ج- پاکنژاد  

سهم ایران ازاورانیوم غنی شده فرانسوی و دم خروس

 

   جنجال و بحران ایجاد شده حول مسئله هسته ای ایران چند سالی است که لا اقل در حوزه بین المللی، دیگر مسائل مربوط به ایران را تحت شعاع قرار داده است. در نظام ولایت فقیه، حاکمان عمدا به این بحران دامن میزنند چون به آن نیاز وافر دارند.  لذا از هر گونه بحث جلوگیری می کنند و از  شنیدن هر نظر مخالف با این طرح سر باز میزنند.

 

    در سال پنجاه و هفت، درست پس از انقلاب ، زمانی که هنوز قلمها نشکسته بود و زبانها بریده نشده بود، پروژه نیروگاه هسته ای بوشهر از سوی مسئولین وقت رها گشت . دلایل متعددی منجر به این تصمیم شد که اساسی ترین آن را میتوان در سیاست موازنه منفی و عدم وابستگی یافت که فکر راهنمای انقلاب ایران را تشکیل میداد و همچنین دلایلی اقتصادی  را نیز میتوان ذکرکرد از جمله  :

   در روزنامه اطلاعات، 20 دیماه 57 ، یکماه قبل از پیروزی انقلاب سرنوشت ساز مردم، چنین میخوانیم:

«کارکنان سازمان انرژی اتمی: نیروگاه اتمی به ملت ایران تحمیل شده است. معادن اورانیوم قابل توجه در ایران وجود ندارد. انحصاری بودن سوخت اتمی، ایرن را برای همیشه وابسته سیاست صادر کنندگان سوخت قرار میدهد.

    سرمایه گذاری لازم برای تولید هر کیلو وات برق در ایران با استفاده از انرژی هسته ای بالغ بر 3000 دلار ،استفاده از انرژی نو پای خورشیدی هر کیلو وات 1000 دلار و بهره گیری از سوخت های فسیلی 300 دلار می باشد که مقدار زیادی از سوخت های فسیلی در مخازن تحت الارضی ایران است.

عمر متوسط معین نیروگاه های هسته ای 25 الی 30 سال است به شرط بروز نکردن صانحه در طول این سالها.»

    نظام ولایت فقیه که جهت استقرار، به بحران نیاز داشت ، حماقت صدام حسین در حمله به ایران را مغتنم شمرد، هنوز از خاطر ها نرفته است که آقای خمینی بنیان گذارنظام ولایت فقیه در راستای منافع خویش علیرغم  حق صلح که قرﺁن بر ﺁن تصریح می کند و  وجدان بشری که جنگ را نکبت می شناسد،  جنگ را نعمت خواند. او، غافل بود که جنگ نکبت است و نه نعمت عاقبت جام زهر را سرکشید. پس از کودتای خرداد60، درخلال سالهای جنگ فکر گسترش صنایع تسلیحاتی ایران ، حتی تا دسترسی به سلاح هسته ای در میان حاکمان جمهوری اسلامی ،فکر غالب گشت . در نامه آقای خمینی ، در توجیه پذیرش قطعنامه 598 خطاب به مسؤلین ارشد سیاسی- نظامی نظام،  این فکر هویدااست.

    البته فراموش نباید کرد که شاه نیزایران مسلح به سلاح هسته ای را آرزو میکرد و در این رابطه دو کار انجام داد

 1- کار آشکار:  بستن قرار داد با شرکت فرانسوی اوری دیف که بزرگترین موسسه غنی سازی اورانیوم در اروپاست به مبلغ یک میلیارد دلار و خریدن 10 درصد از سهام آن که بر طبق همین قرار داد 10درصد ازتولیدات اورودیف باید در اختیار ایران قرار بگیرد. پس از انقلاب و با رها کردن پروژه بوشهر از سوی حاکمان وقت، تصمیم گرفته شد که ایران کماکان سهام خود در اوریدیف را حفظ نماید .  بنا بود که ایران سهم خود از اورانیوم غنی شده توسط این موسسه را در اختیار بگیرد و در جهت حقوق ملی ایرانیان، در شفافیت کامل به بازار عرضه نماید. با توقف مردمسالاری، مستبدین حاکم مطالبات ایران از فرانسه را، در ازای خواباندن پرونده اختلاس بهشتی – حیدری ، به فرانسه بخشیدند اما شرکت ایران در ارودیف همچنان بر جاست و ایران کماکان صاحب ده درصد ار تولیدات این موسسه است.

2-   طی قراردادی سری( حتی بدون اطلاع آمریکایی ها!!) با اسرائیل و اعطای وام یک میلیارد دلاری ،سرمایه لازم را در اختیار رژیم اسرائیل گذاشت تا صنایع هسته ای خود را توسعه دهد و نهایتا ایران را نیز صاحب بمب اتم بگرداند ( از جمله در خاطرات علم  می خوانیم اعلیحضرت ایران را به سلاح هسته ای نیز مجهز خواهد کرد). اسرائیل با پول و سرمایه ملت ایران صاحب بمب اتم شد و یک شاهی هم از وام دریافتی به ملت ایران باز نگشت به جای خود ، رژیم اسرائیل امروز با کمال وقاحت مردم ایران را به ریختن بمب بر سرشان نیز تهدید میکند.

   اما ،  مسئولین نظام ولایت فقیه با فرض بر اینکه راست میگویند و واقعا قصد آنها از پروژه هسته ای بکار بردن این انرژی در مقاصد صلح آمیز است اولا چرا با هرگونه بحث کارشناسی در باره لزوم و یا عدم لزوم  این گونه نیروگاه ها مخالفت میکنند( از جمله تقاضا های آقایان دکتر شیرزاد و دکتر ملکی و... برای بحث آزاد در مورد اتم) و ثانیا"  چرا بجای اینکه جنجال راه بیاندازند و بحران بسازند سوخت مورد نیاز نیروگاه  را از فرانسوی ها مطالبه نمیکنند؟ چیزی که حق مسلم ملت ایران است این سهام است و تولیداتش که در صورت ممانعت طرف قرارداد ازاجرای آن به راحتی میشود در دادگاه های صالحه اقامه دعوا کرد. اما دست اندر کاران جمهوری اسلامی با اصرار غیر منطقی خود به ایجاد مراکز غنی سازی که با توجه به ذخایر اورانیوم ایران که تا حدود 4 هزار تن تخمین زده میشود و خرجش به دخلش نمی ارزد ،  کمی از دم خروس خود را نشان میدهند و نظر خود را به ملت ایران تحمیل نموده و بلند پروازی های خود را به عنوان خواست عموم مردم ایران وانمود می نمایند . هنوز هم بر مردم ایران معلوم نگشته است که قرادادهای منعقده با شرکتهای روسی که این همه هزینه برای آنها در برداشته چگونه و تحت چه شرایطی انجام پذیرفته و سرانجام ، یعنی روزی که نیروگاه کامل شود ،چه هزینه هایی را در بر خواهد داشت. آقای حداد عادل "رئیس مجلس شورای اسلامی" نیز از سرانجامی که این پروژه دارد مطمئن نیست و به روسها هشدار میدهد که : پایان نیافتن طرح احداث نیروگاه اتمی بو شهر از سوی روسها بر مناسبات اقتصادی دراز مدت تهران مسکو اثر منفی میگذارد"- خبر گزاری فارس-

   اما ظاهرا" طرفهای روسی این قرار داد حاضر نیستند به این زودی ها این گاو شیرده را از دست بدهند! بنا بر محاسبات، این نیروگاه ،تا کنون چند برابر ارزش واقعی برای ملت ایران خرج برداشته و از این به بعد نیز خواهد داشت.خلاصه اینکه پرونده هسته ای ایران و آنچه مربوط به آن است از نظر مردم پنهان است و هرگونه اظهار نظر حتی کارشناسانه در این مورد فرد را با پرونده ای امنیتی و سر وکار پیدا کردن با دستگاههای امنیتی مواجه خواهد کرد.نکته غم انگیز اینکه نظام استبدادی ایران دم از مردمی بود هم میزند.

 در روز چهار شنبه 25  آوریل خانم رویال یکی از دو کاندیدای راه یافته به مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در جواب سئوالی در باره نیرو گاه های اتمی فرانسه ، گفت در صورت تمایل و رای مردم به او ، فرانسه استفاده از نیروگاه های اتمی را کاهش خواهد داد.و با تعطیلی تدریجی آنها، به تولید تابلوهای مولد انرژیِ خورشیدی و توربین های بادی مولد برق روی خواهد ﺁورد .  وی دلایلی را ارائه داد . از جمله اظهار داشت ذخایر اورانیوم موجود در جهان در صورتی که همین تعداد نیروگاه فعال باشند بیش از پنجاه سال دوام نخواهد آورد وما موظفیم این امررا در نظر گرفته و آینده نگر باشیم .  علاوه بر این انبار و نگهداری از فضولات ناشی از سوخت نیروگاه ها مشکل و خطر بزرگی است که تا کنون راه حل مناسبی نیافته است .... وی استفاده از نیروی خورشید و باد را جانشین مناسبی برای نیروگاه های اتمی دانست و از اینکه فرانسه در این زمینه تاخیر دارد اظهار تاسف نمود .... او حتی گفت پروژه نیروگاه اتمی نسل جدید،که مراحل ساخت آن شروع شده است را مورد بررسی مجدد قرار خواهد داد...

   حال در کشوری چون فرانسه که فاقد منابع و ذخایر نفتی است و از سویی در زمینه انرژی هسته ای و نیروگاه از پیشرفته ترین کشورهای جهان است لا اقل بخشی از جامعه آن ، این نوع انرژی را به زیر سؤال میبرد و در کشور ما که چندین برابر فرانسه روزهای آفتابی داریم و مناطقی از ایران دارای بادهای شدیدی است چه اصرارِ بر نیروگاه هسته ایست؟ چگونه میشود باور کرد که قصد واقعی آقایان خامنه ای و احمدی نژاد و مافیاهای حاکم بر ایران صرفا تولید برق برای ملت ستم دیده ایران است؟ چگونه میشود باورکرد که هدف آقایان پیشرفت های علمی در ایران است وقتی آقای احمدی نژاد به رجایی تاسی می جوید و این سخن اورا، که ما مکتبی میخواهیم ونه متخصص در فرمولی دیگربیان میکند و میگوید : «مطمئناً براساس مادي گرايي نمي توانيم به نقطه کمال و سعادت حقيقي نزديک شويم. ما مشکلات فراواني به خصوص در حوزه مادي داريم، اما درس خوانده هاي امريکا و انگليس دواي درد ما نيستند. نمي توان جز مبتني بر احکام اسلامي حرکت و نوري را مشاهده کرد. من رسماً در اينجا از علما و مدارس علميه دعوت مي کنم که در اين باره تحقيق کنند و دولت از انديشه ها و الگوي هاي آنها در اين زمينه استفاده مي کند. ما بايد نظام تربيتي مخصوص خود را داشته باشيم.» احمدي نژاد ادامه  می دهد: « دولت با همه ابعاد و توان، عقيده دارد و تلاش مي کند که فضاي مديريت کشور را به سمت الگوي اسلامي پيش ببرد. اکنون دوران تئوري هاي مادي به پايان رسيده است.»  

   اما ظاهرا دوران  "تئوری های مادی" فقط برای قشر آسیب پذیر جامعه پایان یافته و آقا زاده ها و مقامات ارشد نظام وعلمای وابسطه به نظام و درباری(بیت رهبری)، مصباح ها وطبسی ها و هاشمی ها و... همچنان حق ویژه خود را دارند نگاهی کوتاه به چند خبر و فرمایشات فرمانده نیروهای انتظامی، آقای احمدی مقدم تصویر بسیار روشنی از مدیریت الگوی اسلامی ادعایی آقایان را ارائه میدهد که بیلانی سیاه و پر از نا بسامانی ها و نا هنجاری های اجتماعی است، بیلان شکست بکار گیری زور و سیستم اختناق است:

به گزارش گروه «حوادث» ايسنا، بر اثر مصرف مشروبات الكلي دست‌ساز مسموم تعداد 12 تن در استان قم جان خود را از دست دادند. همچنين تعداد 104 تن نيز از روز سيزدهم فروردين ماه سال جاري مصدوم و راهي بیمارستان شدند.فوت و مسموميت اين افراد ناشي از مصرف مشروبات الكلي تقلبي مسموم بوده و تا كنون در جريان تحقيقات به عمل آمده، 24 تن نيز در اين باره دستگير شده‌اند كه 21 تن آنها مرد و سه تن نيز زن هستند و تحقيقات پليس از آنان ادامه دارد.

 به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران، ايسنا، فرمانده نيروی انتظامی در اولين همايش سالانه مديران مبارزه با مفاسد اجتماعی استان های سراسر ايران، به کشف بيش از۴ميليون ليتر مشروبات الکلی در سال گذشته اشاره کرد و آن را بسيار تکان‌دهنده دانست و افزود: «اين در حاليست که اين مقدار تنها ۲۵ تا ۳۰ درصد مقدار مشروبی است که در کشور توزيع می‌شود». اين مقام انتظامی ايران با اشاره به افزايش توليد مواد مخدر در افغانستان پس از ورود نيروی های نظامی آمريکايی و اروپايی گفت:« امروزه يک ميليون و ۲۰۰ هزار معتاد روزمصرف در کشور وجود دارد که اين آمار به اضافه ۷۰۰ تا۸۰۰ هزار نفری است که به صورت تفننی مواد مخدر مصرف می‌کنند».....فرمانده نيروی انتظامی با تاکيد براين نکته که نسبت به موضوع بدحجابی نبايد ساده‌انديش بود، افزود: «بدحجابی تبلور محسوس آن چيزی است که در پشت صحنه رخ می‌دهد و ما از آن غافليم». ....

 آقای مقدم شما از خیلی چیزها غافلید اول از همه حق حاکمیت مردم بر سر نوشت خویش است که شما و اربابان قدرت مطلقه از آن غافلید.شما غافلید که اغلب آن قشری که فریاد شما  را در آورده نسلی است که در  سیستم "مدیریت اسلامی" اما در حقیقت مدیریت استسلامی، نشو ونما کرده است اما با این همه هنوز نفهمیده اید که هر کار که بازور همراه باشد نتیجه عکس ببار خواهد آورد .حال شما دوباره چند صباحی یا روسری یا توسری را راه می اندازید  و به بهانه بد حجابی بجان مردم کوچه بازار می افتید اگر دراین ربع قرن این روش نتیجه نداده است مطمئن باشید که باز هم ناکام خواهید شد.  

     نکته جالب این است که مقامات ارشد نظام ولایت فقیه از یک سو دم از توانایی های دانشمندان ایرانی در زمینه های مختلف از جمله انرژی هسته ای میزنند و هر روز روزنامه ها و رادیو تلویزیون های دولتی از اختراعات و اکتشافات جدید  می گویند و می نویسند و آقای احمدی نژاد خود را دانشگاهی  و معلم دانشگاه میخواند و از سوی دیگربه بهانه های مختلف دانشگاه و دانشگاهی را با گماردن نالایقها  از قبیل عمید زنجانی هابر دانشگاهها و سخنان سخیفی چون آنچه ذکر آن رفت و تبعیض بین دانشگاهی و حوزوی به نفع حوزوی ، تحقیرو حضور نیروهای فشار و بسیج دانشگاهی و ستاره دار کردن و تعلیق و ... تهدید میکنند معلمان معترض ضرب و شتم و بازداشت میشوند و...  ادعای مردمی دارند ولی کوچکترین اعتراضات مردمی را سرکوب میکنند که آخرین آن بر خورد با اعتراضات مردم اقلید است با اعزام نیروهای ویژه و گردانهای عاشورا و...

  آقای احمدی نژاد از یک سو خواسته های به حق فرهنگیان، معلمان و کارگران ودیگر اقشار آسیب پذیر جامعه را سرکوب میکند و از سوی دیگر کمک به ساخت مساجد و خانه علما را کار فرهنگی دولت میخواند. میگوید : « از اوايل انقلاب برخي از انديشه هاي انحرافي آگاهانه و از روي برنامه ريزي مطرح شد که يکي از آنها اين بود که دولت نبايد به مراکز ديني کمک کند چرا که اين مراکز دولتي مي شوند، ولي به نظر من اين حرف غلطي است. مگر مي شود دولت اسلامي خود را از حوزه دين بيرون بکشد؟ البته اين مساله نيز که روحانيت شيعه تابع دولت باشد امر خوبي نيست.» احمدي نژاد گفت: «قبلاً جايي در بودجه براي مسائل ديني و مراکز آن ديده نشده بود، اما از سال گذشته اين مساله در بودجه در نظر گرفته و به استانداري ها ابلاغ شد. کمک به ساخت مساجد و خانه علما جزء کارهاي فرهنگي دولت است.»

jmpaknejad@yahoo.fr