مهران مصطفوی :فرصت کم است، آن را از دست ندهیم

mehran-mostafavi1200x200

 

سالگرد مرگ خمینی و سالگرد تقلب بزرگ انتخاباتی در راهند. این دو فرصت را نباید در اختیار رژیم قرار داد. متاسفانه تا امروز که این مطلب را مینویسم خبرها بیشتر نگران کننده هستند.  مدتهاست که رژیم خود را برای مانور دادن آماده میکند و قصد دارد جمعه و شنبه آینده از سالگرد مرگ خمینی برای تشدید جو وحشت استفاده نماید. رژیم یکباره بیاد این افتاده است که امسال بزرگترین تظاهرات برای خمینی گذاشته شود و همه میدانیم که مسئله خمینی نیست و بلکه حفظ نظام و بالا بردن جو ترس هدف حاکمان است. خمینی بهترین وسیله برای سرکوب شده است از اینروست که خامنه ای و احمدی نژاد با هم به صحنه خواهند آمد. فراموش نکنیم که در سال جاری سرکوب گسترده را با بهانه کردن پاره شدن عکس خمینی آغاز کردند. و اگر خمینی وسیله سرکوب شده بدینخاطر است که حتی برخی از مخالفان از تقدیس خمینی دست بر نداشته اند. خمینی  بعنوان ابزار سرکوب در دست سرکوبگران و یا تقدیس  در گفتار و عمل برخی از مخالفان هنوز مورد استفاده آنها است. "طلائی خواندن عصر خمینی" توسط آقای موسوی و گفتن اینکه "تشییع جنازه خمینی بی نظیر و تاریخی بود و نشان از پشتیبانی ملت از آنچه که در ۱۰ سال اول انقلاب اتفاق افتاده داشته است"، هم خلاف واقعیت است و هم خطای بزرگی است زیرا این روش و موضع گیری در قبال خمینی به حکومت سرکوبگر و اوباش سالار این فرصت را میدهد که از خمینی بیشترین بهره برداری را کند. مگر اخیرا دادستان تهران قتلهای سال 67 را به رخ آقای موسوی نکشید. آقایان موسوی و کروبی بغیر از اینکه بگویند نظام سخنان خمینی را تحریف میکند و خمینی آن نبود که نظام میگوید استدلال دیگری در مقابل مانور رژیم نخواهند داشت. استدلالی که برای اکثریت کسانی که بیش از 45 سال سن دارند و آن دوره سیاه را زندگی کرده اند، غیرقابل قبول است و برای دیگران بسیار سئول انگیز. بازی کردن در حوزه فکری سیاسی رژیم نه تنها او را ضعیف نمیکند بلکه بر قدرت مانور رژیم می افزاید. از اینرو در مورد شخص خمینی اگر آقایان موسوی و کروبی نمیتوانند و یا نمیخواهند به انتقاد بپردازند، حداقل باید دست از ستایش خمینی می شستند که متاسفانه اینکار را نکرده اند و از اینجهت آنان مسئولند زیرا اکنون کسی حاضر نیست جان خود را و حتی وقت خود را برای دفاع از اقای خمینی بگذارد. آقای خمینی نه تنها الگوی مردم برای جنبش نیست بلکه سیاستهای او، نظامی که ساخت  و جانشینش  مسئله مردم اند. نمیتوان هم در جنبش مردمسالاری بود و هم از آقای خمینی و بیلان سیاسی او دفاع کرد. آزادیخواهان در باره آاقی خمینی و سیاستهای او باید با صراحت و متانت واقعیتهای را بازگویند تا نسل جوان از واقعیتهای 10 سال اول انقلاب بیشتر آگاه گردد.

کمتر از دو هفته دیگر سالگرد تقلب بزرگ نیز فرا میرسد. تقلبی که نسل جوان ایران را بیش از پیش وارد صحنه سیاست کشور کرد. یکسال خونین از آن تقلب بزرگ گذشت و ایراینان و جهانیان بیش از پیش چهره کریه رژیم ضد انسانی را دریافتند. در بیانیه هفته قبل خود، آقایان موسوی و کروبی گفته اند در صورتی که حکومت اجازه تظاهرات بدهد آنها دعوت به تظاهرات خواهند کرد. هر چند که قانونی عمل کردن در کشوری که قانون ندارد و تصمیم یک نفر هر لحظه به قانون تبدیل میشود امری خلاف است و حکومت قانون تنها در دمکراسی معنی میدهد و نه در دیکتاتوری و آنهم از نوع مطلقه اش. با اینحال باید به آقایانی که مدعی اند برای اجرای بدون تنازل قانون اساسی فعالیت میکنند یادآور شد که طبق قانون اساسی تجمعات آزاد است و نیاز به مجوز ندارد و خود نیز این امر را بارها در گذشته تکرار کرده اند. پس چرا حالا برای تظاهرات تقاضای مجوز میکنند. هر چند از نظر تاکتیکی شاید بشود درخواست صدور مجوز برای تجمع را پذیرفت اما قانونی عمل کردن را نه تاکتیک، بلکه اصل و استراتژی جنبش دانستن آنهم در کشور ولایت مطلقه فقیه اشتباه فاحشی است که حتی خیلی فعالیتهای ساده  مانند دیوارنویسی را هم زیر سئوال میبرد. اگر بنا بر اخذ مجوز است، باید گفت تمامی راهپیمایی های ۲۵ تا ۳۰ خرداد، غیر قانونی انجام گرفته است، زیرا وزارت کشور برای هیچکدام مجوزی صادر نکرده بود. بالاخره اینکه اگر قدرت حاکم اجازه تجمع نداد چه میشود؟ اگر آقایان موسوی و کروبی در پی مخالفت حکومت دعوت به تظاهرات کنند این سئوال مطرح میشود که علت درخواست مجوز برای چه بود؟ و اگر بدنبال دعوت تظاهراتی برگذار شود حکومت بطور "قانونی" میتواند آنرا سرکوب کند زیرا خواهد گفت که تظاهرکنندگان میدانستند که از نظر قانونی خلاف کرده اند زیرا حکومت مجوز آن را صادر نکرده بود. در بیانیه خود آقایان موسوی و کروبی میگویند در  صورت ندادن مجوز "برای اطلاع رسانی و آگاهی بخشی با تنوع و تکثری که شبکه های اجتماعی دارند به صورت مسالمت آمیز جریان اطلاع رسانی صورت گیرد".  این جمله کاملا نامفهوم است و  شفافیت لازم را ندارد. در بیانیه آخری آقایان موسوی و کروبی قدم جلو گذاشته اند و بالتفاق با مشخص کردن مسیر راهپیمائی این پیام را رسانده اند که اگر راهپیمایی انجام گرفت از محلی مشخص صورت گیرد. اما بیانیه اخیر نیز هنوز همان ایراد تقاضای مجوز را دارد. از دید نگارنده آقایان موسوی و کروبی تنها باید اطلاع میدانند که خواستار برگزاری راهپیمایی هستند و تقاضای مجوز نمیکردند. و مهمتر از همه باید هر چه زودتر شعارهای تظاهرات را مشخص کرد و به انتخاب شعارهایی دست زد که اجتماع بزرگی را بتواند گرد هم آورد و تنها شعارهایی که حاکمیت مرد مرا بیان میکنند توانایی آن را دارند که همبستگی بزرگ ایجاد کنند. هر گونه شعار که در آن رنگ سیاسی خاصی ابراز شود و  و یا خود را محصور در چارچوبهای نظام قرار دهد ناتوان از ایجاد همدلی لازم برای یک تظاهرات بزرگ خواهد بود. لازم است بدانیم که بعد از تجربه ناموفق ۲۲ بهمن، در صورت عدم استقبال مردم از تجمع ۲۲ خرداد، سرکوب گسترده تر و احساس شکست در جامعه قالب خواهد شد، هر چند جنبش نخواهد خوابید اما چرا باید فرصتها را از دست داد؟ از اینرو باید سالگرد تقلب بزرگ را زمان تقویت جنبش دانست. و این سالروز میتواند حرکتی بزرگ را بهمراه داشته باشد اگر در اینباره در داخل و خارج از کشور تصمیمی درست و هماهنگ گرفته شود، اگر شعارهای پیشنهادی همه گیر و عمومی باشند و اگر همه یک نوع روش برای اجتماعات اعتراضی عاری از خشونت را پیشنهاد کنند. در مقابل رژیمی که به زور خالص خلاصه شده است تنها جنبش همگانی میتواند مقابله کند و پیروز شود. فرصت را باید دریافت و روشها را تصحیح کرد و از حصار تنگ این نظام بیرون آمد. ایران بیش از پیش نیاز به همبستگی دارد و این همبستگی حول استقرار دمکراسی ممکن است. رهبری جنبش باید شفاف تر شود تا هدفها و روشها به گونه ای شود که جامعه را به جنبش عمومی در آورد، اما لازمه این شفافیت عمل در میان مردم و خارج از محدوده رژیم سرکوب است