هنگامی بر سر زبان‌ها افتاد که او ۱۶ روزنامه را موقتاً تعطیل کرد؛ توقیفی که تقریباً برای همه این روزنامه‌ها دائمی شد و در نتیجه صدها روزنامه‌نگار بیکار شدنددست داشتن سعید مرتضوی در پرونده‌های پر حرف و حدیث به توقیف گسترده مطبوعات و قتل زهرا کاظمی محدود نمی‌شود.خانم نسرین ستوده، وکیل دادگستری در تهران که هم اکنون در زندانهای انفرادی مخوف این نظم به جرم دفاع از حقوق شهروندان بسر میبرد ،نقش سعید مرتضوی رادر مصاحبه با رایدو فردا بخوبی اشکار میسازد : «‌با توجه به تجربه‌ای که آقای مرتضوی در زمینه توقیف گسترده مطبوعات که به توقیف فله‌ای معروف شد، داشت، پس از اشغال پست دادستانی تهران از همان توقیف‌های فله‌ای استفاده کرد و ما شاهد بازداشت‌های گسترده و فله‌ای افراد از جمله فعالان کارگری، زنان، دانشجویان و دیگر اقشار مدنی و فعالان اجتماعی بودیم. همچنین طرح موسوم به اراذل و اوباش زیر نظر آقای مرتضوی و فرماندهی نیروی انتظامی و با دستور خود رئیس جمهور اجرا شد. در اعتراضات اخیر هم که همراه با بازداشت‌ها و اذیت و آزارهای گسترده که صحبت از تجاوزات و شکنجه‌های منجر به مرگ بوده، یکی از مهره‌های اصلی سرکوب‌ها آقای مرتضوی بوده است».حال در نظر بگیریم سعید مرتضوی با چنین سابقه ای ودر حالی که دستور اعزام بازداشت شدگان ۱۸ تیرماه ۸۸ به کهریزک را شخصا صادر کرده بود بطوری که در اثر رفتارهای خشونت بارماموران با بازداشت شدگان، و ضرب و شتم بازداشتی‌ها به دست ماموران و زندانیان شرور تحت امرشان؛ سه جوان به اسامی مرحوم محسن روح‌الامینی، مرحوم امیر جوادی‌فر و مرحوم محمد کامرانی جان باختند. به درخواست دولت از قوه قضائیه به قوه مجریه منتقل و مسئول ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز شده است!!! به مصداق این شعر سعدی

قاضی که به رشوت بخورد پنج خیار - ثابت کند از بهر تو ده خربزه زار

هدف نگارنده از ذکر این موارد ( که درواقع نوک کوه فساد جاری در نظام است )جلب توجه خصوصا جوانان کشوربه این امر است که فساد یکشبه شکل نمی گیرد و یکشبه نیز پایان نمی پذیرد. خوانندگان بیاد دارند که در بخش دوم این نوشتار از شیوه جدید رانتخواری و اختلاس نام بردم و به خبری از سایت جهان نیوز استناد کردم که خاطر نشان کرده بود فعالیت باند فساد مالی در بیمه ایران در کرج که محمد رضا رحیمی معاون اول احمدی نژاد در دادگاه متهم به همکاری و شراکت با این باند شده بودو به حکم حکومتی رهبری نظام پرونده مختومه شد ، به این نحو بوده است که پرونده های مختومه را یکبار دیگر به جریان می انداخته اند و دوباره برای آنها حکم صادر کرده و پول آنرا خودشان برداشت می کردند و با همین شگرد میلیاردها تومان اختلاس کردند ! با نگاهی به سوابق آقای محمد رضا رحیمی در نظام ولایت فقیه از قبیل :دادستان قروه و سنندج در اوائل انقلاب، نمایندۀ دوره‌های دوم، سوم و چهارم مجلس نظام و عضو اسبق هیأت‌رئیسه مجلس، استاندار اسبق کردستان، رئیس سابق دیوان محاسبات ( ! )و معاون پارلمانی سابق رئیس جمهور و معاون اول رئیس دولت دهم ... روشن می شود که بدون اطلاع آقای رحیمی از ریشه دواندن فساد در دستگاه قضایی نظام ولایت فقیه و سوء استفاده از اطلاعات مربوط به دورانی که در قوه قضاییه دارای پست و منصب بوده است ، نمیتوان با باندی فاسد پرونده های مختومه را یکبار دیگر به جریان انداخته و دوباره برای آنها حکم صادر کرده و پول آنرا خودشان برداشت کنند! این فساد یکشبه شکل نگرفته است و اگر بعنوان یک نمونه به مقامهای گوناگون فوق این مدیر فاسد در پستهای مهم قضایی ، تقنینی و اجرایی توجه کنیم می بینیم که نوار سرخ فساد آلوده به خون در نظام ولایت فقیه در تمام طول و عرض شبکه مافیایی نظام ردشده و حرص و آز قدرت به افزودن برخود روزی آن نوار را بدل به طنابی می کند که گریبان نظام فاسد را همچون هر نظام فاسد دیگری می گیرد و به حیات آن پایان میدهد.نظام ولایت فقیه همچون عصای موریانه خورده سلیمان پوسیده است . اما قبل از اینکه بنایش خود فرو ریزد ، بایستی با روشی کار آمد آنرا فرو انداخت. چرا که هر روز ادامه حیات وی کاستن از توان نیروهای محرکه جامعه ماست و شیره حیاتی نسل جوان فعلی و آتی کشور است که به کیسله ویل مافیا سرازیر می شود . به مصداق زنده یاد مشیری

صحیت از پژمردن یک برگ نیست - وای جنگل را بیابان می کنند

این بصیرت برای نسل جوان کشور می تواند بدل به شالوده ای محکم برای اتخاذ موثرترین راه مبارزه بافساد چه اکنون و چه در آینده وطن شود و آن ضرورت انقلاب در ساختارر ذهنی فساد پرور و از اصالت انداختن قدرت در اذهان تک تک آحاد ملت است. دیده بانان بیدار کشور بایستی گذرگاه های شکل گیری شبکه های زر و زور را به مردم هشدار داده و ملت با هوشیاری از بوجود آمدن زمینه و بستر فساد ی که عاقبت گریبانگیر حیات سیاسی-اقتصادی خودش می شود ،جلوگیری بعمل آورد.