جهانگیر گلزار

چرااعدام خشونت را گسترش میدهد؟

 

متن سخنرانی در جلسه فعالین ایرانی دفاع از حقوق بشر در اروپا و آمریکا  به مناسبت روز جهانی لغو حکم اعدام

موضوع امروز در باره اعدام و خشونت است . صحبت خودم را با شما با چند سوال شروع می کنم . تصور کنید کسی یکی از عزیز ترین کسان شما را به قتل می رساند . با او چه می کنید ؟ ذهن خود را کاوش کنید . او را مستحق چه نوع مجازاتی  می دانید؟  تصور کنید شخصی همچون لاجوردی ، خلخالی ، ری شهری و یا خامنه ای ... که دست در جنایات بسیاری داشته اند را در فردای آزادی می خواهند محاکمه کنند . او را مستحق چه نوع مجازاتی می دانید ؟

حال در ذهن خود سوال کنید که چرا برای او چنین مجازاتی را قائل شده اید  ؟ شما خود را تصمیم گیرنده می دانید ؟ و یا اینکه فکر می کنید دیگران باید از مجازات  آنها درس عبرت بگیرند و دیگر کسی دست به جنایت نزند ؟ چه روش و وسیله ای را برای جبران خسارات در نظر گرفته اید ؟

اگر ما  اعدام را تنها وسیله و امکان بدانیم  ، همان وسیله ای را انتخاب کرده ایم که قاتل انتخاب کرده است . این وسیله بی حقوق کردن انسان است . این وسیله زور عریان است . این وسیله تحقیر انسانیت است . نمی شود با وسیله بد و یا با وسیله ای که قاتل بکار برده جبران خسارت کرد . با اعدام  نمی شود جبران قتل را کرد . این روش قداست دادن به زور و خشونت  است . عمل قاتل و تصمیم قاضی یکی است .آنهم  اصالت دادن به زور و قدرت است . فراموش نکنیم که قتل یعنی یک خسارت بزرگ و قتل قاتل خسارت مجدد است و جبرانی در کار نیست .  فراموش نکیم که جانی در جامعه است که جانی می شود. نقش جامعه و ابزارهای حقوق مدار کردن جامعه را فراموش نکنیم . دولت با کشتن قاتل می خواهد صورت مسئله را پاک کند و با احساساتی کردن مردم فضایی بوجود بیاورد که مردم دیگر از دولت نپرسند چرا بر حقوق عمل نکرده و نمی کند.

نقش دولت در رشد خشونت تا چه میزان است ؟

در آلمان سالانه بسیار در مورد اعتیاد به هروئین صحبت می شود .تعداد معتادین به مواد مخدر سخت بنا بر آمار پلیس آلمان بین 76 تا 161 هزار نفر میباشند. و معتادین به الکل 1.6 میلیون نفر . معتادان به هروئین سالانه کمتر از  2000 نفر جان خود را از دست می دهند .  در صورتی که معتادان به سیگار بیش از 110 هزار نفرو مصرف بیش از حد الکل که منجر به مرگ شده است 16 هزار نفر در سال قربانی داده است تعداد افرادی که بخاطر مصرف الکل جان خود را از دست داده اند بیش از 100 هزار نفر است  . دولت چون از سیگار و مشروبات الکلی  مالیات می گیرد زبانش کوتاه است و مخالفتی ندارد و این نوع اعتیاد را مشروع می داند . در کشورمان  ایران نیز به همین ترتیب است . گفته می شود که روزانه 12 نفر بخاطر مصرف مواد مخدر می میرند . یعنی 4380 نفر در سال . چنانچه بین تعداد معتادین به مواد مخدر سخت در ایران و آلمان مقایسه ای بعمل آوریم و همچنین آمار رسمی تعداد افرادی که بر اثر مصرف این مواد مخدر جان خود را از دست میدهند در نظر بگیریم مبرهن میشود که آمار ارئه  داده شده در ایران توسط مقامات رسمی نمیتواند بیانگر حقیقت باشد.  و تعداد افرادی که جان خود را  بر اثر مصرف مواد مخدر از دست میدهند با این احتساب بایستی بسیار بیشتر باشند. همچنین تعداد افرادی که بخاطر اعتیاد ، دچار بیماریهای مختلف می شوند و جان خود را از دست می دهند بسیار بیشتر از  آمار ارائه داده شده میباشند.

به میزان بعضی از جرایم و نوع دید رژیم را در ایران بنگریم : با وجود این که توليد و مصرف مشروبات الکلی از 30 سال پيش و به دنبال روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ممنوع شده است، اما تحقیقات اجتماعی نشان می‌دهد که این «قوانین بازدارنده» سبب کاهش مصرف نوشیدنی‌های الکلی در کشور نشده و سالانه مقدار زیادی از آن به شکل قاچاق وارد ایران می‌شود.قوای مقننه و قضائیه  نظام ولایت فقیه تصور می کنند که  هر اندازه میزان خشونت بالاتر باشد ارتکاب به جرم کمتر می شود .!برای مثال  در مورد مصرف و تولید مشروبات الکلی قانون تغییرکرده است و سعی کرده اند با شدت دادن به مجازات معضل مصرف الکل را حل کنند. در قانون کنونی مجازات اسلامی برای تولید و مصرف مشروبات الکلی  از سه ماه تا یک سال حبس، 74 ضربه شلاق و یکصدو پنجاه هزارتومان تا ششصد هزارتومان جزای نقدی در نظر گرفته شده است.

امین‌حسین رحیمی مخبر کمیسیون قضایی مجلس نهم نظام ولایت فقیه در تاریخ 26 شهریور 87 اعلام کرد که مجلس مقدمات تشدید مجازات جرایم مربوط به مشروبات الکلی را فراهم می کند و  مصوبه تشدید مجازات عامل بازدارنده‌ای برای مجرمان است.

بر اساس مصوبه کمیسیون قضایی مجلس، هر فردی مشروبات الکلی را بسازد، بخرد، بفروشد یا در معرض فروش قرار دهد، حمل و نگهداری کند یا در اختیار دیگران قرار دهد، به شش ماه تا یک سال حبس و تا 74 ضربه شلاق و پرداخت جریمه نقدی به میزان پنج برابر ارزش عرفی کالای یاد شده محکوم می‌شود.

مجازات فروش مشروبات الکلی خارجی نیز تشدید شده و مجازات آن شش ماه تا سه سال حبس، 74 ضربه شلاق و ده برابر ارزش عرفی مشروبات جریمه نقدی است.

در اصلاحیه جدید قانون مجازات اسلامی، وسایلی که برای حمل مشروبات الکلی استفاده می شود به نفع دولت ضبط خواهد شد.  

امروز قوه خشونت پرور قضاییه با مشکل دیگری روبرو شده است . تعداد زندانیان  در ایران بین 140 تا 150 هزار نفرمیباشند. این تعداد زندانی  از تعداد میانگین زندانیان  جهان که به ازای هر 100 هزار نفرجمعیت ، 185 نفر زندانی میباشند بیشتر است، چرا که در  ایران به ازای هر 100 هزار نفر 200 نفر زندانی وجود دارد . آمار زندانیان چنان سیر صعودی یافته است که  قوه قضائیه اکنون سعی میکند  بخشی از جرایم را  نادیده بگیرد . مثلا در مسئله زنا نیز چنانچه قوه قضائیه بخواهد بر اساس قانون مصوب نظام ولایت فقیه عمل نماید ،نمیتواند همه مرتکبین را به زندان بیندازد و برای آنها حکم اعدام صادر کند . در مورد مسئله جرایم مواد مخدر هم قضیه به همین ترتیب میباشد. حکم اعدام برای قاچاق مواد مخدر و مخصوصا هروئین بدل به   یک معضل برای قوه قضاییه شده است . تجربه نشان داده است که شدت خشونت در قضاوت هیچگاه چاره مشکلات اجتماعی نیست ، بلکه نتیجه عکس میدهد. من باب مثال در مورد  مصرف مواد مخدر حاصل اعمال  فشار به فروشندگان و مصرف کنندگان مواد مخدر  چنین گشته است : غلامحسين اسماعيلی  دادستان مشهد اعلام کرده است :" تنها در زندان مشهد 500 متهم موادمخدر محکوم به اعدام وجود دارد.‏وی  همچنین تصریح کرده است  : ‏ اين 500 محکوم به اعدام غير از ساير محکومان به اعدام هستند که به ‏جرايم غير از مواد مخدر محکوم به مرگ شده اند. در نیمه مرداد سال جاری4 هزار و 400 نفر به اتهام موادمخدر تنها در 4 ماه اول سال 87 در خراسان روانه زندان شده اند . "

در همین رابطه غلامرضا کشتکار فرمانده نيروي انتظامي دشتستان شهرنیز اعلام نموده است : "مردم اين شهرستان نزديك به 150 نفر قاتل در زندان دارند كه ‏منتظر حكمشان هستند." قابل توجه اینکه جمعیت این شهر 250 هزار نفر است . ‏میزان خشونت را در ابعاد دیگر جامعه نیز می توان به خوبی رویت نمود  . وابسته کردن اقتصاد و در واقع معتاد کردن اقتصاد به اقتصاد مسلط و حجم 60 میلیاردی واردات، بیماری است که دولت ناکار آمد با اعتیاد به زوری که رایج کرده و می کند به مردم ما تحمیل کرده است .

 دولتهای استبدادی نیاز مبرم به جو نا امنی  دارند. در فضای نا امن است که خشونتها را می توانند مشروع جلوه دهند . در این فضا استعدادی نمی تواند رشد کند  و اگر میل به رشد پیدا کرد لاجرم به مکانی می رود که در آن فضا، رشد موجود باشد . آمار 120 تا 160 هزار نفر از تحصیل کردگان که سالانه  از ایران می گریزند گویای این واقعیت است .

جو خشونت را آقای خمینی از روزهای اول بر سر قدرت آمدن ایجاد کرد. او  می خواست فراموش کند که حتی در مورد شاه گفته بود : به صرف اینکه شاه است نمی شود او را اعدام کرد " در فردای به قدرت رسیدن آن نظرات ابراز شده خود را  در پاریس مصلحت روز خواند و با حکمی که  به خلخالی  داد ، اجازه اعدامهای بسیاری داد و  بطوری که خود خلخالی در خاطراتش می نویسد: 550 نفر را از صحنه روزگار پاک کردم . وی می گوید اگر کسی را به اشتباه اعدام کرده باشیم به بهشت می رود . این نظر اول بار از طرف قدرت کلیسا و فقیهان یهودیت ابراز و به اجرا در آمد . و طرفداران نظریه ولایت فقیه در فردای آزادی ایران نیز به اجرایش گذاشتند .

رژیم حاکم بر ایران می گوید که اگر شخصی به اشتباه اعدام شد ، در آن دنیا جبران شده به بهشت می رود  .اما در کجای جهان  قاضی این اجازه را بخود میدهد که بر اثر قضاوت اشتباه خود  کسی را به اشتباها اعدام کند و خسارتی جبران ناپذیر  وارد کند  که از دست دادن حق حیات یک شخص  است و برای توجیه خود  بگوید که در جهان دیگر خداوند جبران می کند  !! این نظر بیانگر این است که مستبدین حاکم بر ایران برای خود  حق خطا آنهم به کرات در مورد اعطای حکم اعدام قائلند و از طرف دیگر به خود حق میدهند  برای خداوند هم قانون وضع کنند !! فراموش نکنیم که بر اساس همین نظر بود که آقای خمینی حکم داد که زندانیانی که در سال 67 بخاطر داشتن عقیده ای مخالف و یا مغایر ولایت فقیه در زندان بودند  به جوخه های اعدام سپرده شوند . اصل حکم چنین است :" در تمام موارد فوق هر کس در هر مرحله اگر بر سر نفاق باشد حکمش اعدام است . سریعا دشمنان اسلام را نابود کنید . در مورد رسیدگی به وضع پرونده ها در هر صورت که حکم سریعتر انجام گردد همان مورد نظر است . " سرعت اجرای این حکم تا آن حد بود که حدود  3700 نفر را در مدت 3 روز به جوخه های اعدام سپردند . آقای خمینی که موافق نظریه خشونت بود فراموش کرده بود که در قرآن هرکس اجازه دارد نظر ها را بخواند و بهترین آن را انتخاب کند . و کسی می تواند از دین خارج شود و دوباره اگر خواست بدان  وارد شود بدون اینکه  در زندگی مجازاتی حتی از طرف خداوند برای وی تعیین شده باشد .

نباید فراموش کرد که جنایت در بستر جامعه روی می دهد . یکی از ابزارهای سنجش عادلانه بودن جوامع ، میزان آسیب ها و نابسامانیهای آن جامعه می باشد . در جامعه ای که عدالت میزان رابطه ها نیست و خشونت ابزار رسیدن به اهداف است ، این جو خشونت باعث نابرابریها می گردد . در این جامعه  انسان  حقوق و آزادی خود را فراموش کرده است   . در چنین جامعه ای جرمها بر جرمها افزوده می شوند و مجازاتها خشن تر  و از حقوق انسانها فاصله بیشتر  می گیرند. هر زمان بنا شود که مجازات بر اصل عدالت انجام شود ، باید مجرم و جامعه هر دو مورد عدالت قرار گیرند و مجازات شوند .

آقای احمدی نژاد با طرح امنیت اجتماعی که خواب را  از چشم بسیاری می رباید در مقابل چه کسی جوابگوست ؟ کدامین حقوق را رعایت می کند ؟ درحکومت وی   این ظالم است که صاحب حق است  و مظلوم بی حق و  اکثرا محکوم است .میزان ترسها ، بی عدالتیها ، گروههای گشت و نیروهای سرکوب نشانگر میزان خشونتی هستند که جامعه را از حقوق و منزلتهایش روزانه دور می کند . مجازات جامعه برقرار کردن عدالت است و رعایت کرامت انسان و منزلت او . و در مجازات جانی نیز اصل بایستی بر جبران و ترمیم  گذاشته شود .

فراموش نکنیم که در نظام ولایت فقیه زندانی از حقوق خود برخوردار نیست . زندان دانشگاه آموزش خلاف کاری شده است  . در صورتی که زندان باید محیطی باشد  که مجرم بتواند در آن با آموزشهای مختلف واقف به عمل خود گردد و سعی کند این زمان را برای ترمیم خشونتها و اخلاقهای ناپسند خود جهت تغییر در ذهنیت خویش در احترام به حقوق خود و دیگران استفاده کند . زندانهای ایران خانه ترس و وحشت مجرم هستند  . زندان محل تجاوز به تن ها و روح انسانهاست . محل بکار بردن بدترین خشونتهاست . محیط یاد گیری بدترین انحرافات است و دانشگاه خلاف آموزی است . در این محیط انسانهایی از زندان بیرون می آیند که جسم و روحی بیمارتر پیدا می کنند . این افراد بنا بر تحقیقی که در هلند شده است طول عمر کمتری پیدا می کنند . بدین سبب  انسانهایی که بخاطر رشد نکردن ، خطایی انجام می دهند و   سقوط انسانی  می کنند ، نیاز به آموزش و پرورش پیدا می کنند . این افراد احتیاج به فضای معنوی و خالی از زور دارند . مجازات افراد ی که قتل کرده اند ، مرگ نیست . مقابله با خشونتها در کشور و دفاع کردن از حقوق همگان و گوشزد کردن حقوق به مردم امکان بازگشت به زیست در آزادی را فراهم می کند . هر اندازه در جامعه ای مدافعان از آزادی و حقوق بیشتر باشند . هر اندازه مردم درجه  حساسیتشان  به جو خشونت در اطراف خود بیشتر شود ،. هر اندازه از حق خود و همسایه خود دفاع کنند ، جامعه به طرف فطرت خود که زیست بر ارزشها و حقوق است نزدیکتر می شود .

در حقیقت، مبارزه موفق با خشونت زدائی، نیاز به بیان ﺁزادی دارد . نیاز به دین بمثابه بیان ﺁزادی دارد زیرا افق معنویت بی کران را به روی انسان می گشاید و مشارکت همگان را در خشونت زدائی میسر می گرداند. جامعه باید هر لحظه بیدار باشد و فراموش نکند که بر اساس بیان قرآن : کشتن یک انسان ،کشتن تمامی انسانیت  است و نجات یک انسان نیز همسنگ نجات همه بشریت است. در رابطه با طرز تفکر انسانها و رابطه انسان با انسان : "دین تو، تو را و دین من، مرا" جزو اصول است . و فراموش نکنیم:  دین جز محبت نیست و آگاه باشیم که :  حیات  حق هر انسان است .