ژاله وفا

 

بالندگی جنبش  واسارت اصلاح طلبان در توهم و خیال

 

رابطه انسان با آزادی و یا قدرت و  نقش و وزن هر یک در ساختار ذهنی و رفتاری انسانها  یکی از کلیدی ترین روابط  است که در مواقع حساس زندگی شخصی و اجتماعی -سیاسی انسانها بسیار تعیین کننده است.

آن بخش ازانسانها که به اصالت قدرت و نه آزادی  باور دارند ، پیوسته  در ذهن و بالتبع در عمل خود تبعیضی بسو د قدرت وبه قیمت غفلت عقل از آزادی خویش بر قرار می کنند . اینان  رابطه عقل را با واقعیت چنان تغییر میدهند که در پندار و گفتار و کردار و در رابطه اشان با واقعیت هایی که خود و دیگران و واقعیتهای اجتماعی است ، بیانگر  و نماد  خیال و مجاز و اسارت در مطلقهای ذهنی خود می شوند.

به حکم این تبعیض به نفع قدرت ، واقعیت گرایی دروغین جای  رابطه راستین عقل با واقعیت را می گیرد . و اصالت دهنده به قدرت ، قدرتمداری خود را در حجاب واقعیت گرایی پنهان میکند . نا گفته پیداست که  در توازن قوا ،اصالت دادن به قدرت تنها مخصوص کسانی که در موقعیت متفوق میباشند ، خود را بروز نمیدهد ، چه بسا انسانهای شکست خورده مصر تر در دست نکشیدن از اصالت قدرتند.

تضاد و  جنگ مافیاهای درون نظام ولایت فقیه که در فرصت انتصابات  اخیر به آشکار ترین شکل خود را عرضه کرد

یکی از  بهترین موقعیتها و زمینه های  تشخیص و شناخت دقیق و تفکیک طرز فکرهای حامی قدرت و آزادی را در درون و بیرون این نظام  بدست میدهد.

در قبل از انتصابات رژیم بحث شرکت در "انتخابات" و یا تحریم آن  و نتایج  ناشی از اتخاذ یکی از دو هدف و روش یکی از اساسی ترین مباحث بود.  خط فارق باور به آزادی و یا قدرت  از سوی گروه های سیاسی- اجتماعی  و یا حتی در سطح فردی ، در موضع گیری های قبل از وقوع  پدیده است که  خود را نشان میدهد.

 اصلاح طلبان درون حاکمیت و گروههای همچون نهضت ازادی و ملی و مذهبی های متعلق به اپوزیسیون درون حاکمیت ،همه با اصرای باور نکردنی با پشت کردن به تجربه  واقعی اصلاح نبودن نظام ولایت فقیه ، خیال و مجازی  را ساخته و پرداختند و به جامعه القا کردند که " حضور حد اکثری مردم در پای صندوق رای بطور حتم جلو از تقلبی بزرگ را خواهد گرفت" به استناد بیانیه حزب مشارکت

 در همان حال بودند گروههای که به جای سهم خواهی از قدرت

هر زمان هدف و روش از مجاز و خیال و تناقض و تضاد و زور و ابهام خالی شد از تبعیض ها نیز بی نیاز وآ زاد میشود .خدایی یبخشیدن به مجازی که قدرت است ... اسطوره جانشین واقعیت و بر عقل محیط میشود

گرو‌هی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و  با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلب‌ها و تخلف‌های انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع می‌پیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در این مرحله مطالبات زیر را دنبال خواهد کرد:

اینها  واجد راه حل برای مردم نیست بلکه یک سری خواسته از نظام است. خاتمی اذعان دارد که

در سفرهای مختلفی که در جریان انتخابات داشتم مردم از من می پرسیدند تضمین شما برای صیانت از آراء ما چیست؟

بخش قابل توجهی از مردم به دعوت ما به صحنه آمدند اما با این نتیجه و این برخوردها مطمئن باشید دیگر نه ما می توانیم با اطمینان کسی را به حضور در صحنه دعوت کنیم و نه دیگر کسی حرف ما را خواهد پذیرفت.

ونگرانی اصلی همه ما از میان رفتن اعتماد مردم به عنوان بزرگترین پشتوانه و سرمایه نظام است.

پیشنهاد مشخص ما برای برون رفت از این وضعیت تشکیل یک هیأت کاملا بی طرف برای بررسی تمامی جوانب این انتخابات بود تا پس از بررسی دقیق و موشکافانه اگر به تخلفی پی برد نظام با شجاعت به آن اعتراف کند و اگر مسأله ای در میان نبود با استدلال منطقی اذهان مردم اقناع شود.

عبدی مشاور کروبی این راه حل خاتمی را   بی اثر میداند و نوشته است :

راه‌حل ديگر كه برخي از افراد پيشنهاد كرده‌اند، تشكيل هيأت رسيدگي‌كننده بي‌طرفي است كه حتي درصورت موافقت كلي با آن باز هم تركيب چنين هيأتي مورد توافق نخواهد بود و طرفين هم زير بار نتيجه آن نخواهند رفت، زيرا مجادلات طرفين به گونه‌اي در آمده است كه منطق و بررسي حقوقي و حتي منصفانه پيشاپيش، حداقل از سوي يكي از طرفين محكوم به شكست است.

و خود پیشنهاد  داده است که :

بنابراين چه بايد كرد؟ به نظر من يك راه منطقي و معقول وجود دارد. راهي كه اولاً: شكست يا پيروزي قطعي يك طرف را نتيجه ندهد و اصطلاحاً بازي برد ـ باخت نشود. ثانياً: شأن و جايگاه قدرت و حكومت را حفظ كند و مردم را هم آرام و قانع كند. اين همان راهي است كه در چنين بحران‌هايي كارساز خواهد بود، و اتفاقاً يكي از مراجع محترم تقليد به نحوي به آن اشاره كرده‌اند، بدين معنا كه طرفين قدري از مواضع خود عقب‌نشيني كنند و مصالحه‌اي مفيد را تجربه كنند. براي تحقق اين هدف مي‌توان قضيه را به قبل از 22 خرداد بازگرداند، و به طور همزمان معترضين ادعاي تقلب و مخدوش بودن انتخابات را پس بگيرند، و حكومت هم ادعاي مقابل را كنار بگذارد، و با استفاده از اختيارات حكومت دستور تجديد انتخابات صادر شود و همه نيروهاي سياسي نيز به طور كامل و دربست از اين تصميم استقبال كنند و تمامي ادعاهاي له يا عليه انتخابات را كنار بگذارند.

میبینید که شدیدا دچار توهمند و اصلا متوجه نیستند که بخش مافیایی  حاکم قصد قلع و قمع آنها را دارد و در این توازن قوا  هم هیات پیشنهادی  خاتمی و هم پیشنهاد عبدی  عملی شدنی نیست چرا که اگر قرار بود عملی شود تقلبی صدرت نمیگرفت ! پس آقایان در عالم هپروت بسر میبرند و موقعیت متطالزل خود را نمیشناسند. بدتر از همه حزب مشارکت است که  در بیانیه شماره 10 خود نوشته است:ما همچنان مصر بر ادامه راهی هستیم که در یک کلمه آن را اصلاحات می خوانند؛ ما همچنان مصر بر عمل در چارچول قانون هستیم؛

ما به عنوان یک حزب قانونی وظیفه خود می دانیم در کنار ملت، با حفظ آرامش و از راههای مدنی و مسالمت آمیز، مانع تحقق خواسته های مخالفان جمهوریت و اسلامیت نظام و مشوه کنندگان چهره دین و انقلاب و کشور شویم و از همه مردم، احزاب و گروهها و نهادهای مدنی می خواهیم از هر حرکتی که بهانه به دست خشونت جویان بدهد و زمینه را برای استبداد فراهم می کند بپرهیزد.

و سپس به دریوزگی ترحم متوسل شده است که :، اکنون حداقل پس از استقرار و تثبیت آنچه می خواسته اند، انبوه بیگناهانی را که تنها جرم آنها شورآفرینی در انتخابات بوده است آزاد کنند و از پرونده سازیهای بی حاصل و دروغ دست بردارند

و نیز اینها از زیر نگاه مافیای حاکم بدور نیست  با تهدید موسی به محاکمه ( نامه بسیج دانشجویی که مقدمه چینی است و نیز درخواست برخی از اصولگرایان مجلس برای محاکمه وی  تهدید و ارعاب شروع شده تا همه را به نووعی تمکین وا دارند کیهان امشب نوشته

 

بيانيه مجمع روحانيون مبارز اما با بيانيه گروههاي ديگر تفاوت اساسي دارد. اين مجمع در بيانيه خود اگر چه ادعا كرده است «عده زيادي از مردم ايران از نتيجه اعلام شده قانع نشده اند»! كه ادعاي واهي و بي اساس است ولي با استناد به اين سخن رهبر معظم انقلاب كه «نمايندگان و هواداران آنها همه از نظام و در نظام هستند»، ادامه آشوب ها را محكوم كرده است.

پس ملاحظه میکنید که مافیای حاکم  که در ابتدا حتی بعد از روز تقلب نوک حمله اش رفسنجانی بود با گرفتن نمکین موقت از رفسنجانی دیگرچند روز است  نامی از وی نمیبرند نوک حمله فعلا اطلاح طلبانند و موسوی تا از اینها به بدترین شکل تمکین و کرنش را بگیرند و بعد در فرصت کافی سراغ رفسنجانی روند.

زمینه های تمکین را در رفتار اصلاطح طلبان  با توجه به بهت زدگی  و عدم باور رفتار مافای خامنه ای  را با خودشان که کارشان گرم کدرن تنور انتخابات بود را مشاهده میکنیم.

 و اما  رژیم چه در پیش دارد؟

 میدانیم که رژیم بهتر از ما ماهیت این اصلاح طلبان را و پرونده های آنها را میشناسد

به عدم باور آنها به مردم بعنوان کسانی که قادر به بدست گرفتن سرنوشت خود بانشد  واقفند و میدانند که اصلاح طلبان  همواره از مردم به مثابه ابزار برای گرم کردن تنور انتخابات و طولانی کردن عمر نظام نظر داشته اند

 

و مافیای حاکم به خوبی به این ضعف آنها در ماندن در چهارچوب نظام واقف است و میداند که اصلاح طلبان در خارج شاز نظام نیز برای خود اینده ای متصور نیستند . لذا دقت کنید  اینجا را  که از آنها بدترین استفاده را برای پیشبرد مقاصد خود خواهد کرد . کاری که هر نظام اتبدادی خواهد کرد. و ان اینکه مافیای حاکم به موقعیت متزلزل خود در قبال بالندگی جنبش مردم بدور از اصلاح طلبان و بصورت خود جوش نیز واقف است  از اینرو  طرح هایی از قبیل تظاهرات خیابانی را ابتدا از زبان مجمع روحانیون مبارز که خاتمی و بخش روحانی اصلاح طلبان در آن عضوند را وادار به محکوم کردن این نوع اعتراضات کرد و بعد هر نوع نافرمانی مدنی را که میداند در نیروهای موج.د در بیرون از نظام و اپوزیسیون خط آزادی و استقلال  به مردم پیشنهاد میکند و هر گونه  اقدام به این  نافرمانیها در کل فلج رزیم را در پی دارد و خواهد داشت  را میخواهد در از قبل برنامه  اینده  فاز دوم راه کارهای اصلاح طلبان قلمداد نماید تا آنها را زود تر از همه وادار به نفی این حرکات نمای د. و بدست خود اصلاح طلبان با توجه به گروگانهایی که از افراد بازداشت شده آنهادر دست دارد مجبور به نهی هر گونه مقاومت مدنی نماید

در حالي‌که اغتشاشات با دستگیری عناصر اصلی و میدانی آن رو به سردی گرائیده، فاز دوم تحرکات زاویه نشینان آغاز شده است. از قرار معلوم تصمیم برای کلید زدن این فاز ازآنجا شروع شده که دربررسی‌های این زاویه نشینان موضوع ادامه اعتراضات و تجمعات خیابانی مورد بررسی قرارگرفته است. عده ای بر تداوم وضعیت فعلی تا حصول نتیجه مطلوب تأكيد کرده و عده‌اي دیگرهم ناکارآمدی روش مزبور را گوشزد کرده و خواستارتغییر روش اعتراض شده اند. ظاهراً برآیند این بررسی‌ها منجر به تصمیم جدیدی شده است. این تصمیم جدید که با تأكيد برپایان فاز اغتشاشات همراه بوده دربردارنده موارد ذیل بوده است:

 

1- با توجه به آسیب‌های وارده روحی جسمی‌به مردم، موج اعتراضات خیابانی به فاصله‌گیری بیشتر با افکار عمومی‌منجرخواهد شد.

 

2- ایستادگی نظام در برابراین شیوه، نخبگان و گروه‌های مرجع را نسبت به ادامه این وضعیت دلسرد ساخته و دامنه نفوذ آنان در توده‌ها را کاهش داده است.

 

3- حمایت رسانه‌های خارجی و فقدان ارائه قرینه‌های تقلب و کشته شدن شهروندان، حامیان را بی‌رمق ساخته و محاسبات هزینه فایده آنان را به عدم حضور در خیابان‌ها ترغیب ساخته است.

 

در مجموع باتوجه به موارد گفته شده، این جریان با بررسی‌های انجام شده، پایان فاز اول یعنی اغتشاشات را اعلام و فازدوم را برپایه نافرمانی مدنی کلید زده است. این فاز اما دو هدف اصلی را نشانه رفته است؛ هدف اول سلب مشروعیت از دولت مستقر می‌باشد. دراین روش که حتی در دوران تبليغات انتخاباتی نیزدنبال گردید، شانیت قانونی رئیس جمهور و دولت نهم با طرح اتهاماتی همچون دروغگو بودن،خرافه‌گرا و... به چالش کشیده شد. البته این روش قرار است با ادامه محورهای ذیل طی روزهای آتی دنبال شود:

- سخنرانی‌های عمومی‌یا همان نهضت سخنرانی برای به چالش کشاندن سلامت انتخابات

- نهضت بیانیه نویسی و انتشارآن در رسانه‌های غیررسمی

- تهیه تومارهای امضا شده گروهی و همگانی

- اعمال فشار برافراد و نهاد‌ها شامل: بازخواست از شخصیت‌ها و مسؤولان، تمسخر و اهانت به شخصیت‌ها، تجمعات و تظاهرات در محل‌های خاکسپاری افراد و شخصیت‌ها و...

- چله گیری‌های سیاسی

- انتشار متون ویژه و انجام سخنرانی و دادن بیانیه مبتنی بر تشویق مقاومت! و...

دست اوردهای جنبش

- پرده پنجم را بر این واقعیت میکشانند که حق ،ولایت جمهور مردم است که با وجود ولایت فقیه تام الاختیار مطلقه نقض شده است و رای دادن نه اعاده این حق بلکه وسیله ای برای مشروعیت دادن به ولایت مطلقه است. و در فردای انتصابات خواهیم دید که این نظام ازحضور مردم در پای صندوقهای رای سوء استفاده کرده و ضمن جا سازی نامزد خود در صندوقها ، شرکت مردم را به افکار عمومی نمایش اقتدار و مشروعیت خود وانمود می کند.چرا که نباید فراموش کرد قانون قدرت ایجاب میکند تمرکز هر روز در دست ولی فقیه بیشتر شود و برای این تمرکز نظام نیاز به نامزدی مطیع و فاسد که جدا جز تداکاتچی نقشی دیگر ایفا نکند دارد. از اینرو حتی تغییرات بسیار جزئی را نیز بر نمی تابد. لذا چاره نه شرکت در" انتخابات" بلکه سازماندهی مردم برای مخالفت با مانع اصلی که کل نظام است می باشد.
بنا بر توضیحات فوق محرز شد که باجمله مزبور دو صورت با دو محتوای متضاد یکسان باورانده میشود : از مردم خواسته می شود الف حق حاکمیت خویش را نادیده بگیرند و ب در برابر تضاد با احمدی نژاد، تضاد اصلی خود با کل نظام را از یاد ببرند و ج - به مردم جهان با صف بستن در جلو حوزه های رای یگانگی نظام و ملت را نمایش بدهند . البته همه میدانیم ﺁنهایی که قلم و قد م خود را در خدمت به یک نظام آنهم قدرتی مافیایی می سپارند ، ولو پاک ترین کسان نیز باشند، هر روز بیشتر از روز پیش، بوم و رنگ ﺁن نظام را به خود می گیرند. از این رو است که ، از خاصیتهای تحریم آنهم تحریمی که ولایت جمهور مردم را به خود آنها باز میگرداند ، یکی شفاف کردن هویتها و راه و روشها است .
1 -
تحریم نمایش"انتخابات" این امر را خاطر نشان عقل بصیرت بین می کند که جهت تحول هر قدرتی از بد به بدتر و از بدتر به بدترین است . بنا بر این ، با تسلیم شدن به بد، ﺁدمی فراموش می کند که مدتها است تسلیم بدترین که خود نظام ولایت فقیه است ، شده است.
2 -
تحریم اهمیت این امر گوشزد می کند که نیمه رها کردن تجربه هایی که یک ملت کسب می نماید ،منجر تحمل دوباره خسارات می گردد . و یاد آور این امر است که تجربه سرکوب مطبوعات و قتلهای زنجیره ای و ایلغار کوی دانشجویان در 18 تیرو تشدید تضییع حقوق ملت و تقویت باندهای جدید مافیا ومطلق العنان بودن دولت سایه و ... در 8 سال دوران اصلاحات این امر را بر همه کسانی که به اصلاح پذیر بودن نظام ولایت فقیه باور داشتند و آنرا جدی گرفته بودند آشکار گر داند که اصلاحی که بخواهد در چهارچوب نظامی صورت گیرد که در آن قدرت در ولی فقیه فوق قاون تمرکز یافته است ،تنها در راستای گسترده تر شدن اختیارات ولی فقیه میسر است و نه در مسیر تحقق حقوق ملت. احال اگر کسانی خود را به خواب می زنند و از تجربه درس نمی گیرند ، نتایج آن خیال خوش را بزودی به مثابه واقعیتی تلخ خواهند دید.
3 -
تحریم عملی انفعالانه نیست ، بلکه خود عملی کنش گر و آغاز یک حرکت معین با اهداف و نتایج مشخص است.
4-
مادامی که اذهان مردم محل عمل را چهارچوب متصلب نظام ولایت فقیه بدانند ، هر عملی واکنش محتوم حاکم و محدوده تنگی میشود که این نظام از قبل برای مردم تعیین میکند .
5 -
حرکت تحریم واجد این حسن عظیم است که محل عملش و خاستگاهش نه درون نظام حاکم که خود مردم است. این تغییر محل عمل است که باز کننده جولانگاه فراخ عمل برای تحقق حقوق ملت است.
6 -
حسن دیگر تحریم این است که مبنای عمل را نه محدوده ناتوانی ذاتی نظام حاکم ، بلکه بر توانایی بی کران یک ملت مصمم به تحقق خواسته های خود ،می گذارد .ما مردم و شهروندان ایرانی چنانچه یکپارچه دست به عملی همچون حضور میلیونی خود در تظاهرات پایان دوره شاه در داخل و خارج از کشوربزنیم ، هیچ نظامی هرچند مسلح تاب تحمل این حضور متحد یک ملت که مرز نمیشناسد و تمامی ایرانیان اقصی نقاط کشور را با یک هدف بهم می پیوندد و توانایی منبعث از آن را نخواهد آورد.
7-
هر چقدر شرکت در" انتخاباتی " که نظام حاکم مختصات و ویژه گیهایش را تعیین کرده است ، منجر به از هم گسستگی و انشقاق و حتی تضاد میان بخشها و گروههای مختلف مردمی میشود ، تحریم سازنده همبستگی و اتحاد عمل یک ملت است که خواسته های مشترکش ضامن واقعی جمهوریت و تحقق حق حاکمیت ملی میباشد.
8 -
در سایه این همبستگی ، جنبشهای زنده و فعال و متنوع مردمی تحقق مطالبات خود را نه از نظامی مستبد و ناتوان و ضد رشد و آزادی خواستار خواهند شد بلکه با تکیه بر اصل تعمیم رهبری کلیه شهروندان بصورت مساوی و برابر در قبال تحقق حقوق ملی خود کوشا میشوند. 9- تحریمی اینچنین نه تنها ابتر نیست و به عدم شرکت در "انتخابات "خلاصه نم یشود ،بلکه واجد چند حسن دیگر نیز هست:
الف :ما مردم را مشوق می شود که تحقق خواسته های خود را از دیگری خصوصا قدرتی بیگانه با آن خواسته ها چه در داخل و چه در خارج ، طلب نکنیم .لذا عملگرایی واقعی را به معنای عمل کنشگرانه خود ملت و نه منفعلانه منتظرتغییرات ناچیز از طرف نامزدهای مورد تایید نظام شدن ، دامن میزند.
ب: سبب می گردد که ما مردم به این مصلحت ضد حقیقت باور نیاوریم که ناتوانی و عجز نظام حاکم را در احترام به اجرای حقوق ملت ، به زیاده خواهی و مذموم بودن مطالبات حداکثری خود تعبیر کنیم. چرا که اولا حقوق ذاتی انسانها هستند. حقوق ذاتی را منجمله حق حیات را نمی شود به شکل نیمه خواستار شد ! و نیز هیچ مقام و قدرتی مالک آنها نیست.ثانیا این ذهنیت راهگشا را جانشین میکند که نمیتوان از اجرای حقی و یا حقوق بنام رعایت حقی دیگر چشم پوشید.از اینرو مطالبات حد اکثری تحقق حقوق همه اقشار ملت را در بر خواهد گرفت و جلو تضییع حقوق ملت را به نفع قدرت حاکم می گردد.
ج: با عمل کنشگرانه تحریم، ملت ایران که در قرن معاصر خود در منطقه و سطح جهان پیشتاز برداشتن موانع تحقق مردم سالاری بوده است و نیز فرهنگ و ادب کهن این مرز و بوم رسالت تببین و تدوین آگاهی ملی و مبارزه با ذهنیتهای مانع و رادع را همواره بر دوش گرفته ،خط بطلانی بر ذهنیت کاسبکارانه محاسبه "هزینه و فایده " آنهم در امر مهم مبارزه که به سرنوشت نسل کنونی و نسلهای آینده مربوط است ،می کشد.
د- تحریم دنباله دارد درمسیر تجربه بر ما مردم نشان میدهد که نه عمل به تحقق خواسته ها ،بلکه وجود و ادامه حیات نظام حاکم است که بارزترین عامل از هم گسیختگی سامان اجتماعی ما ملت بوده و مستلزم پرداخت گزاف تریتن هزینه ها برای ایران شده است .هر اندیشه راهنمائی که بیان قدرت باشد، اساس را بر ناتوانی و نادانی انسان میگذارد . ترس از وخیم تر شدن اوضاع را دستمایه دل دادن به تغییر جزیی می کنندکه در آن نیز باز عوامل نظام فعال مایشا ء هستند . تا مجموعه ترسها ی القایی مانع از مقایسه چند وچون خشونهای روزمره ای بشود که در ابعاد مختلف سیاسی -اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی که اکنون و هر روز به عینه بر ملت روا میرود ،با خشونتهای فرضی و قابل پیشگیریی که اگر به جنبش همگانی برخیزیم، رژیم توان بکار بردنشان بر ضد ما را خواهد یافت! باز می دارد.در این امر که نظام مافیایی ابایی از کشتار مردم ندارد کسی شک ندارد .اما رسیدن به مردم سالاری نیز مستلزم روحیه مقاومت و تهور است و خوشبختانه نمونه های رشادتهای ملت ایران در تاریخ پر فراز ونشیب وطن برای تحقق آرمان ها بی نظیر است.