ژاله وفا

 

jalehwafa@yahoo.de

 

 مشکلات کمی و کیفی آموزش و پرورش ایران در قرن 21 - بخش 8

 

در 2 شماره قبل به بررسی وضع پژوهش در آموزش و پرورش ایران پرداختم و نقاط ضعف مفرط کمی و کیفی آن رابرشمردم و معلوم گردید که آموزش مبتنی بر پژوهش نیاز به ساختاری منسجم با مدیریتی قوی دارد و بزرگترین مشکل نظام آموزش عالی ما فقدان مدیریت قوی در قسمت های مختلف آن میباشد.  مدیریت نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی ما  مبتنی بر آموزش که ساده ترین راه حل مسئله است میباشد  و نه پژوهش و تحقیق  . ضعف پژوهش در سیستم آموزش و پرورش کشور همانند دانه زنجیر به پژوهش در سیستم نظام آموزش عالی کشور متصل است و نتایج مترتب  بر بی ارزش شمردن امر پژوهش در آموزش و پرورش بر روی نحوه فرا گیری دانش آموزان امروز و دانشجویان فردا تاثیر مستقیم دارد.در این شماره تبعات این  کم توجهی  مدیریت آموزش و پرورش و نیز معلمان و دانش آموزان به امر پژوهش  را که بر رشته های تحصیلی در آموزش عالی خود را تحمیل میکنند و بند از بند گسستگی امر پژوهش را در 2 رشته یکی در علوم تجربی و دیگری در علوم انسانی یعنی روانشناسی و ریاضی را  از زبان استادان این رشته بررسی میکنیم.

خبرگزاری مهر در طول سال 84 با استادان فعلی این دو رشته در دانشگاههای کشور مصاحبه هایی بعمل آورده است که اینجانب چکیده نظرات آنها را به اطلاع خوانندگان محترم میرسانم:

در رشته ریاضی دکتر زارع نهندی ازدانشگاه تهران، دکتر غلامحسین یاری استاد دانشگاه علم و صنعت و دکتر بهمن هنری استاد دانشکده ریاضی دانشگاه فردوسی مشهد ،مشکلات این رشته پایه  را حول 3 محور بیان کرده اند:

◄ معلمین و دبیران ریاضی مدارس کشور یا بزرگسال هستند که از علم روز آگاهی ندارند و یا معلمین جوانی هستند که تنها به فکر حق التدریس خود هستند .بنابراین با وجود معلمین غیر متخصص نمی توان موضوعات ریاضی را به دانش آموزان انتقال داد و امید به تولید علم در این رشته مهم داشت. بزرگترین مشکل کتب ریاضی کشور بی توجهی به نحوه تفکر دانش آموزان  و آموزش ناصحیح و غیرجذاب علم ریاضی در دانشگاه های کشور است. در سیستم آموزش کنونی علم ریاضی  به عنوان علمی پیچیده و سخت معرفی می شود.

  دانش آموزان در کشور ما تلاش می کنند تا با فراگیری روش ها و شگردهای تست زنی،  در واقع در رشته ای قبول شوند که لقبی از مهندسی همراه آن باشد و کمتر به رشته های علوم پایه توجه می کنند. عامل عمده گرایش دانش آموزان به سمت رشته های مهندسی و بی علاقه بودن به علوم پایه و ریاضی کمبود بازار کار مناسب برای دانشجویان و فارغ التحصیلان این رشته است .

  برای کاربردی و جذاب کردن علم ریاضی، بایستی آن را با صنعت مرتبط کرد .نمی توان گفت که به دلیل طبیعت ریاضی این علم را نمی توان با صنعت پیوند زد. در کشورهای پیشرفته محض ترین رشته ها در صنایعی مانند نفت و پتروشیمی کاربردی می شوند و مورد استفاده قرار می گیرند.زمانی کاربرد علوم پایه در جامعه روشن می شود و مورد استفاده قرار میگیرد که صنایع کشور به صورت مستقل عمل کنند و به یک خودباوری ملی دست یابند .بسیاری از اساتید ریاضی داخل کشور نیز با شرکت های صنعتی بزرگ دنیا ارتباط و تعامل علمی دارند این در حالی است که از این نیروی انسانی در داخل کشور استفاده نمی شود.

 در رشته روانشناسی : دیدگاههای برخی اساتید فعلی دانشگاههای ایرن از قبیل  دکتر لطف آبادی ودکتر سیما فردوسی ازاعضای هیئت علمی دانشگاه بهشتی، دکتر طباطبایی عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، دکتر مظاهری مدیر گروه روانشناسی دانشگاه بهشتی، غلامعلی افروز رئیس سازمان روانشناسی ایران،دکتر محمد رضا افضل نیا عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی،دکتر ابراهیمی مقدم عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد، در باره مشکلات و کمبودهای  این رشته به شرح ذیل میباشد:

◄ با ارزیابی هائی که در زمینه منابع درسی رشته روانشناسی صورت گرفته است، مشخص شده  است که حتی در مقطع کارشناسی  کتب درسی این رشته فاقد معیار های جهانی و علمی است. ضمن اینکه اساتید این رشته دانشگاهی نیز  بایستی  بر اساس معیارهای روز جهان و با توانمندی های علمی بالا به تدریس در این رشته بپردازندو تنها گرفتن مدرک دکتری روانشناسی کافی نیست. به لحاظ کمی، حجم تحقیقات علمی روانشناسی در ایران در مقایسه با کشورهای صنعتی کم است و منابع درسی این رشته در مقایسه با کشورهای صنعتی 15 تا 20 برابر کمتر است .ضمن اینکه تحقیقات صورت گرفته در ایران کمتر بر روش های تحقیقی و علمی استوار است.

◄ روانشناسی درایران بیشتر بر آموزش استوار است و آموزش هایی هم که در این رشته ارائه می شود در یادگیری، نوآوری و خلاقیت خالی از مشکل نیست. این مشکل به همراه کمبود بودجه های پژوهشی و بی انگیزه بودن اساتید و دانشجویان باعث می شود که در بخش پژوهش کمتر فعالیت شود. اعضای هیئت علمی دانشگاه ها از عناوین کلیشه ای و قدیمی دروس رشته روانشناسی خسته شده اند و انگیزه ای هم برای نوآوری ندارند. بعد نظری در تمامی مقاطع رشته روانشناسی حتی دکتری بر بعد عملی غلبه دارد. درحال حاضر گرایش های موجود در این رشته قدیمی است ورشته هایی مثل روانشناسی مدیریت و روانشناسی صنعتی، روانشناسی اجتماعی، روانشناسی محیطی، روانشناسی جنایی و دادگاهی هنوز در ایران جایگاهی ندارند . جدای از آن گرایش های مختلف روانشناسی در کشور بر مبنای نیازها و سیاست گذاری ها طراحی نشده است.

◄ دانشجویان دوره کارشناسی روانشناسی در زمینه اجرا و ارائه پایان نامه خود تحت فشار زمانی هستند و به همین دلیل پایان نامه خود را از دانشجویان ترم های گذشته یا دانشجویان دانشگاه های دیگر کپی برداری می کنند که این امر سبب کاهش کیفیت آموزش و پژوهش در رشته روانشناسی شده است .پژوهش ها و پایان نامه های رشته روانشناسی نیز باید بر مبنای نیازهای جامعه انجام شوند نه بر اساس علاقه اساتید این رشته. این موضوعات غیرکاربردی و تکراری فقط در کتابخانه های دانشگاه ها می مانند و استفاده های دیگری در جهت برطرف کردن نیازهای پژوهشی در کشوراز آنها نمی شود.پایان نامه های دانشجویان روانشناسی  با ضعف در متدولوژی و فقدان شوق دانستن همراه است. در رشته روانشناسی بیشتر اوقات، آموزش منجر به عمل نمی شود و امکانات ارائه کار عملی به دانشجویان کم است، این در حالی است که در رابطه با بیماری ها و درمان در این رشته نمی توان فقط به خواندن کتب و جزوه اکتفا کرد. بیماران در کتاب ها بیمار نمی شوند باید در واقعیت با مشکلات آنها روبرو شد. در گرایش بالینی رشته روانشناسی، دانشجو باید با مراجعین و بیماران به طور مستقیم در ارتباط  باشد. این در حالی است که بیمارستان های کشور زیر نظر وزارت بهداشت و دانشگاه ها زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری هستند و به این دلیل دانشجویان نمی توانند به راحتی با این مراکز ارتباط برقرار کنند. در کشورهای پیشرفته همیشه یک بیمارستان برای فعالیت های تشخیصی و درمانی دانشجویان در خود دانشگاه وجود دارد. اما در ایران نه.  بیشترین مشکل اساتید نیزدرگیری آنها با مسائل معیشتی است که همین امر باعث می شود آنها به جای شرکت در کارگاه های آموزشی که دانشگاه برایشان در نظر گرفته به دنبال برطرف کردن نیازهای معیشتی باشند.

◄ در رشته روانشناسی از معیارهای ملی خودمان هم عقب هستیم و هیچ رد پایی از روانشناسی بومی، سنتی و تاریخی ایران دیده نمی شود ، بلکه بیشتر عاریتی و تقلیدی از روانشناسی کشورهای صنعتی است. لذا  بایستی دانش جهانی روانشناسی را با حکمت ایرانی پیوند زد. روانشناسی در کشورما همچون صنعت مونتاژ پیوسته با تقلید چشم بسته از غرب و به عاریه گرفتن از آنها آموزش داده می شود. همچنین با الگو گرفتن از کتب و منابع درسی غربی برنامه های درسی این رشته نیز از مقطع کارشناسی گرفته تا دکتری در دانشگاه های کشور به صورتی تقلیدی و نه تحقیقی به دانشجویان رشته روانشناسی عرضه می شود.

 با دقت نظر در مشکلات عدیده این  دو رشته به عنوان نمونه 2  رشته  تحصیلی در دانشگاه های امروز  ایران ( بدون در نظر گرفتن عدم منزلتهای سیاسی – اجتماعی و اقتصادی جوانان و اساتید کشور در نظام ولایت فقیه )، میتوان پی برد که چرا سالانه 180 هزار  دانشجو و تحصیل کرده ، جلای وطن میکنند.

کنکور ضد آموزشی ترین سد آموزش عالی

 دانش آموزانی که 12 سال تحصیل را در شرایطی که در 7 شماره گذشته سلسله مقالاتم بر شمردم  پشت سر نهاده و قصد ورود به مراحل آموزش عالی را دارند با سدی بزرگ بنام کنکور مواجه میگردند .بحث کنکور و استرسی که به دانش آموزان کشور از این مجرا وارد میآورد از مباحث مهم در آموزش و پرورش کشور است. در کشور جدا از دانشجویانی که واقعا به قصد تحصیل علم و رشد علمی مایل به ادامه تحصیلات عالی میباشند،هستند کسانی که  به دلایل دیگری مثل فرار از سربازی و کسب اعتبار اجتماعی از طریق بدست آوردن مدرک و در بین برخی از داوطلبان دختر نیز به اصطلاح به قصد نهادن مدرک لیسانس در میان "  جهیزیه!"و ... قصد ورود به دانشگاه را دارند.  مسلما هرچه زمان مى گذرد احتمال يافتن شغل و منزلت اجتماعى براى كسانى كه بعد از ديپلم متوسطه تحصيلات خود را متوقف كرده اند دشوارتر و ناممكن تر مى شود.اما به دلیل این که تعداد دانشگاه های مطرح کشور از نظر علمی محدود است و تعدادشان به 7 یا 8 دانشگاه نمی رسد، همه داوطلبان ورود به دانشگاه تلاش می کنند تا وارد دانشگاه شوند و در این راه استرس زیادی را هم خود و هم میلیونها خانواده  متحمل می شوند.

قبل از پرداختن به ایرادات سیستم کنکورابتدا چند داده در این زمینه:

  کنکور از سال 1349 و به تقلید از فرانسه در ایران شکل گرفت. در ابتدا دانشگاهها خودشان آزمون مربوطه را برگزار میکردند ولی با تأسیس سازمان سنجش در سال 1354 کنکور باب شد.  دکتر محمد حسین پورکاظمی معاون سازمان سنجش آموزش کشور در گفتگو با(ایسنا۲۱ مرداد ۱۳۸۵   از  ظرفیت دانشگاه ها در سال 85 ورشد 90 درصدی ظرفیت دانشگاه پیام نور ، افزایش 58 درصدی ظرفیت دانشگاههای غیرانتفاعی ( آزاد ) و کاهش ظرفیت دوره‌های شبانه در کنکور سراسری 85 خبر داد.  وی گفت در دوره‌های نیمه حضوری که بیشترین تعداد دانشجو در این دوره‌ها توسط دانشگاه پیام نور جذب می‌شود،‌بیش از 200 هزار نفر در سال جاری پذیرش می‌شود که این میزان از افزایش حدود 90 درصدی برخوردار بوده است  ودوره‌های روزانه دانشگاه‌ها که در سال جاری 70 هزار دانشجو می‌پذیرد، نسبت به سال گذشته 20 درصد افزایش داشته است. ظرفیت دوره‌های شبانه در سال جاری 30 هزار نفر است که نسبت به سال گذشته کاهش یافته است ."

بدینسان مشحص است که من باب نمونه  از يک ميليون و 400 هزار نفری که در کنکور 84شرکت کرده اند  با در نظر گرفتن ظرفيت دانشگاه هاي روزانه دولتي در سال 84   که زير 60هزارنفر بوده  است ،  يک ميليون و 340هزار نفر قبول نشده اند. و در سال 85 فوقش بر این عدد 10 هزار نفر افزوده شده است!

گرچه« امتحان» ، کلمه اي است از ريشه محن به معنای در رنج افتادن ، اما هیچ امتحانی  همچون  کنکور  بعلت  استرس زیادی که  بر روح جوانان وارد می کند ، از شروع سالهای دبیرستان  مانع از ایجاد روحیه نشاط علمی  در نتیجه رنج در بین دانش آموزان نمیشود. این نگرانی ها، التهابها وفشارهای  عصبی که شادابی  دوران نوجوانی وجوانان این مرز و بوم را تحت تاثير قرار ميدهد ، تنها به خود امتحان کنکور بر نمیگردد که به نا حق میخواهد حاصل 12 سال تحصیل را درعرض 4 ساعت  تعیین کند و میزان سنجش سواد  افراد نیز قلمداد شود ! بلکه به بیعدالتیها و تبعیضهای حول و حوش آن نیز باز میگردد:

1- از آنجاکه مناطق آموزشی در ایران به منطقه 1و 2و 3 تقسیم بندی شده است،کنکور در ایران  در حال حاضر بیشتر بر پایه تبعیض مالی بین اقشار مختلف مردم استوار است. (تهران ، مشهد اصفهان و تبریز و شیراز و ...منطقه یک  میباشند. شهرهایی مانند بروجرد ، شهرکرد ، فسا ، کرمانشاه و... منطقه دو  محسوب میگردند و بقیه شهر ها و مناطق جز منطقه 3 و محروم محسوب میشوند). هم اکنون بیشتر دانشجویان از مناطق 1 و 2 در شهر ها و استانهای بزرگ و پر امکان و از طبقات بالای رفاهی میباشند و امکانات در مناطق 3 به شدت از مناطق دیگر کمتر و وضعیت مالی مردم در آنها بسیار نازل تر از مناطق دیگر است.

2- سهمیه بندیهای غیر عادلانه از قبیل سهم رزمندگان و فرزندان  شاهد و ایثار گر و پارتی بازی در مورد فرزندان سران رژیم.

 رئيس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس هفتم در۲۰  مهر ۱۳۸۵  از اختصاص يك پنجم ظرفيت پذيرش آزمون سراسري به رزمندگان خبر داد. همچنین رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در 22 شهریور ماه 85 از سهمیه 5 درصدی فرزندان شاهد و ایثارگر خبر داد.

3- ورود خانواده به حريم کنکور يکي از مهمترين آسيبهاي کنکور سراسري میباشد . خانواده که روزي ميراث خود را به صورت پولي منتقل مي کرد، اکنون به صورت مدرک تحصيلي منتقل مي کند . خانواده هایی که از طرفی  امکانات مالي  و از طرف دیگر انتظارات آموزشي از فرزند خود دارند ، براي فرزند کنکوري اشان کلاسهاي خصوصي گران قيمت مي گيرند و با خرج پولهاي هنگفت شانس موفقيت را براي فرزندش به اصطلاح بالا می برند. ولی واقع امر این است که بدینسان دربهای دانشگاههای دولتی با ظرفیت کم  70 هزار نفریشان بیشتر بر روی فرزندان متمول باز خواهد بود . شهریه های هنگفت  دانشگاههای آزاد صرفنظر از کیفیت پایین علمی  اغلب آنها ، خواه نا خواه در توان پرداخت خانواده های کم در آمد نمی باشد. بسياري از اين خانواده ها گاهي با قرض یا قسط و حتي با فروش برخي اجناس زندگي ، به اين رقابت مي پيوندند و در این میان  اکثريت خاموش جوانان ايراني باقي ميمانند که در شهرهاي کوچک يا روستاها زندگي مي کنند و امکان استفاده از کلاسهاي کنکور و ديگر امکانات کمک آموزشي را ندارند.

.   کار مسئولان وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی نیز در این خلاصه شده است که مسئولیت  دادن مجوز و نظارت بر کلاسهای کنکوری که اغلب  کاری جز کلاشی ندارند را بگردن یکدیگر بیندازند.کلاسهای کنکوری که بقول رئيس کميسيون آموزش و تحقيقات مجلس  هفتم  نیزبيش از 90 درصدشان از نظر علمي موردتاييد نيستند. حسين پورکاظمي معاون آموزشي سازمان سنجش  اعلام کرده است در کشور ما 3 دسته کلاس کنکور وجود دارد: دسته اول کلاسهايي که آموزش و پرورش مجوز آنها را صادر کرده و به صورت قانوني فعاليت مي کنند، دسته دوم موسساتي که وزارت ارشاد به آنها مجوز فعاليت فرهنگي داده ، اما به طور غيرقانوني وارد بحث کنکور شده اند! و دسته سوم نيز کساني هستند که هيچ مجوزي ندارند، اما کلاس کنکور تشکيل داده اند. : آموزش و پرورش بايد بر تشکيل و کيفيت کلاسهاي آمادگي کنکور براي داوطلبان دانشگاه ها نظارت کافي داشته باشد. وکمال تاجيک مديرکل روابط عمومي معاونت توسعه مشارکت هاي مردمي وزارت آموزش و پرورش  میگوید. در سطح کشور حدود 5هزار و 100آموزشگاه و همچنين 36هزار نيروي شاغل علمي داراي مجوز از آموزش و پرورش وجود دارد.

در حال حاضر کتب تست زنی  به پرتيراژترين كتاب هاى بازار نشر تبديل شده است و«كتاب هاى كنكور» يكى از پرطرفدارترين كتاب ها هستند. قيمت هر دوره اين كتاب ها بين بيست تا پنجاه هزار تومان در نوسان است و با هر تجديد چاپ به بهاى آن ها افزوده مى شود. هر چند در هر چاپ تغييری در كتاب ها صورت نمى گيرد.

پای صحبت دانش آموزان که  می نشینی چند راه حل از دید خود برای جانشینی کنکور ارائه میدهند:یکی اینکه مسلما توجه و تلاش دولت  بایستی به سرمایه گذاری بر روی افزایش کمی و کیفی دانشگاههای دولتی معطوف گردد، بطوری که داوطلبین نیازی به شرکت در کنکور نداشته باشند و آزادانه دانشگاه و رشته مورد نظر خود را انتخاب کنند ویا  اینکه هر دانشگاهی برای خود کنکور جداگانه ومخصوص به رشته های خود  برگزار کند . راه حل سوم اینکه داوطلبین هر رشته ای تنها در همان رشته و زیر مجموعه هایش مورد آزمایش و کنکور قرار گیرند تا سنجش واقعی تر گردد.  و راه حل چهارم اینکه هر عاملی که به هیچ وجه به توان علمی دانش آموز ربط مستقیم ندارد از کنکور حذف گردد.اشکال اصلی در این است که سيستم آموزش و پرورش كشور همانند يك كارخانه تلاش وافري براي انتقال آموخته هاي قبلي به ذهن كودكان و نوجوانان دارد و كنكور نیز بر پايه همين رويكرد برنامه ريزي شده است. و به هیچ وجه ملاک و میزان مورد وثوقی برای سنجش علم و آگاهی داوطلبین نیست.

اما ببینیم مسئولین امرسنجش در این زمینه چه نظراتی دارند :به گزارش خبرگزاری کانون دانش آموزی و( روز نامه جام جم  ۷ دی ۱۳۸۴)، دکتر رحیمی، معاون وزیر علوم معتقد است : ما هم قبول داریم کنکور سراسری دارای مشکلاتی است ولی کماکان بهترین امتحانی است که در کشور برگزار می شود وسازمان سنجش نیازی ندارد که دیگر نهادها طرحهای غیرکارشناسانه خود را به این سازمان جهت رفع مشکلات کنکور ارائه بدهند.چرا که هر طرحی تا به حال داده شده کار را بدتر کرده است! .همین شخص که  که پانزدهمين سال است  مديرسارمان سنجش کشور میباشد  وقتی خبرنگاراز وی میپرسد شما به عنوان رئيس سازمان سنجش کشور، آيا با کنکور موافقيد؟ يا فکر مي کنيد مي شود به روشهاي بهبود و اصلاح آن فکر کرد؟ پاسح میدهد که سوال مشکلي است. شايد اگر مسوول سازمان نبودم ، خيلي راحت جواب مي دادم که با کنکور مخالفم ، ولي عمده کساني که با کنکور مخالفند دليل شان اين است که خودشان يا فرزندشان در هر زمان ، در هر رشته اي که دوست دارند يا در هر دانشگاهي که مي خواهند، ادامه تحصيل بدهند و حذف کنکور را معادل اين خواستشان مي دانند. اگر واقعا با حذف کنکور به چنين مقصودي دست پيدا کنيم ، خود من هم مخالف کنکور مي شوم ؛ اما آنچه وجود کنکور را لازم مي کند اين است که آن شرط محقق نيست. البته مي شود روشهايي خلق کرد که معايب کنکور را نداشته باشد. عوامل غيرعلمي در کنکور فعلي دخالت زيادي دارند، مثل سهميه بندي ، تفکيک بومي داوطلبان ، تفکيک رشته ها... اينها بايد تعديل شود و هيچ قيدي بجز بنيه علمي براي ورود به دانشگاه ملاک نباشد. هم اکنون اما اگر فردي از نظرعلمي توانمند باشد، شايد نتواند در رشته دلخواهش وارد دانشگاه شود. معني اين حرف اين است که بايد در محتوا حتما تغييراتي ايجاد شود.اما به اقرار  همین شخص فرآيندهاي اداري وتصمیم گیری در کشور ما خیلی طولانی است!

وبالاخره  حداقل رئيس سازمان سنجش آموزش کشور از افزايش تاثير سوابق تحصيلي دوره متوسطه داوطلبان در کنکور سراسري 86 خبر داد( 6 مهر 1385روزنامه جام جم ) وگفت : "در کنکور 86 اين تاثير به صورت افزايش ضريب تاثير نمرات دروس تخصصي سال سوم دبيرستان است . تاثير سوابق تحصيلي در کنکور سال آينده به صورت تاثير معدل نيست و سوابق تحصيلي براساس دروس تخصصي متوسطه و ضرايب مشخص اين دروس اعمال مي شود."

   وقتی در روزنامه های کثیر الانتشار کشورآگهی بدین مضمون چاپ میگردد : "قبولی 100 در صدی در کنکور آنهم  تنها به قیمت 70 هزار تومان . توسط نوشتن دعا  بوسیله شیح ابو مفید قمی. کسی که مورد تایید  استاد علامه فشارکی( استاد رهبر انقلاب)  و مقام  معظم رهبری  میباشد. تنها تا پایا ن ماه رمضان فرصت دارید بشتابید ! "محرز میگردد  از قبل بازار کنکور و فروش سوالات کنکور چه کسانی متنفع گردیده  و چه قشر عظیمی از جوانان  کشور خسران می بینند.