جمال صفری : ‏

" گزارش های محرمانۀ لورن به چمبرلین" و حقه‌اي كه رضاخان براي بلواي نان زد (۱)

Bas du formulaire

 

829 jamale safari

‏26 خرداد، بمناسبت صد و سیُ امین

سالگرد تولّد دکترمحمّدمصدّ ق «زندگینامۀ دکترمحمّد مصدّق» (78)‏

 

عبدالحسین نوائی  با مقدمۀ ذیل  « گزارش های محرمانۀ لورن  به چمبرلین  » رادر اختیار خوانندگان ارجمند قرار می دهد:  قرارداد 1919 برای این منظور طرح شد و ماحصل آن این  بود که دولت انگلستان برای ‏تقویت و ‏اصلاح اموراداری ایران وهمچنین تقویت نیروی نظامی این کشور وامی در اختیار‏دولت ایران ‏قرار دهد تا با اصلاح مقررات وقوانین ، مالیاتها به نحو درستی وضع و گرفته شود ‏و به مصرف ‏لازم برسد وامنیت درکشورایجاد شود تا مردم بتوانند به کاردر زمینه های ‏زراعت وصنعت ‏وتجارت و تعلیمات واصلاحات بپردازند. اما این قرارداد را ملّت ایران ‏نپذیرفت زیرا دولت ‏انگلستان پرداخت وام  را مشروط به فرستادن مستشاران انگلیسی کرده بود ‏ومن باب مقدّمه ‏آرمیتازاسمیت را هم برای اصلاح اموراداری به ایران فرستاده بود. مردم ‏ایران هم مستشار‏خارجی را نپذیرفتند وبا همۀ فشارکرزن و ترفندهای وثوق الدوله واذنابش ‏قرارداد پا نگرفت و‏ازمیان رفت. اما انگلیسی ها تغییراتی در صورت طرح – نه  درماهیت ‏آن – دادند و آن این که ‏موضوع مستشارخارجی را از طرح حذف کردند و به جای آن قراردادند ‏که یک ایرانی انجام طرح ‏را برعهده گیرد.‏

‏ البتّه پیدا کردن چنین فردی کارساده ای نبود. این که آیرونساید مدّتها موضوع را بررسی کرد و ‏در ‏پروندۀ افراد مطالعه نمود برای آن بود که اجرای چنین طرح مهمّی درقدرت هرکسی نبود؛  ‏‏مردی  می خواست زورمند، زورگو، جاه طلب ، قلدر و بی ریشه، خشن و بی رحم و بی ادب و ‏دهن ‏دریده  که در مقابل داعیه داران وهوچیان ومنفی بافان وسنّت گرایان بتواند بایستد و از‏اصل و ‏ریشۀ آنان اندیشه نکند ومحبّت وعنایت ورفاقت وحرمت حقوق وامثال آن را زیر‏پا گذارد و ‏در پی جاه طلبی خود، دودمانهای کهن حتّی خاندان سلطنتی را براندازد و باید گفت  ‏که آیرونساید ‏انتخاب درستی کرده بود و رضا خان همان کس بود  که سیاست روز جویای  ‏اوبود.‏

‏ قرارداد را سرپرسی کاکس با وثوق الدوله بست و بعد، از ایران رفت و نورمن به جای او آمد. ‏در زمان نورمن، که عدم رضایت مردم را از قرارداد در گزارشهای خود تکرارمی کرد، ‏نفرت ‏داشت. لذا او رفت و سرپرسی لورن آمد و او بود که کارها را روبراه کرد و خزعل  ‏را متوجّه ‏ساخت که سیاست «صاحب» تغییرکرده و او با همه نشانهایی که ازدولت ‏انگلستان به پاس وفا‏داری وخدمتگزاری دریافت کرده ، باید به ریاست بلکه سلطنت رضا ‏خان گردن نهد واز ‏استقلال و گردنکشی دست بردارد. خزعل هم چنین کرد و رضا خان هم ‏که خود شخصاً به خوزستان ‏رفته بود،  در بازگشت چونان سرداری فاتح مورد استقبال طبقات ‏مختلف قرارگرفت و این پذیرایی ‏‏« حکیم فرمودۀ» مجلل راه  را برای توقّعات بیشتررضا خان ‏گشود وخلاصه با هرترفندی که بود ‏به سلطنت رسید وهمین سر پرسی لورن در مجلس  ‏تاجگذاری وی شرکت کرد.‏

‏ اسنادی که در ذیل ازنظر خوانندگان عزیز می گذرد، و کلّاً در مؤسّسۀ پژوهش و مطالعات ‏‏فرهنگی ضبط است گزارشهای رسمی بلکه سرّی "سر پرسی لورن" است به "سراوستن ‏چمبرلن"، ‏وزیرخارجه انگلستان در سال 1925 درخصوص دسیسه ها و توطئه ها و آهو گردانیها ‏رضا خان ‏برای ازبین بردن قاجاریه ونشستن براریکه سلطنت و بر سرنهادن تاج کیان ، ‏درکتاب ‏ارزندۀ شادروان ملک الشعرای بهار به نام تاریخ  احزاب سیاسی وجلد دوّم  وسوّم ‏کتاب تاریخ ‏بیست سالۀ حسین مکّی و تاریخ طهماسبی فراهم آوردۀ امیر لشکرعبدالله خان ‏طهماسبی و‏خاطرات میرزا یحیی دولت آبادی و تاریخ مشروطۀ ملک زاده و خاطرات و ‏خطرات مهدیقلی خان ‏مخبرالسلطنه هدایت مطالبی له وعلیه  آمده  امّا این گزارشها « بوی » ‏دیگری  می دهد.‏

‏..  وقتی قرارشد که رضا خان روی کار آید وسلسلۀ  قاجاریه ازصحنه خارج شود ، تنی چند ‏از ‏بزرگان قاجاریه، من جمله یمین الدوله و شاهزاده عضد که دربیم مال وجان خود و خواجه ‏تاشان  ‏دیگر بودند ، در پاریس گرد هم آمدند  که اگراحمد شاه نا خدمتی کرد و در ضیافت ‏رسمی از قرار ‏داد اسمی نبرد و مغضوب « صاحب » گردید ولی دولت قاجاری همه وقت ‏جانب  منافع دولت ‏فخیمه  را رعایت  کرده است و چنانچه قرار به برکناری احمد شاه  است هر ‏یک از ما شاهزادگان ‏می تواند  به جای  وی به سلطنت پردازد و نیازی به برانداختن این سلسلۀ ‏صد و پنجاه ساله نیست ‏وانگهی ما شاهزادگان قاجاری هر کدام در ایران اموالی موروثی ‏داریم که از پدران ما برجای ‏مانده ونزدیک  به یک قرن  و نیم است که ما دراین سرزمین ‏زندگی می کنیم  و زن و فرزند و‏خویش دورو نزدیک داریم؛ نباید که به خطای احمد شاه ‏خاندان ما نابود شود واموالمان به یغما ‏رود و آبرو وحیثیتمان ضایع گردد.  متعاقب این ‏نشست تصمیمی گرفتند که آقا خان محلّاتی را ‏که در دولت انگلستان احترامی و خصوصیتی ‏تمام داشت واسطه قرار دهند واز وزیر خارجۀ ‏انگلستان وقتی برای ملاقات حاصل کنند .‏این کارصورت می پذیرد و به حضور وزیر خارجۀ  ‏دولت فخیمه می رسند و عرض حال خود ‏می کنند و برای « مآل»  خود تقاضای تأمین می نمایند. ‏وزیرخارجه بدیشان می گوید  که این ‏‏:« برنامه ای  است تمام شده،  قضای آسمان است این و ‏دگرگون نخواهد شد. اما مجری این ‏طرح  که اززیر و بم طرح اطّلاع  کامل  دارد ،  اکنون دریکی از ‏روستاهای انگلستان ایّام  تعطیل ‏خود را می گذراند. من به احترام آقا خان،  یادداشتی برای وی  می ‏نویسم  تا درین کار از بذل ‏مساعدت  دریغ نورزد.»‏

‏ این یادداشت نوشته می شود وحضرات به اتّفاق آقا خان محلّاتی با لباس رسمی مجلّل روانۀ ‏‏محلّ استراحت آن مجری طرح می شوند و بالاخره او را می یابند و عرض ادب  می کنند، آن ‏‏مجری طرح هاج و واج مانده بود که اینان با لباس رسمی و سلیندرو فراک ازاوچه می خواهند ‏از آنان  دعوت می کند  تا بروی کنده های درختان بریده شده بنشینند  و « عرض  حاجت»  کنند. ‏‏شاهزادگان  همراه با آقا خان محلّاتی – که  خود نیزازجانب مادر نوادۀ فتحعلی شاه بود – شروع  ‏به ‏مطلب می کند که اگرسلطان احمد شاه خطا کرد ما  درهمراهی حاضر هستیم و احتیاجی به ‏تغییر‏سلطنت نیست که هست و نیست ما به دست دیگری بیفتد. سیاسمتدارانگلیسی درجواب ‏اظهار می ‏دارد که امرتغییرسلطنت کاری است تمام شده و دیگر بازگشتی  برآن متصوّرنیست.  ‏ولی به احترام ‏یادداشت وزیر خارجۀ  انگلستان و مقدم آقا خان ، دولت انگلستان جان و مال  ‏خاندان قاجاریه را ‏تضمین خواهد کرد.-  و چنین کرد و دیدم که هیچ گونه  تعرّضی به مال وجان ‏احدی ازشاهزادگان ‏قاجاری نشد.‏

‏ این داستان را من از آقای زارع حائری زاده پسرمرحوم ابوالحسن حائری زاده ، وکیل مجلس در ‏‏ادوارمتعدد وعضو شورای دیوان عالی ، کشورشنیدم وایشان اظهار می داشتند که من روزی ‏در ‏اصفهان، در مجلسی به مناسبتی این داستان را بازگو کردم. چند روز بعد  صارم الدوله اکبر ‏میرزا  ‏مرا به ناهاردعوت کرد واین بهانه ای  بود برای آن که  بپرسد من  این داستان  را از کی  ‏و کجا  ‏شنیده ام  من گفتم از پدرم شنیده ام، آیا درست نیست؟ شاهزاده گفت کاملاً درست است ولی ‏این مطلب  ‏بی نهایت  محرمانه و صرفاً بین دو تن  از شاهزادگان  قاجاریه بود در حیرتم  که چگونه ‏پدر شما بر آن ‏آگاه شد.

سرّ خدا  که عارف سالک به کس نگفت

‏ در حیرتم که باده فروش از کجا شنید

 

]‏ ترجمه اسناد  ‏[

 

گزارش  محرمانه

‏132‏

وزریر امور خارجه

‏128  این مدرک  جزء  اموال  دولت اعلی حضرت  پادشاه  انگلیس می باشد

‏ شماره 128آرشیو

سوم نوامبر 1925‏

بخش 30‏

‏ ایران ‏

‏---------------‏

محرمانه ‏]‏ ئی 34 / 18 / 6723 ‏[

 

]‏ شمارۀ 1‏[

 

از سر پی . لورن   به اقای آوستن  چمبرلن

دریافت شده روز  سوم نوامبر

شمارۀ 508‏

قلهک، 29 ستپامبر 1925‏

 

آقای محترم

‏ درگزارش شماۀ 507  خود که  امروز برایتان ارسال داشتم این افتخار را یافتم تا نا آرامی های ‏اخیر ‏ایران که ظاهراً از کمبود  نان ناشی شده است تشریح وانگیزه ها و پیامدهای آن را مورد ‏تجزیه و ‏تحلیل  قرار دهیم  این رویدادها  فرصت مناسبی فراهم آورده است تا خلاصه ای از‏اوضاع کلّی ‏سیاسی  این کشورهمراه با گرایشهای و فراز و نشیب  های آن ارائه شود.‏

‏2 - همانگونه که از گزارش  فوق الذکر بر می آید  مسألۀ  مراجعۀ شاه به کشورش دقیقاً با ‏‏ناآرامیهای تهران ارتباط  دارد . دولت ایران  و به اعتقاد  من تمامی شخصیت های مهم در صحنۀ  ‏‏سیاسی ایران معتقدند که اعلی حضرت  همایونی بدون تضمین  یک قدرت خارجی ، حدّاقل تا ‏‏زمانی که رضا خان  موضع قدرت خود را دراین کشورحفظ کرده است ، به ایران مراجعت ‏‏نخواهد نمود. این افراد همچنین عقیده دارند که تنها تضمینی که رضایت خاطر اعلی حضرت  را ‏‏فراهم  خواهد آورد تضمین بریتانیای کبیر یا روسیه است. به اعتقاد دولت فعلی ایران شخصیت های مهم شاه به احتمال زیاد این تضمین  را درلندن جستجوخواهند کرد تا مسکو، وهنگامی که خبرمربوط  به ‏تصمیم ‏شاه مبنی برحرکت از مارسی در روز دوّم اکتبر به تهران رسید، عقیدۀ عمومی براین ‏بود که یا ‏تضمینهایی از سوی  دولت  پادشاهی انگلیس داده شده یا تضمینهایی به دولت اعلی ‏حضرت داده است ‏که صادقانه با دولت فعلی ایران همکاری خواهد کرد.‏

‏3 – شخصاً وبه طورخصوصی، من به نخست وزیرو وزیرامورخارجۀ ایران این نکته را تشریح ‏کردم  ‏که شاه با سفارت انگلیس درپاریس، دربارۀ بازگشت خود به تهران تماس گرفته و نظرخواهی ‏کرده و ‏این بارنیزپاسخی که درسال گذشته به وی داده شد با این ‏مضمون که ‏مسأله بازگشت وی به ایران یک مسألۀ کاملاً داخلی است که به اعلی حضرت ودولت ‏مربوط می شود ‏وعدم تمایل وامکان ارائه هرگونه توصیه ومداخله ای ازسوی انگلیس درقبال این ‏مسأله مجدداً تکرار ‏شد. این اطّلاعات بدون شک اکنون به دیگر اعضای کابینه وهواداران سیاسی ‏دولت فعلی رسیده است. ‏این عدّه معتقدند در صورتی که هیچ گونه قرارومدار خاصی بین شاه ‏ودولت اعلی حضرت پادشاه ‏انگلیس وجود نداشته باشد، درآن صورت یکی از دو فرضیه زیر می ‏بایست واقعیت داشته باشد:  یا ‏اعلامیه شاه  ضمن بازگشت به ایران  برا ی پی بردن  به ‏واکنشهایی است که این خبر درتهران به ‏همراه دارد که  درین  مورد  باید منتظرماند و دید  ‏ناآرمیهای اخیردرچه جهت تصمیم وی را  تحت ‏تأثیر قرارداده اند یا این  که شاه  با مسکو به ‏توافقهایی دست یافته است. من از منابع موثّق شنیده ‏ام که در صورت صحّت داشتن فرضیۀ دوّم ‏، احزاب راستگرا که اساساً سلطنت طلب هستند وحتّی ‏مدرّس از آرمان خود در مورد سلطان ‏احمد شاه دست خواهند کشید.‏

‏4 – لازم  به تذکر است که علّت حمایت احزاب راستگرا از رضا خان که علاقۀ شخصی و ‏سیاسی  ‏خاصّی نسبت به وی ندارند و درمجلس او را دارای اکثریت ثابتی می بینند این است ‏که معتقدند ‏رضا خان مناسبترین سیاستمداری است که با بهره گیری ازموقعیت خوب خود ‏می تواند کشور را ‏از خطر  بلشویزیم  و روند  دسیسه  آمیزی که سران انقلابی مسکو د ر پیش ‏گرفته اند خفظ کند.‏

باید درنظرداشت که اوضاع اکنون درمقایسه  با سال 1921 تغییرچشمگیری داشته است و ‏در ‏حال  حاضر دولتی وجود دارد  که در زمینۀ سیاست داخلی دارای هماهنگی است و تلاش ‏می کند ‏که با حمایت اکثریت ثابتی درمجلس شورای ملّی سیاست خارجی  خود را نیزسرو ‏سامان دهد ‏وقول داده است تا دربرابررخنه گریها وطرحهای براندازیهای روسها ونفوذ روزافزون ‏آنها مقاومت کند.‏

‏5 -  در واقع این مقوله ای است که در حال حاضر سه جریان عمده وجود دارد که سلطان احمد ‏شاه  ‏را به عنوان  یک فرد ترجیح می دهد:‏

اولین گروه از افراد با نفوذ وازکسانی هستند که از رضا ]خان[ به علّت شیوه های مستبدانۀ وی  ‏‏بیزار و خواستارآنند تا شاه به کشور بازگشته و رضا خان  را از مسند  قدرت  به زیر آورد. ‏‏میتوان گفت این اندیشه و خواست احزاب شدیداً سلطنت طلب وضدّ رضا خان است.‏

‏ گروه دیگر می خواهند ولیعهد به جای برادرش بر تخت سلطنت بنشیند و نسبت به دولت ‏رضا ‏خان و برقدرت ماندن یا برکنارشدن وی بی اعتنایند و می گویند این وظیفۀ شاه است ‏که دولت ‏مناسب خود را انتخاب کند.‏

‏ دستۀ سوّم  صادقانه طرفدار رضا خان و هر گونه دولتی هستند که وی به تشکیل آن دست ‏بزند ‏وشاه و ولیعهد و درمجموع تمامی سلسلۀ قاجار را نهادی فرسوده و بی مصرف می دانند ‏که بهتر‏است شرآنها  ازسرکشورکم شود.‏

‏6 - با توجّه به مراتب فوق، از دید یک ناظرخارجی ، هردولتی که حقیقتاً به آینده این کشور ‏علاقه ‏مند  است باید گفت درحال حاضردوجریان درایران، در حال شکل گیری است و در‏آینده ای ‏نه چندان دور، این دو مسأله جنبۀ حادّ خواهد یافت. مسألۀ اوّل یک امرداخلی است و ‏به حفظ  ‏پادشاه وسلسلۀ قاجار  مربوط می شود وموضوع مسألۀ خارجی است که به جهت گیری ‏سیاست ‏خارجی ایران مربوط  است.  آنچه اکنون درحال شکل گیری است گرایش آشکار تفاهم ‏با دولت ‏انگلیس واحتمالاً بروزمشکل وبحران  در روابط  با روسیه است.‏

‏ رونوشت این گزارش به دولت هند، کمیسرعالی اعلی حضرت پادشاه ودر بغداد و سرکنسول

‏ دولت  اعلی  حضرت پادشاه دربوشهر ارسال  می گردد.‏

‏ با تقدیم احترامات فائقه ‏

‏ سرپرسی لورن 

 

‏    ‏]‏ 3 – 98 – 6452 الف ‏[‏  ‏

 

]‏ شماره 2‏[

 

ایران

‏ 11 نوامبر 1925‏

محرمانه

‏ بخش  دوم

گزارش 562‏

از سر پرسی  لورن  به اوستن  چمبرلن

‏ این گزارش  روز  یازدهم  نوامبر 1925  دریافت  شده است. بخش دوّم ‏

تهران 21 اکتبر 1925‏

‏ اقای محترم

‏ 1-  افتخاردارم که گوشه ای از بازتابهای تظاهرات اخیر را درامور داخلی  مجلس  به ‏اطّلاع  ‏برسانم:‏

‏2 -  براساس آئین نامه های داخلی ، مجلس ایران هر شش ماه، در طیّ دو سال دورۀ وکالت ‏‏نمایندگان، برای تعیین رئیس مجلس ، دو نایب یک کمیته اداری کوچک انتخابات صورت می ‏‏گیرد.‏

‏3 -  میرزا حسین خان پیرنیا مؤتمن الملک، به غیر از یک دوره ، همواره ریاست  مجلس را ‏عهده ‏دار بوده است وهمه او را برای احراز این سمت ازهرنظر شایسته ترین فرد می ‏دانند.اطّلاعات ‏وی درمورد قوانین ومقرّرات  پارلمانی ایران و نفوذش بر دیگر نمایندگان بی نظیر‏است اخیراً بعضی ‏از نمایندگان که جاه طلبی بیشتر دارند ازانحصاری بودن ریاست مجلس به ‏تنگ آماده اند وازخود ‏و دیگران می پرسید آیا این امر به سود مجلس است که ریاست ‏همواره درانحصار یک فرد ‏مشخّص  باشد.‏

‏4 - تشکیل یک جناح اکثریت که اخیراً در مجلس به وجود آمده زمینه را برای نامزدی و ‏انتخاب ‏یک رئیس تازه فراهم آورده است. دراین زمینه تبلیغاتی در میان نمایندگان جریان ‏داشته تا در‏هنگام  انتخابات داخلی مجلس ، درخلال شش ماه گذشته، اکثریت می بایست در بارۀ  ‏نامزدی ‏شخص دیگری  برای گرفتن سمت میرزا حسین خان پیرنیا تصمیماتی اتّخاذ کنند. ‏

‏ 5 - داوطلب مورد نظر اکثریت سیّد تدیّن است. اما انتخاب وی با تظاهرات اخیردرجلومجلس ‏مقارن ‏گردید. همان طورکه قبلاً نیزخاطرنشان کرده ام، برپایی این تظاهرات باردیگرمسئلۀ حاد و ‏کهنۀ سلسلۀ ‏قاجار را مطرح کرده است وچنین به نظرمی رسد که نمایندگان مجلس احساس می کنند  که در چنین  مقطع بحرانی لازم است که شخصی که همه او را به عنوان مطّلع ترین فرد در مسائل  مربوط به قانون  اساسی  میباشد بار دیگر  ریاست مجلس را عهده دار  گردد.

6- بدین ترتیب سید تدیّن به سود میرزا حسین خان پیرنیا کنار رفت ولی درطیّ سخنانی که به عنوان اعلام کناره گیری از رقابت  برای احراز کرسی ریاست مجلس  نمود،  سخنان ‏تندی برزبان  آورد و همین بیان شدید اللحن موجب رنجش خاطر پیرنیا و انصراف قطعی اواز‏انتخاب مجدّد به ‏ریاست مجلس گردید. نمایندگان مجلس که انتظارچینن و اکنشی را ازجانب  پیرنیا ‏نداشتند شدیداً ‏نگران شدند و نمایندگان کلیۀ احزاب به تکاپو افتادند و از رئیس سابق  مجلس  خواستند تا بار دیگر ‏امور را برعهده گیرد. اما تمام تلاش آنان بی اثرماند. درحقیقت دسیسۀ ‏نمایندگان و نطق بی ‏نزاکت تدیّن درهنگام  کناره گیری از نامزدی ریاست مجلس به سود ‏پیرنیا فرصتی  را که پیرنیا ‏متر صّد آن بود فراهم آورد. پیرنیا  دریافته بود که طرح دو بارۀ  ‏موضوع  سلسلۀ  قاجاری و جنجالی  ‏که بر سرآن ایجاد  شده اگر تداوم  یابد موجب خدشه دار‏شدن قانون اساسی خواهد شد و زمانی  فرا ‏خواهد رسید که وی به عنوان ریاست  مجلس ونخستین  ‏پاسدار قانون اساسی با دشوارترین مسائل ‏مواجه گردد. بدین ترتیب وی از فرصتی  که فراهم  آمده  بود مشتاقانه سود جست و تصمیم گرفت  ‏تا خود  را از درگیری درخطوط  مقدّم  نبرد دور ‏نگهدارد  و درین مورد  پافشاری  نمود.‏

‏7 -  پس از چند روز مشورت نمایندگان  تصمیم گرفتند  که مستوفی  الممالک  رابه ریاست ‏مجلس  ‏برگزینند واین کار بدون هیچ گونه مشکلی  صورت  گرفت.  اما نمایندگان مجلس ‏مجدّداً با  مشکل ‏رو به رو شدند. زیرا مستوفی  الممالک به بهانۀ آن که از آئین نامه ها و مقرّرات ‏مربوط به  مجلس ‏اطّلاع  کافی ندارد از پذیرفتن سمت ریاست خود داری کرد. گرچه این ادّعا ‏ممکن است تا حدّی صحّت داشته ‏باشد، لیکن خودداری مستوفی الممالک قطعاً علّت های دیگری ‏دارد و آن این است که ‏مستوفی  الممالک از دوستان دیرینۀ پیرنیا بود و نمی خواست جای وی ‏را بگیرد  مستوفی الممالک ‏از طرفداران سرشناس سلطنت است و از اتّخاذ تصمیم در هرزمینه ‏ای خودداری کرده چه رسد  به ‏تصمیم گیری  در بارۀ مسآلۀ  مهمّی مانند قانون اساسی اطّلاعات ‏محرمانه حکایت  از آن دارد که وی ‏برتصمیم خود مبنی  برامتناع از قبول چنین سمتی پافشاری  ‏خواهد کرد.‏

‏8 – غیرازپیرنیا و برادرش مشیرالدوله و مستوفی ، هیچ یک از نمایندگان آگاهی لازم ونفوذ ‏و‏حیثیت ضروری را برای  ادارۀ مجلس ومجاب کردن نمایندگان را ندارد. اکنون مجلس با ‏مشکل ‏انتخاب  رئیس  رو بروست.‏

‏9 -  سرانجام یک نمایندۀ گمنام و احتمالاً بی تجربه برای احراز کرسی ریاست مجلس پیدا ‏خواهد ‏شد.  لکن این شخص وظیفۀ دشواری در پیش رو خواهد داشت و خطوط مشخّصی  که ‏حاکم بر‏مجلس بود احتمالاً دچارتغییرخواهد شد و این دگرگونی بدون شک درجهت مثبتی ‏نخواهد بود.‏

‏ رونوشت این گزارش برای حکومت هند وکمیسرعالی دولت پادشاهی انگلستان دربغداد ‏ارسال ‏می گردد.‏

‏ با تقدیم احترامات فائقه، سرپرسی  لورن 

 

]‏ شماره 3 ‏[

‏ 

‏11  نومبر 1925‏

گزارش کاملاً محرمانه شماره 550 "سر پرسی لورن" برای آقای  "اوستن چمبرلن" دروزارت امور ‏‏خارجه بریتانیا  در روز 22 اکتبر 1925 از تهران مخابره  و روز  یازدهم  نوامبر 1925 ‏دریافت  ‏شده است. شمارۀ  رمز این گزارش  ‏]‏ 34 / 18/ 6930 نی[‏ می باشد  و به عنوان  بخش ‏‏4  شمارۀ 1 ‏کد  گذاری  شده است  متن گزارش  بدین شرح است:‏

‏1 -  در گزارش شمارۀ 76 مورّخ 10 فوریه -  و به ویژه  در قسمت  دوم آن گزارش – تاآنجا  که ‏می ‏توانستم شرایط و ملاحظاتی را که رضا خان پهلوی را جهت دست یافتن به مقامی بالاتر‏ازمقام ‏فعلی  وا می دارد تشریح نمودم. حلّ بحرانی که از این بابت ایجاد شده، درگزارش شمارۀ ‏‏107 ‏مورّخ 26  فوریه تشریح شده است.‏

‏ در گزارش محرمانۀ شمارۀ 317 مورّخ 16ژوئن  خاطرنشا ن ساختم  که به رغم راه حل  ارائه  ‏شده ‏در گزارش ماه فوریه ، مسألۀ شاه و شاید  سلسله حل  نگردیده  و بلاتکلیفی دراین مورد  ‏اثرات زیان  ‏باری بر اوضاع این جا دارد. در ضمن یاد آور شدم  که رضا خان  برای  بارسوّم ‏مسأله را ‏مطرح  نخواهد کرد بلکه  تحمّل می کند  و مترصّد اوضاع خواهد نشست.‏

‏2 -  همان طورکه در یک  رشته از تلگرامهای اخیربه اطّلاع رسانده ام ، پیش بینی فوق ‏‏صورت  تحقّق نیافته و مشکل شاه و سلسله مجدّداً مطرح گردیده است. لازم  به یاداوری است ‏که ‏چند  ماه  پیش  دعوتنامه ای برای اعلی حضرت  ارسال و از وی خواسته  شد تا به ‏ایران باز ‏گردد . لکن تاکنون جز  پاسخهای طفره آمیزاقدامی در این باره  صورت نگرفته. ‏نتیجه ای که در‏این جا گرفته شده این است که شاه قصد بازگشت به ایران ندارد مگر آن که ‏تضمینی از قدرتهای ‏خارجی دریافت کند (  به گزارش  شمارۀ 508  مورّخ 29 سپتامبر مراجعه ‏شود). تحت این شرایط ‏اعلامیۀ غیرمنتظره اعلی حضرت مبنی برتصمیم ایشان برای حرکت از ‏بندرمارسی  در روز دوّم ‏اکتبر، تا حدودی موجب حیرت است وبدون چنین اعلامیه ای، به اعتقاد ‏من ، رضاخان به این امر ‏رضایت می داد  که اوضاع  به گونۀ فعلی باقی ماند. لکن با صدور ‏اعلامیۀ شاه،  وی احتمالاً تصمیم  ‏خود را  گرفته و طرح  مجدّد موضوع  شاه و سلطنت را خواستار ‏شده است.‏

اوّلین گامی که وی درآن راه برداشت شورش  موسوم به بلوای  نان است که تلگرام  شمارۀ  507 ‏مورّخ  ‏‏10 اکتبرازآن یاد کرده ام این مانورتا حدودی ناموفّق ازآب  درآمد. تلاش دوّم دراین ‏زمینه  نا‏آرامیهای تبریز آغازشد که تلگراف  شمارۀ 131 مورّخ ده اکتبر به اطّلاع  رساندم. این نا ‏آرامیها از ‏مخالفت با مراجعت شاه و سعی در حفظ رژیم  قاجار صورت  گرفت و در ایالات  ‏دیگرهمچون ‏رشت واصفهان ومشهد انعکاس یافت. همزمان با این نا آرامیها ، عدّه ای که ‏مظنون به داشتن ‏عقاید کمونیستی  بودند دستگیرشدند و این کار قبلاً در تهران  نیز صورت  ‏گرفته بود. در ‏تلگرافهای شمارۀ 317  مورّخ  13 اکتبر و شماره های 327 و 328 مورّخ 19 ‏اکتبر و 332 مورّخ ‏‏21  اکتبر شما را با سیر تحوّلات بعدی براساس موثّق ترین اطّلاعاتی که ‏در اختیار داشته ام  قرار ‏داده ام  و علل  و انگیزه و نیروهای دخیل در این  رویدادها  را تسریع  ‏نموده ایم.‏

‏3 -  کلّ اوضاع  شدیداً بغرنج و تجزیه و تحلیل آن بسیاردشواراست . به عقیدۀ من نکات ذیل که ‏در ‏مذاکرات خصوصی  و محرمانه با وزیر امور خارخه  به آنها  دست  یافته ام کاملاً موثّق  ‏است:‏

الف: هیچ کس از مقاصد رئیس الوزرا اطّلاع  نداشته و نمی داند  که وی تا چه حدّ  برای دست  ‏یافتن  ‏به مقاصد خود پیش خواهد رفت و در ایران هیچکس  جرأت  آن را ندارد و به علّت ‏احساس عدم  ‏امنیت  شخصی ، بیم دارد  که ازشاه بدون لفّافه سئوال کند چه خیالی در سر دارد و ‏برای دریافت  پاسخ  ‏برای سئوال خود پافشاری نماید.‏

‏   ‏

ب:  تمامی مسائل جدید و مهم کشور ، اعم ازداخلی  یا خارجی  به حال تعلیق در آمده  و تا ‏زمانی  ‏که مسألۀ شاه وسلسلۀ  قاجار  روشن  نشود،  اوضاع  به همین  صورت  باقی خواهد ‏ماند و تمامی  ‏مسائل  دیگر از سوی رئیس الوزرا در جهت ارتباط  با مسألۀ  شاه و سلسله  مورد ‏ارزیابی  قرار می ‏گیرد نه  از لحاظ اهمّیت و ارزش ذاتی موضوع.‏

ج: این انتظارکه یک کابینۀ متجانس درهمکاری وتماس نزدیک با گروههای اکثریت احزاب راست ‏‏گرای مجلس، تحت رهبری مدرّس، رهنمودهایی به رئیس الوزراء ارائه کند واو را تحت تأثیر  ‏‏قراردهد و موجب شود که سیاست داخلی وخارجی ایران مشخّص شود انتظاری بیهوده است. ‏اکثریت  ‏پارلمانی یک اکثریت ساختگی است وبا مانورهای رهبران فراکسیونها، درجهت رقابتها ‏وخوشامدن ها  ‏و ناخوش آمدن های خصوصی و فردی حرکت می کند. رئیس الوزرا کاملاً ‏براوضاع مسلّط است و ‏کابینه را درفرمان خویش دارد و می تواند گروههای پارلمانی رابه دلخواه خود ‏بازی  دهد.‏

د: رئیس اورا به این صرافت اناخته که تا وقتی که ازنفوذ سلطنت –  که به صورت اهرم سیاسی ‏مستقیم  ‏یا غیرمستقیم برضدّ وی استفاده می شود- رهائی نیابد نمی تواند طرحهای سیاسی و‏بازسازی اقتصادی ‏کشورش را به مرحلۀ اجرا در آورد. ‏

ه: وزیرامورخارجه ایران می گوید درخلال چهارده ماه تصدّی این سمت، هرگز ندیده است که رئیس ‏‏الوزرا در مقابله با نفوذ بلشویک ها تردید به خود راه دهد و درخنثی کردن توطئه های روسیه و ‏‏اقدامات براندازی آن کشور، دراشکال مختلف آن ،  ازخود سستی نشان دهد و در ادارۀ سیاست ‏‏خارجی  ایران به سود انگلیسها  جبهه گیری نکند. ‏

 

و:  ابزار تمایل ازسوی رضا خان،  برای حلّ و فصل مسائل مهمّ عقب افتاده با دولت پادشاه بریتانیا  ‏‏جنبۀ صادقانه دارد. لیکن رضا خان می داند که به علّت جاه طلبی های شخصی خود،  مخالفان  ‏بسیار ‏دارد وبه همین دلیل نمی خواهد از قدرت خود برای حلّ و فصل این مسائل استفاده کند.  زیرا از آن بیم ‏دارد که  مخالفان آن را مستمسک قراردهند و از آن برای  مسائل  مهمّ داخلی  یا ‏مشاجرات  و ‏مجادلات شخصی بهره برداری کند. هنگامی که مسائل مربوط به انگلیس مطرح  ‏می شود،  خاصه ‏درشورای  وزیران که بیشترچنین امری صورت می گیرد، رضا خان نمی ‏تواند خواست  خود ‏را  آشکارا عنوان کند بلکه ناچاراست در برابر مخالفت یکی از کمیسیونها  ‏یا شنیدن  نظرات ‏مخالفین – که اغلب  از عدم آگاهی وغفلت یا کارشکنی سرچشمه می گیرد- ‏و از سوی  یک وزیر ‏خاص  به عمل  می آید سکوت  کند و مستقیماً خود را  درگیر  نسازد. ‏وزیر  امورخارجه  ایران ‏هشدار  داد تا زمانی  که تکلیف رضا خان و سلسلۀ  قاجار روشن  نشود ‏، مسائل مهمّ دولت  انگلستان ‏با ایران نیز همچنان به حال تعلیق  باقی  خواهد ماند.‏

ز:  وزیرامورخارجه و دیگر شخصیتهای آگاه و میانه رو  ایران چنین عقیده  دارند که وجود یک شاه  ‏‏سرسخت وغایب که با رضا خان دشمنی دارد نمی تواند تا ابد ادامه یابد واین کاربه زیان کشور‏است.  ‏این شخصیتهای ایرانی با تغییر]‏ سلطنت  ‏ [‏مخالفتی ندارد به شرط آن که ثبات برهم ‏نخورد و ‏رشته کارها ازهم گسسته نگردد. اما این که چه نوع تغییری مناسب خواهد بود و ‏چگونه باید این ‏تغییر  صورت پذیرد، یا چه چیزی رضایت رضاخان را فراهم خواهد آورد ‏نکته ای است  که آنها ‏حقیقتاً از آن خبر ندارند. این مقامات ایرانی اگر به حال خود رها شوند و ‏تحت تأثیرشخصیت ‏رئیس الوزرا  قرار نگیرند  ترجیح می دهند که شاه به نفع برادرخود که ‏درحال حاضرولیعهد  است ‏از مقام سلطنت  کناره گیری کند.‏

ح: وزیرامورخارجۀ ایران معتقد است که شاه احتمالاً در برابر دریافت حقوق و مزایای  چشمگیری  ‏از ‏دولت ایران به استعفا ازسلطنت رضایت خواهد داد.  به عقیدۀ  وزیر امورخارجۀ ایران، شاه  ‏تصریح ‏خواهد کرد  که پرداخت تنظیم حقوق و مزایا از سوی یک طرف ثالث  تضمین  شود( ‏تردیدی نیست که ‏شاه به عنوان  ضامن  به جای  دیگری  جز دولت انگلستان چشم ندوخته است). ‏

ط: همین شخصیتهای میانه رو ایران روابط ایران با انگلیس را درسر لوحۀ برنامه ها وخواسته ‏های  ‏خود قرارمی دهند. آنها آماده اند تا ازرهنمود های دولت انگلیس برای حل وفصل هرچه بهتر ‏مشکلات  ‏کنونی سود جویند. مقامات ایرانی به علّت خود داری دولت انگلیس و نمایندگان آن در ‏ایران، از ابراز  ‏تمایل به یک روند خاص احساس بلاتکلیفی می کنند واز آن بیم دارند که براثرعدم ‏رهنمودهایی ازسوی ‏دولت انگلیس ایرانیها خود ازعهدۀ کارها برنیایند وآشفتگی ایجاد شود ‏و حتّی بدتر ازآن به ‏دامن  روسیه افتند یا ازآن کشور پیروی  کنند.‏

ی : عقیده ونظر رضا خان به هیچ وجه مشخّص نیست و حالت معمّا دارد. درصورتی که به ‏ملاقات  ‏وی بروم تلاش خواهم کرد تا با دقّتی بیشترازنظرات ومقاصد وی آگاه بشوم. دروضعیت ‏کنونی  ‏صلاح نمی بینم که با وی ملاقاتی انجام دهم. من نباید به گفت وشنودی که به یک ‏تغییراساسی درین  ‏کشورمنجر می شود کشیده  شوم وقطعاً نمی باید برای ساقط کردن پادشاهی ‏ازاریکۀ قدرت یا منقرض ‏کردن سلسله ای که با آن پادشاه بدان تعلّق دارد و من به عنوان نماینده ‏به درباراو اعزام شده ام ‏مداخله کنم. آیا باید درمسائل مهمّ دو جانبه میان خود ودولت ایران ‏، مانند مسألۀ بدهی ایران ، به ‏رسمیت شناحتن عراق، وضع عوارض و حقوق  گمرکی  ترجیحی ‏درسرحدّات  شمال ایران و حلّ و ‏فصل مسألۀ شیخ محمّره وغیره  با رضا خان گفتگو کنم؟ آشکار ‏است  که در وضع  کنونی هیچ گونه ‏پیشرفتی دراین زمینه حاصل نخواهد شد و حتّی ممکن است ‏با طرح این مسائل درزمانی که فکر ‏واندیشۀ عالی جناب رضاخان کاملاً به مسایل دیگری معطوف ‏است  اثر منفی و زیان باری به همراه ‏داشته باشد. با توجّه  به مراتب فوق ، فعلاً درصدد ملاقات با ‏رضا خان نیستم به ویژه آن که قرائن  ‏حکایت ازآن دارد که وی فکرمی کند که دولت پادشاهی ‏انگلیس تا حدودی با شاه همدردی کرده ومخالف ‏تحقّق نظرات وی درقبال سلسلۀ قاجاراست.‏

به اعتقاد من بهتر است اگر رضا خان می خواهد از نظرات دولت انگلیس مطّلع  شود؛  او از من  ‏در ‏خواست ملاقات نماید تا دیدگاه خود را  به وی  اطّلاع  دهیم. اگر او نسبت به این  مسأله  بی ‏اعتنا  ‏است درآن صورت  تماس و گفتگو با وی ثمری نخواهد داشت.  با این تفاصیل به عقیدۀ  من ‏بهتر است  ‏او را  به حال  خود واگذاریم . شاید با این کار ،  وی تحت  نفوذ  روسها در آید  ولی  ‏اگر ارزیابی من ‏از شخصیت و دیدگاههای وی کاملاً خلاف واقعیت نباشد باید بداند  که هر گونه ‏تبانی با روسیه یا ‏درخواست کمک ازاین کشور برای تحقّق بخشیدن به اندیشه های خود محبوبیت ‏خویش را درکشورش ‏که براثر برخوردهای جاری میان او و خاندان سلطنت خدشه دار گردیده،  ‏کاملاً نابود خواهد کرد.  ‏اگر وی در موقعیتی  قرار گیرد که تنها دو راه  یعنی عقب نشینی  کامل یا ‏گرفتن  کمک از قدرت ‏خارجی در پیش داشته باشد این خطر وجود دارد که او  خود را درآغوش ‏روسها  بیندازد ولی به نظرمن ‏مسآله تا این اندازه حاد نخواهد شد وتا آنجا  که من می دانم رضاخان ‏زیرکترازآن است که خود را به این ‏سرنوشت دچار سازد.‏

‏5 -  من تردیدی ندارم  که رضا خان در نهایت  معتقد  است که ایران از پیوند نزدیکتر با ‏انگلیس پیش از اتّحاد جماهیر شوروی سود خواهد برد . از قرار ، وی  نمی تواند خود را  متقاعد  نماید که سیاست دولت انگلیس کاملاً در قبال وی دوستانه است و به همین  دلیل او ارتباط  با روسها  را ‏حفظ  ‏کرده است تا درصورتی  که نظرات انگلیسها و او در بارۀ مسائلی  که برای  وی اهمیت فوق ‏العاده ای  ‏دارد،  یکسان از آب در نیامد، بتواند از وزنۀ متقابل روسها در برابر انگلیس ‏استفاده کند. به نظر من ‏رضا خان حاضر نخواهد شد که در صحنۀ شطرنج سرباز روسی خود ‏را قربانی کند مگرآنکه  ‏در مقابل تضمین همکاری با حمایت تلویحی دولت انگلیس را که ‏تمامی دولتمردان مشخص تعبیر‏شخصی  خاصی از آن دارند دریافت نمایند. رضا خان بی تردید ‏مدّعی است که وی به هرج مرج ‏در کشور خاتمه داده و نظم ایجاد کرده است و تلاشهای ‏شوروی  برای نفوذ در ایران را عقیم  گذاشته ‏است. از نظراو این دو دستاورد برای سیاست ‏انگلیس ازعدم حلّ و فصل برخی مسائل معوّقه بین ‏دولت ایران و انگلیس مهمتراست. شاید ‏رضا خان عمداً این مسائل را معوّق  نگه می دارد  تا ‏مطمئن  شود که دولت انگلیس درمبارزۀ ‏وی علیه  قاجار مخالفتی به عمل  نخواهد آورد.  اگر آنچه  که گفته شد درست باشد به نظر من ‏باید ما موضع کنونی خود را کاملاً حفظ کرده و از برداشتن ‏هر قدمی  که سبب شود وی حتّی به ‏طورغیر مستقیم  متوجّه شود که  ما یک  جناح  را بر جناح  ‏دیگر ترجیح می دهیم  خود داری  ‏نماییم. رضا خان  می خواهد  ما دستمان  را رو کنیم  ولی  به نظر  ‏من بهترین  تاکتیک  آن است ‏که ما  او را  به نشان دادن  دستش وادار کنیم. این نکته درعین  حال با ‏پیشنهاد مندرج در تلگراف ‏ارسالی  مبنی بر صدور اعلامیه ای  از سوی دولت انگلیس در لندن  و ‏بیان این مطلب  که دولت  ‏پادشاهی  به هیچ وجه مصمّم به مداخله و درگیری در این مسئلۀ داخلی و ‏ارائه دلیل اتّخاذ ‏چنین موضعی منافاتی  ندارد. چنین اعلامیه ای به نظرمن  تا حدّی به نیروهای ‏سیاسی  ایران ‏به عنوان یک حمایت معنوی  محسوب خواهد شد. چون این نیروها  از درگیر‏شدن در ‏تغییرات  ناگهانی و بی نظمی و اضطرابی که احتمالاً همراه  با تغییرات خواهد  بود دوری ‏جسته ‏و ترجیح می دهند که اگر قرار است تغییر و تحوّلی  صورت بگیرد، مشروطه نباید به خطر ‏‏افتد. صدور بیانیه در ضمن  نشان خواهد داد  که تا آن چنان که  ازظاهر بر می آید چندان به مسأله ‏بی ‏اعتنا نیستیم و کسی به این صرافت نیفتد  که بخواهد به بهانه بی اعتنایی مسائل را چنان حلّ ‏و فصل  ‏نماید  که برای  منافع  ما زیان بارباشد.‏

‏6 -  از نظرمنافع انگلیس اوضاع چندان خوشایند ومطلوب نیست. اوضاع جاری  بدون ‏تردید ‏رضایت بخش نیست و تازمانی که این مبارزۀ عجیب ادامه دارد، شکّ و تردید و سر ‏درگمی ‏طبیعتاً ادامه خواهد داشت وامکان این که ایران سیاسی روشن و مشخّص اتّخاذ کند اندک ‏است از‏سوی دیگرهرگونه  تغییری خود ممکن است  به وقوع  رویدادهای نامطلوب  بسیاری ‏منجر شود که ‏آن رویدادها بالطبع بر منافع انگلستان تأثیرخواهند داشت. حتّی اگر مسأله به این ‏گونه بود که ما  فکر ‏می کردیم حق انتخاب  داریم درآن صورت نیز برسر یک دوراهی ‏قرار داشتیم.  از آنجا که ماهرگونه ‏دخالت را کنار گذاشته ایم  پس چاره ای غیرازانتظار وزیر نظر ‏گرفتن دقیق تحوّلات و رویدادها  ‏نداریم.‏

‏7 -  از آنجا که ما در نهایت نمی توانیم در برابر تغییرات و تحولات بی اعتنا بمانیم وهنگامی  ‏که ‏تغییر  روی داد مفید خواهد بود چنانچه راه حلهای احتمالی مورد ارزیابی قرار گیرد، یکی ‏از‏ساده ترین  راه حلها بی تردید کناره گیری سلطان ، احمد شاه  ازمقام سلطنت به نفع برادرش  ‏ولیعهد  ‏است. من تردید دارم که بگویم  تمامی ایران مخالف سلسلۀ قاجارند و بیشتربراین عقیده ام ‏که ‏استقرار سلسلۀ پهلوی دیر یا زود حتّی اگر با استقبال سیاستمداران هم مواجه شود با مخالفت ‏عمومی ‏روبرو خواهد شد وبه هواداری از سلسلۀ  قاجارواکنشهایی صورت  خواهد گرفت . ‏علاوه  بر ‏مطرح  بودن سئوالات  مربوط  به جانشینی ولیعهد و سئوال  کناره گیری و انتقال ‏قدرت باید دید آیا ‏رضا  خان این اقدام را خواهد پذیرفت و اگرهم  وی نپذیرد آیا ظرف چند ماه ‏مبارزه تازه ای برضدّ ‏شاه جدید وسلسلۀ قاجار آغاز  نخواهد شد؟  لازم به تذکّر است که به عقیدۀ ‏من  و به فرض موافقت ‏رضا خان با این طرح، راه حلّ  فوق بهترین راه حلّ ممکن است و فکر می ‏کنم اگررضا خان اجازۀ ‏اجرای  آن را بدهد این طرح با موفّقیت انجام خواهد شد.  باید اضافه ‏نمایم  که من با دقّت بسیار تلاش ‏نموده ام تا با هیچ کس  ، چه انگلیسی  چه ایرانی ، دربارۀ  ‏دیدگاه خود صحبتی به میان نیاوردم.‏

‏8 -  یک راه حل دیگر تشکیل شورای سلطنت  است  که می بایست در پی کناره  گیری شاه و ‏‏احتمالاً دست کشیدن از قدرت سلطنت ازسوی ولیعهد صورت پذیرد. شورای سلطنت بی ‏تردید به ‏دست شخص دیگرجزرضا خان نخواهد افتاد و در آن صورت شخصیت پادشاهی که ‏تنها صاحب  ‏یک عنوان است اهمیت چندانی نخواهد داشت.  ممکن است این شخصیت یکی  از‏دو پسر جوانتر ‏محمّد علی میرزا  باشد که حدود 20 و 22 سال  دارند و همراه  دیگر برادران ‏خود،  در حال  حاضر ‏از پاریس به ایران باز می گردند ولی اگر رضا خان عزم  خود را برای رها ‏شدن از دست سلسلۀ  قاجار ‏جزم کرده باشد در آن صورت این راه حل  نیزچارۀ کار نخواهد بود.‏

9-  یکی دیگراز راه حلها حذف سلسلۀ قاجار و تأسیس یک سلسلۀ جدید است . این راه حلیّ  است  ‏که ‏به عقیدۀ اکثریت مردم، رضاخان در پی آن است و قصد دارد تا خود به عنوان اوّلین پادشاه ‏سلسلۀ ‏پهلوی براریکۀ قدرت تکیه زند.‏

‏10 -  آخرین راه حل، تشکیل جمهوری است و انتخاب رضا خان به عنوان اوّلین رئیس جمهوری. ‏‏این مسئلۀ اخیر مسکوت مانده است ولی هیچ تضمینی  وجود ندارد که  مجدّداً مطرح شود.‏

‏11- همان طورکه پیشترنیزاشاره کردم، حتّی اگررضا خان بتواند تاج سلطنت را ازآن خود کند و ‏‏امکانات این کار را نیزفراهم داشته باشد آیا می تواند بر احساسات  مردم کشور نیز فائق آمده و ‏‏حمایت همگان را جلب کند.  اگر رضاخان باتوسّل به زور مسأله را درین جهت مطرح کند به عقیدۀ من ‏‏موفّق نخواهد شد و اگرهم موفّق شود تنها ازطریق توسّل  به زور و سرکوب  شدید و از میان  ‏بردن ‏مخالفان به مقاصد خود دست خواهد یافت. مسئلۀ اعلام جمهوریت ، اندیشۀ خطرناک وزیان ‏بارتری ‏است. چون اگر ایران در مسیرجمهوری سوق داده شود و سلطنت همراه با سلسلۀ ‏پادشاهی  از میان ‏رود،  به عقیدۀ من امکان موفّقیت آن بسیاراندک است و این  خطر وجود دارد  ‏که ایران دچار ‏ضعف و ناتوانی  شود و به طعمۀ مناسبی  برای انقلابیون مسکو  تبدیل  گردد.‏

‏12 -  از آنچه  که گفته شد می توان چنین نتیجه گرفت که هرگونه  تغییری در ایران با استقبال  ‏روسها  ‏مواجه خواهدشد و فرصت تازه ای دراختیار آنها  قرار خواهد داد تاآنها برطرحهای خود در ‏قبال ایران ‏که تاکنون قادر به اجرای آن نبوده اند جامۀ عمل بپوشانند. از سوی دیگر، درحالی که ‏وضع کنونی ‏به هیچ وجه رضایت بخش نبوده و نمی تواند باوجود یک شاه غیابی به طورنا ‏محدود ادامه یابد ‏ممکن  است برخی تغییرات  برای منافع انگلیس در این کشورمفید واقع شود. ‏ولی هر تعییری چه ‏از نظر ناآرامیهایی که بلافاصله ایجاد می شود و به علّت عدم  امکان ‏پیش بینی سیر تحوّلات از ‏سوی مسبّبین تغییر، دارای جنبه های خطرناک نیز هست.‏

‏13 -  دراین راستا، دیدگاههای روحانیون باید مورد نظرقرار گیرد. از زمانی که سید حسن ‏مدرّس ‏رهبری جناح اکثریت را در مجلس  به دست  گرفته به علّت اقدامات وی در صفوف ‏روحانیت شکاف ‏افتاده است. لکن از زمان بروز هیجانات وغلیان کنونی مشخّص شده که سید ‏حسن  با خیالاتی که ‏رضا خان درسر می پروراند سرناسازگاری ندارد و تلاشهای مربوط به ‏ایجاد آشتی و تفاهم  میان  ‏روحانیون احتمالاً به نتیجه خواهد رسید. دیدگاه روحانیون با تأخیرشکل ‏گرفت . ولی  وقتی  در ماه ‏مارس 1924 نظرروحانیون اعلام شد.  مشخّص گردید که حمایت توده ‏های نا آگاه را به همراه دارد و ‏توانست جنبش جمهوری طلبی را عقیم گذارد. در تبریز  روحانیون ‏به مخالفت با جمهوری پرداخته و ‏برای هم قطاران  خود در تهران تلگراف ارسال داشته اند و این ‏درحالی است  که روحانیون تهران  ‏نیز با احتمال زیاد با روحانیون تبریزهمگام خواهند شد. ‏مخالفت روحانیون با نهضت جمهوری ‏جنبۀ بنیادی و اساسی دارد. چون هرگونه تغییرمهم تا آنجا ‏که ممکن است برای کشور مفید واقع شود ‏لکن ضرورتاً به از دست رفتن نفوذ روحانیون ] ‏ خواهد ‏انجامید ‏[‏ و احتمالاً حیات آن را به  مخاطره ‏خواهد انداخت. توده های مردم ناآگاهند و مستعدّ تحریکات تعصّب آلود و به سادگی تحت تأثیر روحانیون قرار خواهند گرفت، روحانیونی  ‏که در برابر به خطر افتادن منافع خود، بی تردید از ‏قدرت خود استفاده خواهند کرد.‏

‏14 -  گرچه  احتمال  دستیابی به یک راه حلّ شروع  که مورد قبول همگان قرار گیرد منتفی ‏نمی ‏باشد با وجود این در حال حاضرامید چندانی به یافتن چنین راه حلیّ  نخواهد بود.‏

‏15 – با توجّه به این مطالب ، سیر تحوّلات  ممکن است به خلق  و خو و دگرگونی احوال یک ‏‏شخص  خاص یعنی رضاخان بستگی  داشته باشد. کسانی که می توانند توصیه های سودمندی به ‏وی ‏ارائه دهند  از آن بیم دارند که نصایحشان مورد پسند واقع نشود یا به به اندازه ای ازاحتمال ‏ناخرسندی ‏وی در هراسند که حاضر نیستند نظرات خود را عنوان کنند . آنهایی که رهنمودهای ‏نادرست  به وی ‏ارائه می دهند و برای دست یافتن به جاه طلبیهای حقیرخود و پیشبرد منافع ‏شخصی خویش به ‏چابلوسی و تملّق گویی بی اندازه نسبت به وی مبادرت می ورزند قادرند که او ‏را به انجام هرکار نا ‏بخردانه ای  ترغیب  کنند، و هیچ انسان بزرگی در شرق ( بجز  تعداد اندکی ‏در دیگر نقاط  دنیا) ‏پیدا نمی شود  که تحت تأثیرمیل چابلوسی طفیلی گونه که  تعبیر کنندۀ ‏رؤیا و خیالات اوست و ‏فکراو را با ستایشهای پست و حقیرخوداشباع می کند و با ظاهر‏فریبی و نشان دادن وفا داری و ‏خدمتگزاری از نظرات و قضاوت  او ستایش و تمجید می ‏کند، قرار نگیرد. اگر انسانهای خردمند و‏فرزانه سکوت اختیارکنند نظرات افراد  ساده  لوح و ‏فرصت طلب غالب  خواهدشد و خطر در ‏اینجاست . اگر رضا خان صادقانه از من نظر  بخواهد ‏من خواهم توانست برایش  بازگو کنم ولی بنا ‏به آنچه دربند چهار این نامه گفتم مصلحت نمی بینم ‏با وی  درین زمینه به  گفتگو بپردازم.‏

‏ من اطّلاع دارم ازکارکسانی که رضا خان را تحت نفوذ نظرات بد خواهانۀ خود قرارداده و نمی ‏‏گذارند وی به من نزدیک شود و تلاش می کنند تا نظر او را نسبت به دیدگاهها ونظرات دولت ‏‏انگلیس  مشوب کنند. این مسئله چیز تازه ای  نیست و همیشه با آن مواجه بوده ام. ولی  در مواردی  ‏که ‏وی از ما دوری  جسته و مسیر  دیگری در پیش  گرفته است من  همیشه به این عقیده  بوده ام ‏که  وی ‏مجدّداً به سوی ما باز  خواهد گشت  و متوجّه اوضاع خواهد شد و اغلب هم انتظار من بر ‏آورده می ‏شد. ولی این بار من همچون دفعات پیشین چندان اعتماد به نفس  ندارم و بیم آن  می رود ‏که او گامهای  ‏برگشت ناپذیری بردارد که تمامی آینده را به مخاطره اندازد .‏

‏16 – به هرحال پیشنهاد من این است که من موضع  قعلی خود را حفظ  کنم مگر آن که  ‏‏ضرورت  ایجاب کند که برای مقابله با خطراتی که منافع انگلیس را به مخاطره می اندازد به ‏‏مداخلۀ شخصی  بپردازم . امیدوارم چنین وضعی پیش نیاید و ماهیّت و قضاوت صحیح رضا ‏خان ‏حاکم وغالب باشد و این فرصت فراهم آید که نامبرده بتواند به خدمات آشکاری که به رغم ‏اشتباهات ‏و لغزشهای  فراوان  به کشورش ارائه کرده همچنان ادامه دهد.‏

‏ رونوشت این گزارش  برای دولت هند کمیسرعالی اعلی حضرت در بغداد ارسال می گردد.  با ‏تقدیم ‏احترام

‏ پرسی  لورن 

ادامه دارد