ج- پاکنژاد

باز گشت محفلی ها

اتحاد محفلی ها و انسجام باند اسلامی( امامی)

 

قتلهای سیاسی که در ایران بعد از انقلاب روش جناحی قرار گرفت که کسب قدرت را در دستورکار خود قرار داده بود، در سالهای ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و وزارت فلاحیان بر وزارت اطلاعات ،ابعاد تازه ای یافت و سازماندهی شد.بدین ترتیب سازمان ترور با شاخه های گوناگونش تشکیل گردید:

1- شاخه مذهبی و ایدئولوژیک که کار  صدور فتوای قتل  و توجیه مذهبی  آن را به عهده داشت واعضای آن از جمله مصباح یزدی ، دری نجف آبادی ،  تسخیری، محسنی اژه ای وحسینیان و... بودند

2-شاخه تبلیغات شامل روزنامه ها، مانند کیهان،جمهوری اسلامی ،اطلاعات و.....و صدا وسیما به ریاست علی لاریجانی که با پخش بعضا به اصطلاح اعترافات تلویزیونی، زمینه را فراهم میساخت و اکنون نیز ریاست شورای  امنیت  کشور را بر عهده دارد.

3- نظامی و انتظامی شامل نیروهای ویژه در سپاه – از جمله سپاه قدس که ماموریت برون مرزی داشت و دارد- بسیج و نیروهای لباس شخصی که بخصوص در سرکوب اعتراضات مردم همچنان نقش دارند که معروفترین آن ایلغار کوی دانشگاه است و...

4- شاخه قضایی که کار محاکمه و محکومیت معترضین به نظام را عهده دار است و در صورت لزوم کار محاکمه و تبرئه عاملین ضرب و شتم وقتل مخالفین را نیزبر عهده میگیرد که موارد حمله کنندگان به کوی دانشگاه،سعید عسگر، ضارب حجاریان وصادر کنندگان فرمان قتلهای سیاسی  از جمله فروهرها...نمونه های بارز آن است

5- در بخش  اقتصادی ، شرکتهای متعلق به سپاه پاسداران و آقازاده ها که باند مافیای اقتصادی را با ارگانها و سازمانهای مختلف درون حاکمیت در داخل و خارج از از ایران بوجود آورده اند.

6- برون مرزی که سفارت خانه ها  و نمایندگیهای رژیم و کنسولگری ها بخصوص وابستگان فرهنگی در کشورهای خارجی را شامل میگردد. از جمله وظایف این نمایندگیها، پوشش دادن و در اختیار قرار دادن امکانات برای تیمهای عملیاتی است ( نقش سید حسین  موسویان سفیر پیشین  ایران در آلمان، بهنگام قتل رهبران کرد در برلین ، به شهادت حکم دادگاه  میکونوس و ضمنا رجوع کنید به مصاحبه ای در فیلم جنایت مقدس ، ساخته علامه زاده ) .

به  هنگام قتل زنده یادان، شهید پروانه و داریوش فروهر، مختاری و پوینده ،شریف و دوانی و... که در دوران باصطلاح  اصلاحات اتفاق افتاد ، به فاصله کوتاهی به همت نیروهای مردمسالار مخالف رژیم ولایت مطلقه،آمرین و عاملین این جنایات  به افکار عمومی معرفی شدند .- دستگاه تبیلغات سازمان ترور، این جنایت فجیع را قتلهای زنجیره ای خواند تا تحت این عنوان، سیاسی بودن آن را ازعموم بپوشاند-. حکومت آقای خاتمی ناچار شد برای نجات دستگاه ظلم و فساد ولایت فقیه ،تحولاتی را دراین سازمان سامان دهد. وزارت اطلاعات ،طی اطلاعیه ای قتلها را به گردن بخشی از آن وزارت خانه  انداخت که آنها را غده خواند و بر آنها «محفلی ها » نام نهاد.  سعید امامی، امام آن محفل بود.او و چند نفری را بازداشت کردند ، به او واجبی خوراندند وبه قتلش رساندند.حسینیان در مراسم تدفین و فاتحه ، او را شهید خواند.اما حکومت آقای خاتمی نتوانست و یا نخواست  سازمان ترور، که از ستون پایه های اصلی استبداد فاسد و جانی در ایران است را برچیند، زیرا اینکار نیاز به شفافیت و مردمسالار کردن دولت داشت که این امر با طبیعت نظامی که او به گفته خودش برای نجات آن آمده بود، سازگاری نداشت.

سازمان ترور ، در سایه حکومت اصلاحات آقای خاتمی ، با خیال آسوده سازماندهی جدید خود را تدارک دید.با انتخاب کردن آقای احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور و تحمیل آن به مردم ایران. سازمان ترور از سایه بدر آمد و آنچه را که حکومت آقای خاتمی غده چرکین و سرطانی محفلی ها خواند و با افتخار گفت که آنها را ریشه کن کرده است، این بار در بالاترین مقامات حکومتی جای گرفتند.احمدی نژاد که خود متهم است در ترور قاسملو و یاران او در وین نقش داشته، محفلی ها را فراخواند تا مشاور و وزیر او باشند.

 وزارت کشور: پور محمدی ، از مسؤلین فاجعه اعدامهای سال 67 وعاملین موثر در قتلهای زنجیره ای.

 وزارت اطلاعات : محسنی اژه ای از عاملین موثر و فتوا دهنده در "قتلهای زنجیرهای"

وزارت خارجه : منوچهر متکی از اعضای برون مرزی سازمان ترور که در ناپدید شدن و ضرب وشتم مخالفان ایرانی در ترکیه دخالت داشت و از سوی دولت ترکیه عنصر نا مطلوب شناخته شد.

حسینیان که خود او در مصاحبه ای گفت " ما خودمان یک  پا قاتل بودیم" مشاور عالی رئیس جمهور گردیده ولابد مشاور عالی او در امور قتل است!

فاجعه بزرگ ایران ، این است که امروز که بهترین فرصتها فراهم است تا ایران نقش محوری خود را در منطقه و جهان ایفا نماید، مشتی نادان کوته فکر بر آن حاکمیت یافته اند و میخواهند بطور محفلی سرنوشت آن را رقم بزنند. مدعی ریاست جمهوری اش ، بازیچه محفلی ها است . در کنفرانسهای بزرگ جهانی نمایندگی او را کسی به عنوان وزیر خارجه بر عهده دارد که عقل او فرا تر ازمحفل نمیرود .

 راستی حال که محفلی ها جمعند بهتر نیست که وزارت اطلاعات از راه مصلحت و خیر خواهی و « حسن   هم محفلی » (یعنی چه؟) چند تایی از همان چشم بندهای کذایی که بر چشم بازداشت شدگان میزنند تا نامحرم( بازجو) را نبینند( البته از نوع لوکسش) تهیه کند تا اعضای هیئت های ایرانی که برای مذاکره به کشورهای خارج میروند همراه داشته باشند که اگر احیانا نامحرمی بود بر چشم بزنند ومجلس را ترک نکنند ؟