جمال صفری :

اصلاحات واقدمات کلنل محمد تقی خان پسیان

 

26 خرداد، بمناسبت صد و بیست ونهمین سالگرد تولد دکتر محمد مصدق «زندگینامه دکتر محمد مصدق» (48)

یوسف متولی حقیقی درچگونگی « وضعیت خراسان قبل از ورود کلنل محمد تقی خان پسیان به مشهد اینگونه شرح می دهد:« حد فاصل مشروطیت تا ظهورسلسله پهلوی یکی ازحساس ترین فرازهای تاریخ معاصرایران است ودلایلی هم دارد. یک انقلابی شده، مردم، روشنفکران وطیفهای مختلف جامعه، تصورات ودرپی آن توقعاتی ازانقلاب مشروطیت دارند، که به دلایلی این توقعات برآورده نمی شود. یکی از این دلایل وقوع جنگ جهانی اول است. این جنگ وضعیت مملکت ایران را، مملکتی که تازه انقلاب کرده را، کاملاً بحرانی میکند و نابرابریهایی درجامعه به وجود می آید حالا این نابرابری ها قبلاً هم بوده ولی بعد از مشروطیت این استبدادگری ها قابل تحمل نیست. دولتهای مستعجل یکی پس از دیگری سرکارمیآیند. هیچ کدام برنامه ریزی درازمدتی برای بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم ندارند. بنابراین جامعه ایران یک جامعه ملتهب است وجامعه ملتهب بالاخره مستعد پیدایش شورش ها، طغیان ها و قیام ها و بروز افکارواندیشه های گوناگون است.استان خراسان با توجه به ویژگیهای خودش خارج ازاین مقوله نیست. جنبش هایی که درعصرهای مشروطیت وبعد مشروطیت درخراسان پیدا شد که داستانش بسیارمفصل است و حتی شورش هایی که علیه انقلاب مشروطیت درخراسان به وقوع پیوست مثلاً فعالیت های محمد طالب الحق یزدی، فرش آبادی یا یوسف خان هراتی، اینها مجموعه حرکاتی بود که به زیان مشروطیت و درواقع در دفاع از استبداد محمد علی شاه در خراسان به وقوع پیوست. غیرازاین قضیه می توان گفت: یک حرکت درحمایت ازمشروطه خواهی درخراسان داشتیم و آن حرکت، حرکت ججوخان درگزی است که می توان آن را در راستای حمایت از مشروطیت در خراسان تلقی کرد.

یک حرکت دیگر در خراسان توسط خداوردی سردار معروف به خدو سردار در شمال خراسان اتفاق افتاد. خلاصه این حرکت نشان می دهد که جامعه خراسان یک جامعه پرتنش و بحران زده است و این وضعیت از دید دولت مردان تهران به دور نمانده بود، لذا همیشه تلاش می شد که والیان و استانداران قدرتمندی برای خراسان انتخاب شوند. درآستانۀ حرکت کلنل ما یک والی بسیار قدرتمندی را در خراسان به نام احمد قوام السلطنه داریم. می دانید که قبل ازاین وثوق الدوله درتهران به حمایت انگلیسی ها به قدرت رسیده، وبا سیاست های انگلیس قرارداد 1919منعقد شده، چون خراسان هم منطقه ای بسیارمهم است درچارچوب سیاست های انگلیس، شخصی به نام قوام السلطنه از طرف برادرش وثوق الدوله به عنوان والی خراسان انتخاب می شود و البته در روزگاران پس ازوثوق الدوله این حاکمیت تداوم دارد. بخشی ازوضعیت خراسان درآن روزگاربه عملکرد شخصی قوام السلطنه بازگشت می کند. من یک نکته ای در مورد قوام السلطنه عرض کنم. قوام السلطنه یکی از شخصیت های مورد اختلاف در تاریخ ایران است. گروهی به شدت به او تاختند و گروهی نیز از اوجانب داری کردند. حالا این گروهها چرا حمایت کردند؟ گروهی چرا مخالفت کردند؟ بماند برای روزگار دیگری .اگر قرار باشد آدم دو تا نمونه معرفی کند از موافقان قوام السلطنه یکی ملک الشعرای بهار خراسانی بوده است. نه تنها در این حکومت قوام در خراسان بلکه در موارد دیگر هم از این دو برادر حمایت کرده اند. از مخالفین هم می توانیم به مهدی فرخ معتصم السلطنه که در مورد مخالفت با قوام السلطنه اون کتاب معروف ---- و نوشته های خواندنی دارد که البته این گونه نوشته ها برای کسانی که اهل تاریخ اند بدون یک مقدمه، در فهم مسائل تاریخی مشکل ایجاد می کند. لازمه اش این است که دلایل مخالفت ها و موافقت ها بررسی شود. به هر حال قوام السلطنه در خراسان است. قوام السلطنه آدم بسیار زیرک و توانایی است. اما یک نکته ای که در زندگی این شخص هست که اون بعضاً مسائل فردی را بر مسائل مملکت و مسائل عمومی ترجیح می داد.

وی در خراسان با استبداد تمام حکومت میکرد. در حالی که درمشروطیت طرفدار مشروطه خواهان بود حتی قانون اساسی مشروطیت به خط قوام نوشته شده بود. وثوق الدوله برادرش از کسانی بود که در تنظیم قانون اساسی مشروطیت نقش ودخالت داشت. اما همین شخص که به خراسان آمده جلوی روزنامه ها را گرفته، جلوی آزادیخواهان را گرفته، به آزادیخواهان و مشروطه خواهان واقعی برخوردهای شدیدی دارد. حرکاتی از اوبه ظهور می رسد که نشان میدهد که قوام السلطنه به رفتارهای دموکراسی که ازمشروطیت نشات میگیرد پایبند نبوده. مثلا یکی ازمسائلی که مطرح است مسئله ثروت اندوزی قوام السلطنه است. قوام السلطنه درخراسان املاک زیادی را خریداری کرده بود ازخواف تا چناران اینها همه متعلق به قوام السلطنه بوده در آن زمان کسی که والی بود آستان قدس و تشکیلات همه زیر نظر او بود. صحبت زیادی است که قوام السلطنه از ثروت های آستان قدس هم سوء استفاده های زیادی کرد و ثروت های زیادی اندوخته بود. (1)از سوی دیگر برای اینکه خراسان را برای خودش به ایالتی امن تبدیل کند با سران و روسای ایلات و طوایف نیز یک هماهنگی گسترده و وسیعی را شروع کرده بود و دست خوانین را در اقدامات محلی بازگذاشته بود. بنابراین خراسان برای آزادی خواهان خراسانی تبدیل به یک زندان شده بود. درچنین شرایطی بود که شخصی به نام کلنل محمدتقی خان پسیان وارد خراسان شد.

متولی حقیقی در بارۀ « میزان نفوذ روس وانگلیس وآلمان درخراسان مقارن قیام کلنل » می گوید: انقلاب بلشویکی درروسیه اتفاق افتاده. انقلاب بلشویکی درنخستین سالهای پیروزیش جنبه های عدالت خواهانه داشت و شعارهای انقلابی حمایت از مردمان تحت ستم را رهبران انقلاب بلشویکی مطرح می کردند. البته آنها چون درگیر مسائل داخلی خودشان بودند، فرصت استعمارگری نداشتند. ظاهراً اصلاً در چارچوب منابع استعماری حرکت نمی کردند و لذا هرگاه در ایران یک شورش و جنبش پیدا می شد آنها عموماً حمایت میکردند. همانگونه که پیش از این از جنبش جنگل حمایت کرده بودند که البته این حمایتشان در نهایت به زیان جنبش جنگل تمام شد. از حرکت خیابانی حمایتهایی کرده بودند. حتی از حرکت کلنل حمایت صنفی نه حمایت آشکار. حداقل یکی از حمایت هایشان این بود که اجازه داده بودند که در عشق آباد به کلنل اسلحه بفروشند.

خوب البته بحث فروش است نه بحث مجانی دادن. محمد تقی خان هم اگرچه مستقیماً ارتباطی با روس ها نداشته سفیر جدید روسیه که می خواست به ایران بیاد چون شمال ناامن بود از راه عشق آباد به قوچان آمد. کلنل از مشهد به قوچان برای استقبال این شخص رفت. این مسئله نشان میداد که کلنل نظر مساعدی به روس ها داشت. منتها در زمان کلنل روس ها به این نتیجه رسیده بودند که بارها انرژی خود را صرف داخل کشورشان و سرکوبی مخالفت ها کنند و زیاد فرصت حمایت از این جنبش ها را نداشتند. زمانی که ازجنبش جنگل حمایتشون را در واقع به شکل غیر رسمی اعلام کردند همان زمان هم با قیام کلنل نیز مواجه بودند که البته حمایت خاصی را از کلنل به عمل نیاوردند. بنابراین این وضعیت روسها بود. روس ها که انقلابی کرده بودند. ممکن بود به نظر مساعد نگاه کنند به حرکت و قیام یک توده هایی. اما هیچ حمایتی رسماً نکردند. ضمناً کلنل نیز به آنها بدبین نبود. اما در مورد انگلیسی ها مسلماً شخص کلنل نه تنها ارتباطی صمیمانه با انگلیسی ها نداشت بلکه مواضع ضد انگلیسی داشت. حداقل در این مورد ما میتوانیم با توجه به اسناد صحبت کنیم. پرایدوکس سرکنسول انگلیس در مشهد گزارش های خود را به دولت انگلستان داده و اتفاقاً آقای غلامحسین میرزا صالح همه این گزارش ها را تحت عنوان کتابی چاپ کرد و اینها نشان می دهد که روابط کلنل با انگلیسی ها بر مبنای صمیمیت نبوده و خیلی جاها به خصوص در این اواخر قیام، روابط کاملاً خصمانه بوده به گونه ای که سرکنسول انگلیس اصلاً برای دولت قوام السلطنه جاسوسی و خبرچینی می کرده، مردم حمله می کنند به کنسولگری انگلیس، کلاً تفکر کلنل یک تفکر ضد انگلیسی است به گونه ای که در رفتارها، گفتارها و اعلامیه هایش کاملاً نمایان است. اما در مورد روس ها ما چنین وضعیتی نداریم.

زمانی که جنگ جهانی اول با شکست آلمانها تمام شد، آلمان خود را بازسازی کرده شخصی با نام هیتلر نیز در آلمان به قدرت رسیده، فرانسه و انگلیس هم به دولت ایران چراغ سبز نشان داده بخصوص انگلیسی ها که می خواهند روابط را با دولت هیتلری توسعه بدهند، این مسائل بعد از روی کار آمدن هیتلر است. اما در زمان مورد نظرآلمانها کاملاً در جنگ شکست خورده و توی لاک خودشان فرورفتن و تحت تاثیر عهدنامه ورسای هستند. آلمانی ها عملاً در زمان کلنل فعالیتی در ایران نداشتند. اگرچه کلنل یک مدتی را در آلمان بوده و دوستان آلمانی داشته و با دوستان مکاتباتی داشته و اینها دوستان شخصی کلنل بودند.

در ادامه آن «به وضعیت ژاندارمری خراسان یا مشهد در زمان ورود کلنل محمد تقی خان پسیان» اشاره می کند که: «ژاندارمری یک نیروی تازه تأ سیس متشکل از نیروهای انقلابی بود. چون در زمان مشروطیت ما نیروی قزاق را داشتیم. نیروی قزاق یک نیروی وابسته به دستگاه استبداد بود و لذا در مجلس دوم تصویب شد که نیروی ژاندارمری به عنوان یک نیروی انقلابی در خدمت مردم و منافع مشروطیت باشد. منتها چند سال که گذشت عملاً در ژاندارمری بخصوص در ولایات تبدیل به یک نیروی خنثی و آن روحیه انقلابی را نداشت. در خراسان هم ژاندارمری تأسیس شده بود شخصی به نام محمد حسین میرزا جهانبانی داماد وثوق الدوله مسئول ژاندارمری خراسان بود اما این شخص هر پولی که از تهران می آمد در واقع خودش استفاده می کرد و صرف ژاندارمری نمیکرد.

ژاندارم ها اولاً تعدادشان کم بود، اما همان تعداد کم هم حقوقشان را دریافت نمی کردند. چون حقوق دریافت نمی کردند به وظایف خودشان هم عمل نمیکردند، در واقع ژاندارمری خراسان عین نبودن بود. با آمدن کلنل تحولات عظیمی در ژاندارمری اتفاق افتاد. خیلی ها از ژاندارمری طلبکار بودند ژاندارمری به خیلی از شخصیت های مشهدی بدهکار بود، بابت حقوق گرفته بودند. حتی این پولها به ژاندارم ها نرسیده بود. خود رؤسای ژاندارمری این پولها را حیف و میل کرده بودند. بنابراین ژاندارمری نه تنها بودجه ای را پرداخت نمیکرد بلکه بد هکار هم بود. وقتی که کلنل آمد واقعاً وضعیت ژاندارمری خراسان اسفبار بود. اما کلنل با درایتی که داشت با تدابیری که اندیشید، ضمن اینکه بدهی آن افراد را پرداخت کرد وضعیت حقوقی و معیشتی ژاندارمری را هم بسیار مناسب کرد به گونه ای که در زمان او ژاندارمری خراسان یکی از بهترین و منظم ترین و کارآمدترین نیروهای ژاندارمری سطح کشور بود. چندین گروه تشکیل داد ازاین گروهها یک گروه در تربت حیدریه و یک گروه در سبزوار، قوچان و یک گروه در مشهد بودند و اینها از آماده ترین نیروهای ژاندارمری سطح کشور بودند.»( 2)

توکلی می نویسد: اوضاع ايالت خراسان همزمان با ورود كلنل (شهريورماه 1299) بسان ساير مناطق كشور بحرانی بود. ساختار سياسي حاكم «ملوك الطوايفی» بوده و به جز مشهد و چند شهر بزرگ ديگر در هر گوشه ای ايلخانی حكومت می كرد، سردار معزز بجنوردی به همراه ساير خوانين كرد و تركمن بر شمال خراسان حكومت مي كردند و شوكت الملك علم به همراه شجاع الملك هزاره نواحی جنوبی را در اختيار داشتند.

راهزنان وشورشيانی چون زبردست خان، مرسل، خدوسردار، خليل طورزنی، سالار خان بلوچ و... نيز به صورت مداوم به غارت شهرها و روستاها و ناامن كردن راهها می پرداختند. در مشهد نيز اشراف و زمينداران بزرگ به همراه برخی متوليان مذهبی از طريق پيوند با قوام السلطنه (والی وقت خراسان) اليگارشی عموما فاسدی را تشكيل داده بودند كه نتيجه آن فرار از پرداخت ماليات و سرپیچی از قوانین حکومت مرکزی بود. در این زمان خراسان به معنای واقعی كلمه به حال خود رها شده بود. تا اينكه در اين شرايط صدر اعظمي كاردان (مشيرالدوله) در تهران برسركار آمد و برای اصلاح امور خراسان كلنل محمد تقی خان پسيان را در قالب رياست ژاندارمری خراسان به اين ايالت اعزام نمود.

پيش از ورود كلنل پسيان، فرمانده ژاندارمری خراسان فردی به نام ميرزاجهانبانی از بستگان قوام السلطنه بود كه سوء مديريت شديد و اختلاسهای وی باعث شده بود پرداخت حقوق نيروهای ژاندارمری ماهها به تعويق بيفتد به نحوی كه نيروهای بی انگيزه و سرگردان اين تشكيلات حتی حاضر به دفع شورش ايلات تركمن و اعاده امنيت در خراسان نبودند. كلنل در اين شرايط وخيم به فرماندهی تشكيلات ژاندارمری خراسان منصوب شده بود. «با اين همه او با مساعدت رئيس حسابگر ماليه خراسان مسيو دبوا و با كار و كوشش شبانه روزی خود، توانست مشكلات را يكی پس از ديگری از سر راه بردارد. وی در اين راستا علاوه بر پرداخت حقوق معوقه ژاندارمها و طلب طلبكارها، توانست شعبات جديد ژاندارمری را نيز در نقاط مختلف داير كند و شعباتی را هم كه اسماً وجود داشتند عملا فعال نمايد. ترکمنها، هزاره ها و کردهای شورشی سرکوب شدند و به این ترتیب امنیت بار دیگر در ولایت خراسان برقرار گردید

اقدامات جدی کلنل در خراسان به دوره والی گری او بازمی گردد که عملاً از 13 فروردین سال 1300 آغاز شد، زمانی که طبق یک دستور محرمانه از شخص نخست وزیر، سیدضیاء الدین طباطبایی، کلنل قوام السلطنه، والی وقت خراسان، را بازداشت و برای محاکمه تحت الحفظ به تهران فرستاد و خود با حفظ سمت، والی این ایالت شد.

از اقدامات كلنل در راستای اصلاح امور ايالت خراسان، بركناری حكام طرفدار قوام السلطنه از حكومت مناطق مختلف اين ايالت بود. عمادالملك حاكم ترشيز، شوكت الدوله حاكم سرخس، نصيرالاياله حاكم كوه سرخ و حكام شهرستانهای قوچان، تربت حيدريه، خواف، درگز، نيشابور و تربت جام در زمره اين معزولين بودند كه در فرصتهای مختلف از كار بركنار و بعضاً دستگير شدند و جای خود را به حكام جديد دادند. اين اقدام و بويژه جایگزینی حكام مشروطه خواه اگر چه توانست تا اندازه ای رفاه و آسايش مردم اين مناطق را به دنبال داشته باشد اما از همان آغاز با نارضايتی و اعتراض گروهی از اشراف و خوانينی كه در زمره دار و دسته قوام السلطنه بودند، مواجه شد.

اين عزل و نصبها باعث تزلزل موقعيت برخی از رؤسای ايلات و طوايف می شد كه بدون هيچگونه بازخواستی در مناطق خود مستبدانه حكومت می كردند. اين وضعيت باعث شد تا گروههای فوق برای متزلزل كردن حكومت كلنل دست به تحريكاتی بويژه در تشويق افراد ياغی به طغيان و شورش بزنند.

از سوی دیگر اصلاحات بی وقفه كلنل در راستای توسعه قدرت نظامی، باعث شد تا تنها سه ماه پس از آغاز حكومتش بر خراسان (يعنی در خردادماه 1300) تشكيلات ژاندارمری به عنوان سازمان يافته ترين نيروی آموزش ديده و بلامعارض در خراسان ظاهر شود. کلنل پس از تلاش مداوم موفق به ایجاد یک نیروی 4 هزار نفره از ژاندارمهای آموزش دیده شد که در سراسر خراسان به خدمت مشغول بودند و این در حالی بود که تقریباً در همین زمان رضاخان تنها با 2500 نیروی قزاق تهران را فتح و کودتا را به پیروزی رسانده بود.

انتظام بخشیدن به آن وضعیت آشفته، از طریق گسترش ژاندارمری، نیازمند منابع مالی هنگفتی بود که کلنل با اخذ مالیات از اشراف و بزرگان حاکم و توقیف اختلاسها و سوء استفاده های مالی به این مهم نیز نائل آمد. با پایان كار رسيدگي به پرونده مالياتی ثروتمندان مشهد مشخص شد که قائم مقام توليه و حاج حسين آقا ملك به ترتيب 20 هزار تومان و 143 هزار تومان بدهكارند. كميته مالی ای که کلنل ایجاد کرده بود بدهی مالیاتی قوام السلطنه را، که تا پیش از بازداشت بهترین آبادیهای خراسان را در تملک خود داشت، 150 هزار تومان گزارش کرد. وی همچنین متهم به اختلاس رقمی در حدود 50 هزارتومان ازحساب ژاندارمری شد که این گزارشات، همراه با جزئیات، در روزنامه های شرق ايران و بهار منتشر می شد. از ديگر اقدامات جدی كلنل پسيان در اين راستا سامان بخشيدن به اوضاع مالی و اداری آستان قدس بود:« درآن زمان آستان قدس رضوی در حدود يازده هزار وهفتصد نفرفراش و خادم رسمی وافتخاری داشت( كاركنان رسمی هزارو دويست نفر بودند) كه مشاغل خود را به صورت ارثی بدست آورده بودند. سازمان آستان قدس با آن همه موقوفات وهدايای مردمی دراين روزگار چهارصد هزار تومان نيزبه كاركنان خود مقروض بود وطلبكاران آستانه كه بيشترازهمان كاركنان بودند بابت طلب خود بهره نيزمي گرفتند.» به منظوررسيدگي به امورآستان قدس کمیته ای به ریاست کلنل پسیان تشکیل وکارکنان رسمی از 1200 نفر به 95 نفر تقلیل یافتند و درعوض با تاسیس یک صندوق خیریه درهرماه به مستمندان وسالمندان «کمک معاش» پرداخت شد.

از دیگراقدامات اصلاحی کلنل درخراسان ساخت سیلو در مشهد و همچنین تاسیس مدارس آموزشی دولتی بود که هردو برای نخستین باراجرا می شد. آنچه که اوضاع مساعد کلنل را دگرگون ساخت آزادی قوام السلطنه اززندان و رسیدن او به پست نخست وزیری بود که به رویارویی وی با کلنل منجر شد. قوام حداکثراستفاده را ازنیروهایی که منافعشان در نتیجه اصلاحات کلنل در خراسان به خطرافتاده بود، نموده و آنها را برعلیه کلنل، که حالا حاضر به اطاعت از دستورات مرکز نبود، بسیج نمود. پس ازچند ماه کشمکش و توطئه چینی قوام علیه کلنل، درنهایت وی قربانی خیانت نزدیکانش درمشهد و یک شورش بزرگ قبیله درشمال خراسان شد وبه همراه تعداد محدودی ازنزدیک ترین یارانش در حوالی قوچان قتل عام شدند. سر کلنل بریده شده و قاتلین با ارسال تلگراف شادباش به قوام، موفق به اخذ خلعت و لقب شدند.

با مرگ کلنل جوان و تسلط قزاقها بر سپهر سیاست ایران، دیویزیون قزاق به عنوان نیروی نظامی بلامعارض در صحنه سیاسی کشور ظاهر شد و رضاخان بتدریج و با زیرکی تمام از پلکان قدرت بالا رفت و در هیئت همان مردی ظاهرشد که افکارعمومی برای یکپارچه شدن کشور منتظررسیدنش بود. درهرحال «ناسیونالیسم نوساز» و «اصلاحات ازبالا» چيزی بود كه نخبگان عصر كلنل به ضرورت آن پی برده بودند، كه اين ضرورت خود ناشی از شرايط مساعد بين المللی برای پی گيری چنين خواستی بود. نخستين تجربه از اين نوع «نوسازی» را كلنل پسيان در دوره كوتاه حكومتش بر خراسان اجرا نمود هر چند كه متاسفانه دوره كلنل در خراسان همواره در زير سايه تجربه رضاخان كمتر به چشم می آمده، اما به زعم نگارنده و به چند دلیل اگر ژاندارمها به جای قزاقها پرچمدار دولت-ملت سازی در ایران می شدند تحولات تاریخی ایران مسیر دیگری جز آنچه که در سده بیستم شاهد بودیم، می پیمود:

به جرات می توان گفت نوع مدرنیزاسیونی كه كلنل پسیان مشروطه خواه اعمال كرد، به دليل تربيت خاص وی در ژاندارمری ومتاثربودنش ازدیسیپلین آلمانی (پسیان درزمان جنگ جهانی اول درارتش آلمان وعلیه روسیه جنگیده بود وهمانجا بود که به عنوان نخستین خلبان ایرانی نام خود را درتاریخ به ثبت رساند، وی همچنین درمدت حضورش در آلمان نیمی از کتاب «چنین گفت زرتشت» نیچه را از آلمانی به فارسی برگرداند که البته مشغله های نظامی فرصت اتمام کار را از او گرفت) و همچنين تحصيلكرده بودن اكثر افسران ژاندارمری، بسيار آگاهانه تر وسالمتر ازبرنامه هايی بود كه قزاق ها به رهبری رضاخان اعمال می كردند.

در حالی كه ناسيوناليسم نوسازرضاخان به دليل متاثربودن از روحيات خاص روسی و فقدان نيروهای موثر تحصيلكرده در بين قزاقها متاسفانه فاقد آگاهی عميق، و توام با فساد بود، كما اينكه در طول دوره دوم سلطنت وی فساد مالی و سياسی دردستگاه او بيداد مي كرد و ديكتاتوری نظامی ای كه پی ريخت بسياری ازنخبگان و نيروهايی را كه می توانستند تداوم بخش نوسازی جامعه باشند نابود کرد، به نحوی كه افكار عمومی را نسبت به اصلاحات عظيمی كه انجام داد بدبين كرد. اما كلنل حتي تا دم مرگ ميهن پرستی راستين وفساد ناپذيرباقی ماند، صفاتی كه حتی دشمنانش نيزبه وجود آن دروی معترف بودند. (3 )

 

اقدامات اقتصادي كلنل

 

براویت رضا سلیمان نوری: « يكي ديگر از مهمترين مسائل مورد توجه كلنل در آغازين روزهاي حكومتش، مسئله سر و سامان دادن به اوضاع نابسامان اقتصادي خراسان بود. بخشي از اين نابساماني به مسئله عدم پرداخت ماليات مقرر از جانب متنفذين خراسان و به ويژه تجار و زمين داران بزرگ مشهد باز مي گشت. كلنل در راستاي حل اين معضل طي فرماني ضمن تشكيل كميته اي مالي از مسيو دبوا پيشكار ماليه و گمرك خراسان تقاضا كرد كه هر چه زودتر ليست بدهكاران مالياتي را به او ارائه دهد. گزارش دبوا نشان داد كه بسياري از سرشناسان مشهد بدهي مالياتي دارند.در اين گزارش بدهي مالياتي قوام 150000 تومان عنوان شده بود كه نشان دهنده ثروت عظيم كسب شده توسط او در دوران حكمراني خراسان است. كميته مالي در باره نحوه وصول اين بدهي مقرر كرد كه بخشي از املاك او و از جمله روستاي سلامي به نفع خرانه دولت ضبط و مصادره شود.

ميرزا محمد كفائي فرزند آخوند ملا كاظم خراساني روحاني مشهور عصر مشروطه و معروف به آقازاده نيز كه از مجتهدين معروف آن دوران مشهد شناخته مي شد در زمره بدهكاران مالياتي شناخته شد و علاوه بر اين به اختلاس از اموال آستان قدس رضوي هم متهم گرديد. به همين دليل به او كه قصد رفتن به مكه را داشت اجازه خروج از شهر را ندادند. آقازاده سرانجام پس از وساطت عده اي از روحانيون و تعيين وكيل براي پرداخت بدهي هاي مالياتي اجازه يافت كه از راه دزدآب آن زمان و زاهدان كنوني زاهدان و هند عازم مكه شود. پس از رسيدگي به پرونده قائم مقام توليت و حاج حسين آقا ملك هم اعلام شد كه هر كدام به ترتيب 20000 و 143000 تومان بدهي مالياتي دارند. حاج حسين آقا كه در ابتداي حكومت كلنل دوراني را درمنزل افرادي چون شيخ فاضل مجتهد، دكتر حسن خان و مقبل السلطنه به صورت مخفي مي زيست وقتي با دستگيري پسران و دامادش آقا احمد دانش مواجه شد تسليم شده و پس از تعهد واگذاري ده بزرگ چناران واقع در حد فاصل مشهد و قوچان را در مقابل اين بدهي آزاد گرديد. ساير بدهكاران مالياتي نيز براي پرداخت بدهي هاي معوقه خود تحت فشار گذاشته شدند و براي كساني هم كه به دنبال راه فرار بودند مجازات هاي سختي وضع گرديد. اين برخورد كلنل با بزرگان خراسان كه اغلب از نزديكان قوام نيز محسوب مي شدند واكنش هايي را به دنبال داشت. برخي از اشراف و ثروتمندان مشهد كه از اين نوع برخوردهاي كلنل ناراضي بودند اين گونه استدلال مي كردند كه مرام بلشويك ها در به فقر كشانيدن اغنيا توسط او در حال اجرا شدن است. اين شايعات تا آن حد قوت گرفت كه او مجبور شد در نشريات آن دوره مشهد به اين سخنان پاسخ داده وهر گونه بلشويك بودن را تكذيب وبر اعتقادات خود تاكيد نماید.

 

كلنل و اداره امور آستان قدس رضوي

 

يكي از مسائلي كه همواره مورد منازعه استانداران خراسان و اداره كنندگان تشكيلات آستان قدس رضوي قرار داشته مسئله درآمدهاي مالي و رفتارهاي سياسي طرفين بوده است. دوره حاكميت كلنل بر خراسان نيز از اين امر مستثني نبوده و به همين دليل كلنل به دنبال شايعات فراوان در مورد سواستفاده هاي مقامات آستانه از موقوفات رضوي، بر آن شد تا به اوضاع مالي و اداري آستان قدس نيز سر و ساماني بدهد. هنگامي كه كلنل تلاش كرد تا به وضعيت آستان قدس سر و سامان دهد اين مجموعه بر اساس مندرجات كتاب خاطرات سياسي فرخ .....(با) داشتن املاك و موقوفات بسيار چهار صد هزار تومان هم بدهي داشت كه اغلب طلبكاران همين نيروهاي رسمي و افتخاري بودند كه حتي بابت طلب خود بهره نيز مي گرفتند. دخالت كلنل در امور آستانه براي مقامات آن نگران كننده بود و آنان از اينكه با ايشان نيز مانند سايرين رفتار مي شد به شدت ناراحت بودند. در اين راستا صد نفر از كشيك چيان آستان قدس پس از تشكيل جلسه اي اعلام كردند كه مداخله مقامات غيرمذهبي در امور مربوط به آستان قدس باعث بي حرمتي و توهين به اين تشكيلات مقدس شده است. تعدادي از نشريات از جمله خراسان و مهرمنير نيز كه داراي روابط نزديكي با آستانه قدس بودند، نسبت به اين اقدام كلنل اعتراض كردند. البته اين نشريات بدليل حمايت عمومي از كلنل نوك تيز قلم اشاره خود را به سوي دبوا گرفته و مدعي شدند دخالت غير مسلمان در امور حرم رضوي حرام است. كلنل در مقابل خود وارد عمل شده و ضمن توقيف چند روزه اين نشريات دستور بازداشت بسياري از خدام عالي مقام آستانه البته به جز نايب التوليه (محمد جواد الحسني ملقب به ظهيرالاسلام) را صادر كرد و هم زمان وظيفه نگهباني از درهاي دهگانه مجموعه حرم رضوي را به ژاندارم ها سپرد. معاون نايب التوليه و ميرزا يحيي ناظر از جمله مقامات مهم دستگير شده بودند.

آشفتگي اوضاع اداري و مالي آستان قدس باعث شد تا به دستور كلنل براي رسيدگي به اين امور چهار كميته شامل كميته امور كاركنان، كميته املاك و ساختمانها، كميته مالي و كميته اموال منقول تشكيل شود. كلنل رياست كميته امور كاركنان و كميته املاك و ساختمانها را خود بر عهده گرفت و رياست كميته اموال منقول را نيز به حاج حسين آقا ملك كه اظهار نزديكي با پسيان را سر لوحه كارهاي خود قرار داده بود، واگذار كرد. او قصد داشت تعداد كاركنان رسمي آستانه را كه در آن زمان از 1200 نفر شامل 700 خادم و500 كشيك چي بود به 95 نفر كاهش دهد. وي براي كنترل بهتر اين عده ميزان حقوق هريك را معين كرد و در بيانيه اي كليه مقررات، مناصب، القاب و قراردادهاي استيجاري را لغو كرد و وعده تنظيمات جديدي را داد. كلنل و نايب التوليه در اعلاميه مشترك ديگري اعلام كردند كه دوران بي قانوني و چپاول خودسرانه خدام خيانت كار آستان قدس به پايان رسيده و آنان از كار بركنار شده اند. در ادامه اين اعلاميه آمده بود موقوفات آستانه كه از طرف مسلمانان با ايمان به نيت دستگيري از زوار فقير، بيوه زنان و يتيمان وقف شده، توسط افراد شيطان صفت پول پرست غارت گرديده اما از اين به بعد اين موقوفات در همان راهي كه واقفين آنها نظر داشته اند به مصرف خواهد رسيد. كلنل پس از كاهش كاركنان آستان قدس رضوي براي آن دسته از كاركنان اين نهاد كه به علت سن زياد قادر به ادامه خدمت نبودند و يا به لحاظ مالي در مضيقه قرار داشتند از محل صندوق خيريه آستان قدس حقوق بازنشستگي در نظر گرفت و علاوه بر آن مصمم شد براي پرداخت كمك هزينه زندگي به سالمندان و مستضعفين نيز صندوق خيريه جديدي تأسيس نمايد .او هر دو اين موارد را در اعلاميه مشترك با نايب التوليه به اطلاع عموم رساند.

اما اقدامات غير نظامي كلنل تنها به بررسي وضعيت مالي ايالت و اصلاح آستان قدس ختم نشد و او پس از تثبيت حاكميت خود بر خراسان، بر آن شد تا بهسازي خدمات عمومي را كه خيلي به اجراي آنها علاقه داشت در خراسان و به ويژه در شهر مشهد به اجرا درآورد. او در نخستين گام وبا توجه به مشكلات گراني مايحتاج عمومي به شهردار مشهد دستور داد تا در بيست و هفتم فروردين اعلاميه اي صادر كرده و در آن از كاهش نرخ نان (به مني يك قران) و گوشت (به مني هشت قران) خبر دهد.

كلنل در فرماني ديگر و به منظور ايجاد امنيت در شهر اعلام كرد كه افراد مي بايستي ظرف يك هفته كليه سلاحها و مهمات شخصي خود را تحويل مركز فرماندهي كل ژاندارمري دهند. به دنبال اين دستور تعداد قابل ملاحظه اي تفنگ و هفت تير تحويل ژاندارمري شد. كلنل براي دريافت شكايات مردم و رسيدگي به نارضايتي هاي مردم كميته اي به نام كميته عدالت تشكيل داد كه اين كميته بلافاصله كار خود را شروع كرد. او براي اداره بهتر امور عمراني مشهد نيز يك كميته پنج نفري كه در واقع نخستين شوراي شهر ايران به مفهوم امروزي محسوب مي شود ،تشكيل داد و آنان را، موظف كرد تا كارگران شهرداري زير نظر ايشان اقدام به كشيدن پياده رو در كنار خيابان ها كرده و براي سر و سامان بخشيدن به روشنايي شهر نيز به دنبال استفاده از نيروي برق باشند.

مبارزه با فساد و رشوه خواري ديگر برنامه حكومت كلنل بود. او در اين راستا اعلاميه شديداللحني عليه فاسدان و رشوه خواران صادر كرد. كلنل هم چنين پس از دستور دولت سيد ضياء كه استعمال ترياك را براي مستخدمين كشوري و لشكري ممنوع كرده بود و معتادين را تهديد به اخراج از خدمات دولتي نموده بود و از آنجايي كه مصرف ترياك در اين زمان در مشهد رواج يافته بود طي بخش نامه اي تذكرات دولت را براي مستخدمين كشوري و لشكري تكرار نمود. البته او پا را از اين هم فرا تر نهاد و به دستور او براي ترك اعتياد افراد معتاد تمهيداتي انديشيده شد و تأكيد گرديد كه اداره حفظ الصحه (بهداشت و درمان) با اين گروه همكاري رايگان نمايد. براي سر و سامان دادن به وضع بهداشت مردم خراسان به ويژه بعد از شيوع بيماري طاعون در منطقه سرخس نيز يك كميته بهداشت در مشهد تِأسيس شد. كاركنان اين كميته، ضمن ايجاد پست قرنطينه، اردوگاه ويژه و در واقع بيمارستاني را براي اقامت افراد بيمار تأسيس كردند.

اما اين تنها بخشي از خدمات عمراني و رفاهي كلنل بود زيرا او علاوه بر اين اقدامات، براي رفاه هرچه بيشتر شهروندان مشهدي كارهاي عمراني و خدماتي ديگري از قبيل ايجاد انبار ذخيره گندم به شكل مدرن (سيلو)، نشر معارف و افكار جديد، ايجاد سه مدرسه دولتي (دو دبستان و يك مدرسه نظامي)، تأسيس بانك، تشويق صادرات و فراهم آوردن موجبات تفريحات سالم از قبيل برگزاري كنسرت و نمايشنامه و ... را نيز در پيش گرفت. (4)

سهیلی در رابطه علاقۀ پسیان به هنر می نویسد: « پسیان به هنر علاقه فراوانی داشت و او از اولین کسانی هست که تشویق به ساختن سالن تئاتری در محل باغ ملی مشهد نمود.

اولین سالن تئاتر در مشهد را شخصی به نام اعتبارالسلطنه پایه گذاری نمود و با اعتباری که سالن نمایش اعتبارالسلطنه بدست آورد و با توجه به استقبال گرمی که ازبرنامه های آن بعمل آمد، به تشویق (کلنل محمد تقی خان پسیان)، که خود دارای مطالعاتی در زمینه های مختلف هنرتئاتر بود، در سال 1297 (سالن تابستانی باغ ملی) راه اندازی گردید.

برنامه های نمایشی این سالن در فضایی باز و فقط در تابستان ها اجرا می شد و علاوه بر اجرای نمایش، به برنامه های دیگری هم مثل شعبده بازی و پهلوانی اختصاص داشت. هم اکنون در محل این سالن، استودیوی تولید و ضبط برنامه های تلویزیونی ساخته شده است .» (5 )

از نظر داوود عسگرپور: «دومین سالن نمایش در مشهد به حمایت مرد آزادی‌خواه و مبارزه و وطن‌دوست کلنل محمدتقی‌خان پسیان در سال ۱۲۹۷ در باغ ملی کنونی ساخته شد. در این سالن علاوه براجرای نمایش، ازگروههای موسیقی نیزبه صورت کنسرت استفاده می‌شد. این سالن مجهز به سالن تابستانی بود. میرزاده عشقی نمایش منظوم خود را در طرفداری از جمهوریت، به نام رستاخیز سلاطین در این سالن اجرا کرد.

هنرمندان پاکباخته و جانفدای تئاتر مشهد با آرا و افکار برخاسته از مطالبات اجتماعی و ضرورت‌های تاریخی موجب تسریع دگرگونی‌های هنری جامعه گشته و با روشنفکری و بیداری، ساختار کهنه و پوسیده سنت زده قدرت را بر هم زده و طرحی نو پی افکندند. نمایش های سیاه بازی و رو حوضی جایگاه سنتی خود را به نمایش های دارای پیام و گفتمان و طرح سوالهای حساس اجتماعی داد. تئاتر دیگر جنبه تفریحی و اتلاف وقت و غفلت از زمانه نداشت. طبقات متوسط حضوری فعال با افکاری پرسشگرانه و تردید‌های فلسفی به مناسبات اجتماعی و روابط قدرت نگاه می کردند.

یکی از عاشقان هنر بیدادگر تئاتر کلنل محمد تقی خان پسیان بود که ساختن دومین سالن نمایش را در باغ ملی کنونی مشهد حمایت و پشتیبانی کرد. کلنل محمد تقی خان پسیان جایگاه ویژه و رفیعی در تحولات و دگرگونی‌های اجتماعی خراسان بویژه مشهد دارد. نقش روشنگرانه و خردمندانه کلنل در هنر تئاتر مشهد خود مقوله و موضوع مستقلی است که در جایگاه خود پژوهش و جستجوی تاریخی خاصی را طلب می کند. بر پژوهشگران و محققین با وجدان و بیدار دل و آگاه، دین و مسئولیت خطیری است که نقش و جایگاه فداکارانه کلنل را در تاریخ تحولات اجتماعی خراسان پیگیری نموده و نو یافته خود را در اختیار جامعه هنری قرار دهند. ارتباطی که کلنل در کسوت فرد منورالفکر آن زمان با اندیشمندان و ادبا و شعرا و اربابان عقل و خرد داشتند، خود گویای افکار بلند و تاثیر گذار وی در آن جامعه سنتی آن دوره مشهد دارد. خاطرات ارزشمند ضبط شده ویدئویی هنرمند گرانقدر فریدون صلاحی که زمانی از پیشکار حاج حسین ملک شنیده بود جالب و شنیدنی است. بازوبند اهدایی ملک به کلنل پسیان و اختصاص جایگاه ویژه‌ای در گوشه باغ کنونی ملک برای تیمار اسب کلنل و عزلت گزینی مدیر ملک بعد از شهادت کلنل به دست اشرار تحریک شده توسط فراماسونرهای تحت امر قوام‌السلطنه درقوچان نشان از روابط عمیق و ارزنده حاج ملک با شهید راه آزادی زنده یاد کلنل داشت.» (6)

مرگ کلنل را مردم خراسان فاجعه عظیم شمرده و شهر مشهد تعطیل وعزای عمومی اعلام شد وبرخی از نویسندگان و روزنامه نگاران و روشنفکران مقالات شدید لحن درانتقاد به قتل پسیان برضد حکومت قوام السلطنه نوشتند و اشعاربی شماری دردر سوگ کلنل سرودند که از جمله عارف قزوینی(7) که از دوستان و هواداران سخت کلنل پسیان بود و با اظهار امیدواری به مجازات‏ قوام، این سوگ‏نامه را در مرگ کلنل که در مقبرۀ نادرشاه افشار دفن شده بود،سرود:

میانه‏ی سروهمسر، کسی که از سرخویش‏  گذشت،

                                                      بگذرد ازهرچه، جز زکشور خویش‏

هزارچون منِ بی‏پا و سر، فدای کسی‏

                                                   که در سراسر ایران، ندید همسر خویش

‏ تنم فدای سر دادگستری کز خون‏

                                               هزارنقش وطن کرد زیب پیکر خویش‏        

سر وسران سپه، جامه‏ها درند، برآن‏

                                             سپهبدی که بُدی سرپرست لشگر خویش‏

ز سرنوشت خود و سرگذشت خویش به دست

‏                                               قلم گرفتم و آتش زدم به دفتر خویش‏

به قبر«نادر» ، ای نادر زمان!بُردی‏

                                               به دست خود، سردرخاک و خون شناور خویش

چو دید«نادر» ازجان گذشته‏تر از خویش

                                             به پیشگاه تو تقدیم کرد ، مقبر خویش‏  

بیارباده که تا مست و سر خوشم بیند

                                               قوام سلطنه از روزگار کیفر خویش‏  

نداشت عارف جزاین دو چیز، وقف تو کرد:

                                                   مدام سینۀ‏ سوزان و دیدۀ ‏ تر خویش

وطن دوستی، آزادی خواهی، استقلال طلبی، عدالت طلبی و خصوصیات اخلاقی كلنل پسیان، مردم از جمله عارف و ... را به او علاقمند و دلبسته ساخت، مردم خطۀ خراسان نسل به نسل از او به نیکی یاد می کنند. یکی دیگراز اشعار عارف که در سوگ کلنل سروده است در این جا بعنوان نمونه نقل می شود:

زنده به خون خواهیت هزار سیاووش

                                     گردد از آن قطره خون که از تو زند جوش

عشق به ایران بخون کشید ت و این خون

                                             کی کند ایرانی ارکس است فراموش؟

دارد اگر پاس قدر خون تو زیبد

                                        گردد ایران هزار سال سیه پوش!

همسری نادرت کشاند بجائی،

                                   کار که تا نادرت کشید در آغوش

از پی کسب شرف کشید شرافت

                                     تا نفس آخر از تو غاشیه بر دوش

شعلۀ شمع دلاوری و رشادت

                                   گشت در این مملکت زبعد تو خاموش!!

جامه ننگین لکه دار به تن کرد

                                 دوخت آن بیشرف به قتل تو پاپوش

سر سرخود بخاک بردی و برداشت

                               از سر وسر تو نبش قبر تو سرپوش

 

قبر تو گر نبش شد چه باک بیادت

                                 ریخته در مغزها مجسمۀ هوش

مست شد از عشق گل بنغمه در آمد

                                 بلبل و ، عارف زداغ مرگ تو خاموش

                     ***

مگو، چسان نکنم گریه ؟ گریه کار من است

                                         کسی که باعث این کار گشته یارمن است

متاع گریه به بازار عشق رایج و اشک

                                           برای آبرو و قدر اعتبارمن است

شده است کور زدست دل جنایتکار

                                         دو دیدۀ من و دل هم جریحه دار من است

چو کوه غم پس زانو است زیرسایۀ اشک

                                       نشسته منظرۀ اشک آبشار من است

به تیره روزی و بد روزگاریم یک عمر

                                       گذشت و بگذرد این روز، روز گارمن است

میان مردم ننگین آنقدر ننگین

                                   شدم که ننگ من اسباب افتخارمن است

تگرگ مرگ بگو سیل خون ببار و ببر

                                             تو رنگ ننگ، که آن فصل خوش بهارمن است

مدام خون دل خویشتن خورم زین ره

                                          معیشت من و از این ممر مدار من است

بسر چه خاک بجز خاک تعزیت ریزم؟

                                           به کشوری که مصیبت زمامدارمن است

بدان محرم ایرانی اول صفر است

                                     که قتل نادر ناکام نامدار من است

 

فشارقبرکه گویند بهرتن پس مرگ

                                     به من چه، من چه کنم؟ روح درفشار من است

تدارک سفرمرگ دید عارف و گفت

                                       درین سفرکلنل چشم انتظارمن است

پس از قتل کلنل محمد تقی خان که یکی از اصیلترین نهضتهای پس از مشروطیت بوده است، ايرج ميرزا (جلال الممالك) (8) در زمان كلنل محمد‌تقي خان پسيان به دلیل ارادتی که به کلنل و شخصیت او داشت با شنیدن خبر قتل کلنل محمد تقی خان پسیان ( سلطان زاده ) شهید راه آزادی، استقلال شعری با این مضمون سرود:

 

دلم بحال تو ای دوستدار ایران سوخت

                                       که چون تو شیر نری را در این کُنام کنند

تمام خلق خراسان به حیرتند اندر

                                         که این مقاتلۀ با تو را چه نام کنند؟

بچشم مردم این مملکت نباشد آب

                                        وگرنه گریه برایت علی الدوام کنند

مخالفین تو سرمست بادۀ گلرنگ

                                       موافقین تو خون جگر بکام کنند

نظام ما فقط ازهمت تو دایر بود

                                     بیا ببین که چه بعد تو با نظام کنند

رسید نوبت آن کز برای خونخواهی

                                     تمام عدۀ ژاندارمری قیام کنند

دروغ و راست همه متهم شدند بجبن

                                     بهروسیله ز خود دفع اتهام کنند

مرام تو همه آزادی و عدالت بود

                                     پس از تو خود همه ترویج این مرام کنند

كسان كه آرزوی عزت وطن دارند

                                     پس از شهادت تو آرزوی خام كنند

بجسم هیئت ژاندارمری روانی نیست

                                   وگرنه جنبشی از بهر انتقام کنند

تو را سلامت از آن دشت کین نیاوردند

                                 کنون بمدفن تو رفته و سلام کنند

پس از تو برسرآن میزهای مهمانی

                                 پی سلامت هم اصطکاک جام کنند

پس از تو برسر آن اسبها سوارشوند

                               عروس وار در این کوچه ها خرام کنند

سبیل ها را تا زیر چشم تاب دهند

                                 بقد وقامت خود افتخارتام کنند

خدا نخواست کاین مملکت شود آباد

                                 وطن پرستان بیهوده اهتمام کنند

از این سپس همه مردان مملكت باید

                               برای زادن شبه تو فكر مام كنند

سزد که هر چه به هرجا وطن پرست بود

                                 پس از تو تا به ابد جامه مشک فام کنند (9)

درخاتمه بخش « جنبش کلنل محمد تقی خان پسیان» بیان معروف وی را: مرا اگر بکشند قطرات خونم کلمه ایران را ترسیم خواهد کرد و اگر بسوزانندم خاکسترم نام وطن را تشکیل خواهد داد

به احترام به این سر نظر کنید ای خلق

                                     که بی حیات ، ولی در حیات جاوید است

بدل به این سر بی تن شود دو روز دیگر

                                    نشان بیرق ایران به شیر و خورشید است (10)

 

و سروده عارف قزوینی در وصف او که بر روی سنگ قبر وی حک شده است، در زیر می آورم:

این سر که نشان سرپرستی است  

                                    امروز رها زقید هــستی است

با دیده عبــرتــش ببــینید

                                  کاین عاقبت وطن پرستی ست

 

توضیحات و مآخذ:

 

1- در گزارش کنسول انگلیس در مشهد آمده است : به منظور رسیدگی به امور آستان قدس چهار کمیته تشکیل شده است که عبارتند از کمیتۀ امور کار کنان، کمیتۀ املاک و ساختمان ها ، کمیتۀ مالی و کمیتۀ اموال منقول. والی نظامی شخصاً ریاست کمیتۀ امور کارکنان و کمیتۀ املاک و ساختمان ها را به عهده گرفته و حاج حسین آقا نیز به ریاست کمیتۀ اموال منقول منصوب شده است. کلنل محمد تقی خان درگفتگوی خویش با من متذکرشد که قصد دارد تعداد کارکنان آستانه را از 1200 نفر به 95 نفر کاهش دهد و پس از تأسیس یک صندوق خیریه، درهرماه به سالمندان و مستعضفین مدد معاش پرداخت نماید. عنوان مشاغل وتعداد آنها وهمچنین مواجب ماهانه پیشنهادی والی برای ادارۀ امورآستان قدس به شرح زیر است:

رئیس: یک نفر 100 تومان ، رئیس دربان ها: یک نفر 60 تومان ، معاون رئیس دربان ها : یک نفر 45 تومان، دربان : 40 نفر 9 تومان ، رئیس خدام : یک نفر 60 تومان، معاون رئیس خدام: یک نفر 45 تومان ، خادم : 50 نفر 12 تومان

 

در اعلامیۀ محمد تقی خان پسیان به منظور اصلاح امور آستان قدس رضوی آمده آست:

 

مشهد – هیجدهم برج ( هشتم مه)

اعلان

چون اوضاع رقت بار بارگاه امام هشتم مورد توجه اعلیحضرت قرار گرفته است، به فرمان معظم له که توسط جناب رئیس الوزراء ابلاغ گردید کلیۀ مقررات ، مناصب، القاب ، قراردادهای استجاری و ترتیبات سابقه ملغی وساقط بوده و بزودی تنظیمات جدید به مورد اجرا گذارده خواهد شد.

کلنل محمد تقی خان والی نظامی

جواد الحسنی الحسینی متولی باشی

اعلامیۀ حکومت نظامی ایالت خراسان

 

مسلمانان جهان!

دوران بی قانونی و چپاول خود سرانۀ خدام خیانتکار آستان قدس به پایان رسید. امور آستانه که بسیار نابسامان است، اینک تحت کنترل می باشد و خدام خیانت پیشه برکنار شده اند. موقوفات این آستان مقدس از طرف مسلمانان خدا ترس و با ایمان به امید دستگیری از زوارفقیر، بیوه زنان و یتیمان وقف شده است درگذشته افراد شیطان صفت با اندوختن ثروت های کلان ازقبیل اموال آستانه از آن پول ها در راه منافع شخصی خویش بهره برداری می کردند . عایدات آستانه ازاین پس در راهی که واقفین آن در اصل منظور نظر داشته اند به مصرف خواهد رسید. منبعد آستان مقدس که زیارتگاه زوارایرانی وعرب است کاملاً تحت نظم خواهد بود . ما امیدواریم اقدام اخیر که به خواست خدا وآرزوی پادشاه ما انجام شده است نتایج نیکویی به بار آورد.

محمد تقی والی نظامی خرسان

* منبع : «فروپاشی قاجار و بر آمدن پهلوی» – غلامحسین میرزا صالح – نشر نگاه معاصر – 1387 – صص 102 - 100

2 - «آثار و نتایج قیام کلنل محمد تقی خان پسیان درگفتگو با استاد دکتر یوسف متولی حقیقی». وبلاگ تخصصی تاریخ شفاهی

3 - قاسم توکلی « برخاستن نظامیان در سپهر سیاست ایران » - 14 مهر 1390

منبع – فرارو

4 - رضا سلیمان نوری « کلنل پسیان - منبع: روزنامه پارتی

http://rsnooori.persianblog.ir/post/148

5 - منبع: وبلاک حمید رضا سهیلی hr.soheili@gmail.com"> hr.soheili@gmail.com  

6 - منبع: داوود عسگر پور « نقش آذری‌های مهاجر در تئاتر خراسان » وبلاک ایشیق

7 - ابوالقاسم عارف ( مشهور به عارف قزوینی ) یکی از معروف‏ترین شاعران و تضیف‏سازان‏ عصر مشروطیت است که «شعر را وسیله‏یی‏ برای بیان اندیشه‏های سیاسی و اجتماعی‏ قرار داد و به همین جهت در حیات خود به عنوان«شاعر ملی ایران»شناخته می‏شد» . درسال {1261] هجری شمسی در قزوین متولد شد. پدرش "ملاهادی وکیل" بود. عارف صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فرا گرفت. خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می‌نوشت. موسیقی را نزد حاج صادق خرازی فرا گرفت و در آغاز ۲۳ سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود، عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد. ایرج میرزا شاعر طنز سرای معروف، منظومه عارفنامه را در هجو وی سروده‌است. عارف در54 سالگی در روز یک شنبه یکم بهمن ۱۳۱۲ خورشیدی دراثر بیماری طولانی درهمدان جهان را بدرود گفت و رفت.

8 - ایرج میرزا ملقب به جلال الممالک از شاعران نامدارمعاصر ايران در عصر مشروطيت (اواخر دوره قاجارواوايل دوره پهلوي) می باشد. اودر«قالب‌هاي گوناگون شعرسروده وارزشمندترين اشعارش مضامين انتقادي، اجتماعي، احساسي و تربيتي دارند.» ایرج میرزا فرزند صدرالشعرا غلام‌حسین میرزا قاجار و از طریق پدر بزرگش ملک ایرج بن فتحعلی شاه، نتیجه فتحعلی شاه قاجار بود. در سال 1253 درتبریزبه دنیا آمد پدرو پدربزرگش هر دو شاعربودند وایرج طبع شعری خویش را از آنها به ارث برده است. وی در فارسی وعربی و فرانسوی مهارت داشت و روسی و ترکی نیز می‌دانست و خط را خوب می‌نوشت. ایرج میرزا در سال 1305 در اثر سکته قلبی در گذشت و در مقبره ظهیر الدوله به خاک سپرده شد.

9 - حسین مکی، «تاریخ بیست ساله ایران. جلد اول»- مؤسسه انتشارات امیر کبیر – 1358 - صص   484 - 480 ، ونگاه کنید به « دکتر نصرالله سیف پور فاطمی - « آئینه عبرت»- انتشارات جبهه ملیون ایران – 1368 – صص 199 - 197، و نگاه کنید به « بازتاب مقاومت کلنل پسیان در شعر فارسی» نویسنده: دکترحسن امین « نشریه حافظ » خرداد 1385 - شماره 29 - صص 53 – 29

 

10 - « تحقیق در احوال وآثار و افکار و اشعارایرج میرزا و خاندان ونیاگان او» .باهتمام دکتر محمد جعفر محجوب- شرکت سهامی نشر اندیشه تهران . چاپ سوم 1353 – ص 168