رئیس جمهور پیاده در بیابان!!

 

مولی علی میفرماید : مرد را به حق بسنجید ، نه حق را به مرد.

مانع بزرگ برای استقرار مردمسالاری در یک جامعه، عدم آگاهی افراد آن جامعه به حقوق خویش است . آفتی بزرگ تر از عوام فریبی این آگاهی را تهدید نمیکند واز ابزار بزرگ این آفت از جمله القای ناتوانی به انسانها و اسطوره سازی برای آنها است تا با خود سانسوری و ذهن گرایی مجاز را واقعیت بپندارند. این امر که حاصل شد راه برای استقرار استبداد و بر قراری حکومت زور هموار میگردد.

1- چندی پیش از طریق اینترنت فیلمی را دریافت کردم که قبلا از تلویزیون سوئد پخش شده بود. مطالبی هم در باره این مستند که در باره فروش کلیه در ایران است را اینجا و آنجا، خوانده بودم. اما به مصداق شنیدن کی بود مانند دیدن، به هنگام دیدن آن به حال خود و مردم ایران و آنچه که بر ایران و ایرانی گذشته و میگذرد گریستم. دوباره در خلوت خویش خود را سرزنش نمودم. نه به خاطرهمراهیم با مردم در انقلاب ضد استبدادی، که  بنا بر شهادت یاران نزدیک شاه از علم گرفته تا طوفانیان که در خاطراتشان ثبت است،اگرنظام فاسد پهلوی،با روندی که درپیش گرفته بود ادامه می یافت، اگر اوضاع بد تر ازاین نمیشد لااقل،آش همین آش بود و کاسه همین کاسه.  با این تفاوت که دین و ایمان مردم لطمه ای که می بیند،  نمیدید. سرزنش از این بابت بود، آخر من که خود را از دوست داران و پیروان علی میدانم نه تنها این گفته گهر باراورا  که فرمود:« مرد را به حق بسنجید و نه حق را به مرد»، بلکه نصایح پدر  را  - که نسبت به این امر، هشدارم داد -  نشنیده ونادیده گرفته بودم. آخر او سالیان دراز با این جماعت "علما" حشر و نشر داشت اشتهای قدرت آنها را میشناخت و هشدارم  می داد.  اما من، حق را به مرد سنجیدم .  تصویری که ازمرجعیت ومقام روحانی ﺁقای خمینی برای ما ساخته بودند، صورت وحجابی شدند تا آنها را کمتر خطا کار بدانیم، میگفتم و میگفتیم این یکی فرق میکند.مخالفت با رژیم فاسد پهلوی و ولایت مطلقه شاه، اختناق و سانسور ناشی ازآن بر ضخامت این حجاب افزود وخمینی در پس این حجاب ظهورکرد ورهبری  یافت. وادنگ زدن اواز هنگامی آغازشد که در هواپیما ،در پاسخ فرستاده تلویزیون فرانسه که پرسید اکنون که به فضای ایران رسیدید چه احساسی دارید.گفت:هیچ. نخوت او توجیه عرفانی یافت.اما همین بی احساسی بود که فجایع بزرگی ببار آورد.  از ادامه جنگ وبه روی مین فرستادن کودک و نوجوان ایرانی، با وعده بهشت، تا فاجعه سالها 60 و 67.

خود را سرزنش کردم که چرا به هنگام رفراندوم، وقتی، گفت جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد.گفتاراو را که گفته بود جمهوری اسلامی هم، جمهوری ای است مانند جمهوری های دیگر و مردم را صاحب رای شناخت ، حق پنداشتم، در محتوای اندیشه اش کنکاش نکردم و گفتار و کردار او را به میزان حق نسنجیدم،به جمهوری اسلامی رای دادم.

     با خود گفتم خداوندا از همین قدمی که با او برداشتم ،حتی به اندازه یک رای، مرا ببخشای.

2- چند روز فبل در یکی از برنامه های تلویزیونی ایران که از طریق ماهوار پخش میشد واعظی بر منبر مشغول صحبت بود.میگفت.... رئیس جمهور مملکت با پای پیاده در بیابان در حال گذر بود تا اینجای قضیه من فکر کردم اینهم مربوط میشود به یکی از سفر های استانی آقای احمدی نژاد .  او ادامه داد:عابری مسیحی ، با قاطر خود در مسیراو بود. طناب بار برید و بارها بر زمین ریخت. رئیس جمهور به کمک او رفت. بار قاطر صد کیلو بود. صد کیلو برای علی ابن ابی طالب که چیزی نیست.( پس معلوم شد منظور از رئیس جمهور علی ابن ابی طالب است) او ادامه داد: برای علی که بار امانتی را که خدا بر تمامی موجودات از جمله، کوه ها داد نتوانستند حمل کنند، بر میدارد، صدکیلو ،چیزی نیست.سپس این آیه را- آیه 72 سوره احزاب- از قرآن که میفرماید بار امانتی را که بر آسمانها و زمین وکوه ها عرضه کردیم وآنها از تحمل آن امتنا کردند، انسان با اینکه ظالم و نادان بود پذیرفت. آنهم به عربی خواند وبجای انسان علی را گذاشت.ظلمی بیش ازاین به علی(ع) متصور نیست.او را ازمقام انسانی والا و کریم، به گمان خود، به مقام اسطوره بالا برد که تنزل دادنی  بسیار ظالمانه است - . در واقع، می خواست احمدی نژاد را علی ( ع ) کند اما علی ( ع )  را احمدی نژاد کرد : ظالم و نادان !

     خدا فرمود : شما را از زن و مرد خلق کردیم ، به نژادها وقبایل مختلف ، همانا اکرم شما نزد من با تقوای ترین شماست ،. بزرگی و عظمت علی در انسانیت و مبارزه او با نفس اماره و جهاد اکبر تا رسیدن به خلیفة الهی اوست. اگر علی الگوست، بدین خاطراست که او انسانی بود بمانند تمامی انسانها اما ، مغز قرآن ، پیام توحید را دریافت.  او باید دست یافتنی باشد وگرنه برای من انسان، الگو بودن یک ماوراء انسان که تقدیر او با زاده شدن در خانه خدا مقدر گشته وخود درساختن شخصیت خویش به عنوان انسان نقشی ندارد بی معناست. حال قصد و سود امثال این آقا وسایر مداحان و دستگاه های تبلیغاتی ( بخوانید طبلی قاطی) نظام ولایت مطلقه درماورای انسان نشان دادن پیامبر و امامان در چیست؟ چرا خلاف نص صریح که میفرماید ای پیامبر بگو توهم بشری هستی بمانند آنها،  سعی درجدایی آنها از جامعه انسان ها را دارند؟

 دستگاه های تبلیغاتی نظام که شبکه منبری ها و مداحین،از ستون پایه های آن محسوب میشوند نیاز به این امردارند تا با زبان فریب خود ، مسئولیت انسان، همان بار امانتی که خدا به او سپرد را  از انسانها باز ستانند و به گمان خود، به اسطوره هائی بسپارند که از شخصیتهای واقعی  می سازند . ﺁیا می دانند این شخصیتهای بکوشش رهیده از ظلم و نادانی ، متصف به ظلم و ندانی می کنند و با اسطوره کردنشان، بی نقششان می گردانند ؟ باری،  زمینه را که ﺁماده کردند،   آقای مصباح و نظریه پردازان گوناگون ارسطو و افلاطون زده پیدا میشوند ،حقوق انسان ،به تکالیف او تنزل میابند.چنین انسانی حتی برای عمل به تکلیف موظف میشود از کسی تبعیت کند که خبرگانی از "اهل علم" برایش کشف و به او معرفی می کنند.  تازه این همه ماجرا نیست او قادر به تشخیص خبرگان صالح هم نیست باید نخبگانی بجای او تشخیص صلاحیت بدهند.

  به موازات این تبلیغات، جریان دیگری دست بکار است.جریانی که بکار قبضه قدرت در ایران مشغول است وعوام فریبی  اصلی ترین و بزرگترین ابزار اوست: با ذهنیتی که در جامعه ساخته شده، ابتدا امام زمان به خواب یکی از حضرات میرود وتوصیه میکند به احمدی نژاد رای بدهید ،سپس لیست وزرایش به تایید امام زمان میرسد، در سازمان ملل نوری احاطه اش میکند و معجزه هزاره سوم میشود. وقتی عکس العمل بایسته و شایسته ای به این همه تحقیر مردم ابراز نشد قدم بعدی آزمون میگردد. اخیرا آقای احمدی نژاد، در جمع مهندسین با مقلطه، شوخی و جدی را قاطی میکند تا پیام خود را به "عوام" برساند . او میگوید مستقیما با خدا ارتباط دارد. وقتی این گفته را با سخنان آن واعظ که بر منبر علی (ع) را رئیس جمهور خواند ، کنار هم بگذاریم ، به عوام فریبی ای  دور از اندازه ای که از جانب این جماعت بکار میرود پی میبریم. با این عمل، فرصت نقد وانتقاد از مردم گرفته میشود. اگر کسی از گرانی به فغان آمده وفریاد بزند، متهم به مخالفت با دولت امام زمان میشود . کسی نباید از فقر و فساد روز افزون وایجاد جو اختناق در محیط های دانشگاهی و علمی سخن بگوید.

    اگر یک روز نفت ایران فروش نرود معلوم نیست چه برسر ایرانی خواهد آمد این آقا توصیه به بیشتر بچه دار شدن زوج ها میکند و میگوید ایران جای 120 میلیون نفر را دارد!! وعامل جمعیتی ایران را وسیله تهدید غرب میکند.

     جوان ایرانی برای امور گذران چند ماه خود مجبورمیشود اقدام به فروش عضوی از بدن خویش کند و با عجز و لابه بر سر بهای آن چانه بزند. از همه بدتر اینکه این تجارت تاسف بار دولتی است یعنی دولت بابت هر کلیه یک میلیون تومان میپردازد این شرم آور نیست؟ این دستگاه ولایتی که شما بر پاکردید، دستگاه ظالم و نادانی است و دستگاه معاویه و یزید پیشی گرفته است.

   دستگاه ولایت و معجزه هزاره سومش میلیاردها دلار پول حاصله از نفت را که سرمایه عمومی است به جیب روسیه سرازیر میکند تا روسیه برایش نیروگاه اتمی بسازد نیروگاهی که پول می بلعد اما همچنان ناتم است . ثروتهای چند میلیاردی از طریق رانت خواری نصیب باند های مافیاهای قدرت می کند .  از تامین سلامت جوانان عاجز است شعار میدهد انرژی هسته ای حق مسلم ماست.کسی هم نباید بپرسد بدن سالم وکار ومسکن حق مسلم ایرانی است یا انرژی هسته ای که هزار حرف و حدیث در لزوم آن است که البته در واقع قصد آنها، به اعتراف دستگاه تبلیغاتی سازمان ترور،حسین شریعتمداری،آن چیزی است که باید ماشه اش راکشید!!.

   وقتی به آقای خمینی  در باره  حمله عراق به ایران گزارش و هشدار داده شد، گفت اینها همه حرف و توطئه است تا پای روحانیون را از ارتش  ببرند.  وقتی هم که صدام آمد و فرودگاه مهر آباد را بمباران کرد گفت آمده و چندتا سنگ انداخته!! حالا آقای احمدی نژاد  دررابطه با حرکت ناوهای  آمریکایی بسوی خلیج فارس می گوید : همان ناو کهنه و از رده خارج شده را میگویید،اتفاق خاصی نیفتاده است!! نخوت و هذیان گویی و عقده خود بزرگ بینی سران حکومت ولایت فقیه به نقطه انفجار رسیده است.