محمد جعفری

امور خارج از محدودۀ رسالت و پیامبری در قرآن -2

 

 

اینگونه افراد، در تحقیق های اندکی هم که در این رابطه می کنند، وقتی به  سر چشمه و به کسی که اول پایه گذار خشت کج است که به چنین حکومت ظالم و ستم گری مشروعیت بخشیده و آنرا مستقر گردانیده است می رسند، در همان  جا متوقف می شوند و یا گناه این همه جنایات  و بی عدالتی را بنام دین تنها به گردن جانشینان ناخلف او میاندازند و از خود نمی پرسند که معلّم اوّل همۀ اینها و پایه گذار این خشت کج چه کسی بوده است؟

 

آیا همۀ اینها نماز خوان، روزه بگیر،حج برو ، و... نبوده و نیستند؟چرا؛ همه میدانند و میدانیم که همۀ آنها بعد از فوت پیامبر(ص) و تا به امروز و نسل خود ما و کسانی که جدّی در گیر بوجود آوردن چنین حکومتهایی بوده اند، همه نماز خوان، روزه بگیر، حج برو، و... بوده اند. پس چرا اینهمه ترس و وحشت ما را فرا گرفته است، از چه می ترسیم؟ آیا مرگی در کار نیست؟ آیا از این پیام آشکار و رسای قرآن نمی ترسیم و پند نمی گیریم که:

وَ ما کانَ رَبّکَ لِیُهلِکَ القرا بظلمٍ و اَهلُها مصلحون

" و پروردگار تو شهرها را در حلی که مردمانش اهل اصلاح نباشند، ستمگرانه نا بود نمی کند." 37

 مقابل اصلاح، فساد در روی زمین و جامۀ بشری است و اهل اصلاح باشند، در فرهنگ قرآنی، یعنی اینکه آهل آزادی و برقراری عدالت باشند.

قوم صالح به این علت نابود شدند که رهبرانشان در زمین فساد می کردند و اصلاح نمی کردند.

وفساد گران، در هر جامعه ای، تعدادی اندک هستند که خود را بر مردم مسلط می کنندو بدلیل اینکه علمائی که آگاهی دارند علم خود را آشکار نمی گردانند و مردم هم دست از استقامت و پایداری می کشند، جامعه را به تباهی می کشانند و در نتیجه، قومی و یا ملتی و یا نسلی نابود می شوند و چقدر قرآن به روشنی و صراحت،این مطلب را آشکار می سازد.

و کان فی المدینة رهطٍ یفسدون فی الارض و لا یصلحون

" در آن شهر نُه نفر بودند که در آن زمین فساد می کردند و اصلاح نمی کردند."  38

و همین 9 نفر که در آن شهر تصمیم گیرنده بودند، و نظیر تمام حکام که وقتی می خواهند کس و یا کسانی را که به خاطر موقعیت اجتماعی که دارند، از سر راه خود بردارند، آنها را از طریق ترور و توطئه از سر راه بر می دارند و بعد هم بعنوان انسانهای مصلح، میگویند باید آمرین و عاملین چنین جنایتی به سزای اعمال خود برسند و بعد هم آنرا به بوتۀ فراموشی می سپارند. 

قالو نقاسموا بالله لنبیّننه و اهله ثم لنقولن لولیه ما شهد نا فیهلک اهله و انا لصادقون

" گفتند به خدا هم قسم شوید، بر او و خانواده اش شبیخون می زنیم، سپس به خونخواهیش می گوئیم که ما در کشتار خانواده اش حاضر و ناظر نبوده ایم، و ما راست گوئیم." 39

به علت فوق است که پیامبر دستور صریح دارد چون مسرفین در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند از اسرافکاران اطاعت نکند.

و لا تطیعوا امرالمسرفین* الذین یفسدون فی الارض و لا یصلحون

" و فرمان اسرافکاران را اطاعت مکنید . کسانی که در زمین فساد می کنند و اصلاح نمی کنند. " 40

و چنین است که خداوند می فرماید، وقتی در زمین فساد راه انداختند، دچار انواع گرفتاریها و عذابها و نکبتها و نقمتها می شوید.

ظهرالفساد فی البرّ والبحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون

" فساد در دریا و خشکی به خاطر کارهائی که مردم بدست خود کردند، ظاهر گشت تا آنکه خدا بعضی از آثار عملشان را به ایشان بچشاند، شاید باز گردند [و به خود آیند]" 41

به همین دلیل است که گفته اند: الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم.

" ملک با کفر می ماند ولی با ظلم پایدار نخواهد ماند." 42

شاید، برایتان تعجّب آور باشد که اگر به تاریخ و حتی به تاریخ دوران معاصر مراجعه کنید، مشاهده می کنید که در تمام جوامعی که دیکتاتوری و استبداد، ظلم و ستم و بیعدالتی بر مردم حاکم است، همیشه علمای دین یا علم خود را برای تودۀ مردم به موقع ظاهر نکرده و سکوت اختیار کرده اند و یا در مشروعیت بخشیدن به قدرت و دیکتاتوری سهیم بوده اند و به آن نظام و یا رژیم مشروعیت دینی بخشیده اند.

 

به دلیل اینکه خداوند، رشوه خوار، حرام خواری،ستمگری و گناهکاری را از علائم کفر و برگشت به کفر می شمرد و علمای دین را به جرم اینکه با حضورشان و نهی نکردنشان از این امور، اعمال فوق انجام می شود ،سخت توبیخ می کند

لو لا ینههم الربّنیون و الحبارعن قولهم الثم و اَکلِهِمُ السّحتَ لبئس ما کانو یصنعون

" چرا علمای نصاری و یهود ملت خود را از گفتارهای گناه و رشوه خواری باز نمی دارند؟ راستی چقدر بد است آنچه را که می سازند." 43

 و باز خداوند به رسولش هشدار میدهدو اعمال بسیار بد بعضی از آنان را بوی یادآور می شود.

و ترا کثیراً منهم یسارعون قی الاثم والعدوان و اکلهم السحت لبئس ما کانوا یعملون

" و بسیاری از آنان را می بینی که پیشی می گیرند بر همدیگر در شتافتن بسوی گناه و ستمگری و خوردن رشوه و چه زشت است آنچه بودند و می کنند." 44  

سحت در لغت هم به معنای رشوه خواری و هم حرام خواری اموال مردم به باطل و ناحق نظیر حق وحساب، جعاله و هبه های صوری و انواع و اقسام کلاه های شرعی است و منظور از قولهم الاثم " گفتارهای گناه" از جمله تحریف کتاب و گفتار بر خلاف حقّ است. آیا این قبیل اعمال و بسیار بدتر از آن  در جمهوری اسلامی و در نزد سران این رژیم و بنام اسلام، امری عادی نشده است؟ و با وجود آشکار و عیان بودن همۀ آنها کک احدی نمیگزد و این پدیدۀ ناهنجار اجتماعی و با چنین ابعاد وسیع و بنام اسلام که در ایران کمتر سابقه داشته، از جمله علت آن ، اسلامیزه و عادی نشان دادن آن بوسیلۀ تحریف و بدعتی است که آقای خمینی، آنرا بنم اسلام بنیاد گذاشته است.

 

تحریف و انواع آن در قرآن

 

تحریف عبارتست از:

1 - کلام و یا حرفی را جوری بیان کردن که صاحب آن کلام و بیان نظرش آن نبوده و یا نباشد.

2 -  جا بجا کردن کلام و یا حرف تا معنای دیگری بغیر از آنچه منظور بوده از آن حاصل شود.

3 -  کم و زیاد کردن کلام و یا حرفی بدین منظور که چیزهائی را که نمی خواهند از آن انداخته و چیزهائی را که می خواهند به آن اضافه کنند.

تمام این اعمال تحریف نامیده می شود و چقدر این اعمال در بین علمای قدرت و زور پرست متداول و امری عادی است.

 

فبما نقضهم میثفهم لعنّهم و جعلنا قلوبهم قاسیة یحرفون الکلم عن مواضعه و نسوا خظا مما ذکروا به

" آنکاه به سبب اینکه پیمان خویش شکستند لعنتشان کردیم، و دلهایشان را سنگین گردانیدیم که برگردانند[جابجا کنند] سخنان را از جایهای خود و فراموش کردند بخشی از آنچه را به ایشان پند داده بودند."  45

منظور از تحریف کلمه در اینجا ، یعنی تحریف  کردن کتابی که به آنها داده شده بود.علاوه بر این قرآن تأکید می کند که بخشی از عالمان با وجودی که کلام خداوند را شنیده و علم بدان پیدا کرده اند، به تحریف آن پرداختند.

و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الالله ثم یحرفون من بعد ما عقلوه و هم یعلمون

" با اینکه طایفه ای از ایشان کلام خدا را می شنیدند و سپس با علم بدان و با اینکه آنرا می شناختند، تحریفش می کردند." 46

و گاهی کلمات را جوری تحریف می کنند که آنچه را از آن می خواهند در آورند. قرآن به پیامبر چنین می فرماید:

لم یأتوک یحرفون الکلم من بعد مواضعه یقولون ان اوتیتم هذا فخذوه و ان لم توتوه فاحذروه

" اینان کلمات[کتاب آسمانی] را از مواضعش تحریف می کنند و [بهمدیگر] می گویند اگر چنین به شما داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، کناره گیری کنید."  47

 

و باز خداوند، نوع دیگری از تحریف که برای دست انداحتن و ریشخند زدن بکار برده می شود، را بری پیامبر بیان می کند:

من الذین هادوا یحرفون الکلم عن مواضعه و یقولون سمعنا و عصینا واسمع غیر مسمع و راعنا لیا بالسنتهم و طعنا فی الدین

" از یهودیان کسانی هستند که کلمات را [در سخنان خود] با چابجا کردن تحریف می کنند، مثلاً [ بجای اینکه بگویند: سمعنا و عطینا] می گویند: سمعنا و عصینا[ شنیدیم و نا فرمانی کردیم] "  48

این دسته از راه زبان بازی و برای طعنه زدن به دین می گویند شنیدیم و در دل می گویند نپذیرفتیم و بشنوید سخن مارا و نشنیده بگیرید.

خداوند به آن دسته از علمائی که پیمان خدا را می شکنند و علم خود را برای مردم پنهان می کنند و یا به بهای ناچیز آن را می فروشند، سخت متازد:

و اذ اخذنا میثاق الذین اوتوالکتاب لتبیّننه للناس ولا تکتمونه فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قلیلاً فبئس ما یفترون

" و خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آن را برای مردم بیان کیند و پنهان مدارید، ولی انها آن را پشت سر انداختند، و به بهای ناچیز فروختند، چه بد است آنچه خریدند."  49

خدای متعال ، علمائی را که دست به چنین کاری می زنند مصداق فساد کاران در روی زمین می شمرد.

الذین ینقضون عهدالله من بعد میثقه و یقطعون ما امرالله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک همالخسرون

" همان کسانی که پیمان اللهی را پس از بستنش شکستند، و آنچه خداوند به پیوستن آن فرمان داده است، می گسلند و در زمین فساد می کنند، اینان زیانکارانند. " 50

 

تحریف بچه منظور صورت می گیرد 

 

بدون استثناء، همۀ انواع تحریف که قرآن انها را بر می شمرد، در دین بوسیلۀ علمائی که آگاهی دارند به منظور زیر صورت گرفته و می گیرد:

1 -  بغی و ستمگری و حسادت و رقابت.

2 - ایجاد وبوجود آوردن قدرت، حفظ و نگهداری و یا سهیم شدن در آن.

3 - تفرقه انداختن در اجتماع و بکار بردن زور و قدرت برای حاکمیت گروه خاص.

4 - حفظ و نگهداری ابواب جمعی، پیروان و تابعین و مریدان خود .

5 - حلّ مسائل و مشکلات با زور و قدرت و ایجاد سلطه بر مردم از راه دین.

نظر به اینکه آیاتی که انواع تحریف در آنها توضیح داده شده بود، در مورد علمای یهود و نصاری است، غالب علمای دین ستیز و قدرتمدار، بمنظور تحمیق تودۀ پیرو خویش و حفظ و نگهداری آنها، چنین وانمود کرده و می کنند که این آیات مربوط به علمای یهود و نصاری است و خود از عمل برانها بری هستند و آیات فوق شامل حال آنها نمی شود.

نمی خواهند به پیروان خود علم و اگاهی بدهند که اگر عمل تحریف، یک امر ساری و جاری در تمام زمانها و علمای همۀ ادیان و از جمله اسلام نبود، چه نیازی وجود داشت که خداوند آن را بعنوان یک تجربۀ تاریخی که نتایج غمانگیز و اسف بار خود را بر جای گذاشته است، برای مسلمانان تشریح کند؟

اگر علمای اسلام خود را مبرّی از امر تحریف میدانند، نباید از خود بپرسند، چگونه این اختلافات خانمانسوز که همه جارا به ویرانی و خرابی کشانده است و اینهمه فرقه گرائی و... از کجا بوجود آمده است؟

البتّه، اسلام با سایر ادیان اللهی این فرق اساسی را دارد که قرآن مجید که پایه و اساس اسلام را تشکیل می دهد، تنها کتاب اللهی تحریف نشده است و دست روزگار نتوانسته در متن آن دخل و تصرفی بنماید و به تصدیق همۀ فرق اسلامی و غیر اسلامی، تغییر و تبدیل در آن راه نیافته است. 51 علت این امر هم ابن است که خداوند به صراحت، خود را نگهدارندۀ آن معرفی کرده است.

انا نحن نزل الذکر و انا له لحافظون

" ما قرآن را نازل کردیم و خود حافظ و نگهدارندۀ آن هستیم." 52

بغیر از این، خدای متعال در مورد قرآن مجیدش تمام بشریت را به مبارزه، نبرد و زورآزمائی فرا خوانده است و اعلان فرموده که قرآن خود معجزه است و دست هیچ بشری توانا نیست که نظیرش را بیاورد و تا زمین باقی است، قرآن نیز به اعجاز خود پا بر جاست.

قل لئن اجتمعت الانس و الجن علی ان یأتوا بمثل هذالقرآن لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا

" بگو اگر انس و جن دست بدست هم دهند، که مثل این قرآن بیاورند، نمی توانند بیاورند، هر چند که مددکار یکدیگر یاشند. " 53

باز، خدا به مرد م  تخفیف داده است و گفته که اگر فکر می کنید این قرآن از ناحیه غیر خدا و دروغ است ده سوره مثل آن بیاورید.

ام یقولون افتری قل ،اتوا بعشر سور مثله  مفتریات وادعوا من استطعتم من دون الله ان کنتم صادقین

" و یا اینکه می گویند این قرآن افترائی است که بخدا بسته، بگو اگر راست می گوئید، غیر از خدا هر کس را که می خواهید دعوت کنید و به کمک طلبید، و شما ده سوره مثل آن بخدا افتراء ببندید."  54

سپس، مسئلۀ تحدّی را بسیار نازلتر کرده و فرموده است که اگر در قرآن شک دارید، سوره ای مانند آن بیاورید.و بعد فرموده اگر نکردید و هر گز نیز نتوانید کرد، پس منتظر عواقب بعدی کفر به آن باشید.

و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتوا بسورة من مثله وادعوا شهدائکم من دون الله ان کنتم صادقین* فان لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقویا النار التی و قود ها الناس و الحجارة اعدت للکافرین

" واگر از آنچه بر بندۀ خویش نازل کردیم، بشک اندرید، سوره ای مانند آن بیاورید و اگر راست می گوئید غیر خدا یاران خویش را بخوانید. و اگر نکردید و هر گز نخواهید کرد پس از آتشی که هیزمش مردم و سنگ است و برای کافران مهیّا شده  بترسید." 55

قرآن برای تمام انس و جن و برای همۀ زمانها، برای خود دعوی اعجاز میکند و همه را در همۀ زمانها و همۀ پهنۀ جهان فرا می خواند که این گوی و این میدان، اگر راست می گوئید زور و قدرت خود را آزمایش کنید و بدانید که نتیجۀ آن جز شکست و خواری چیز دیگری برایتان به ارمغان نخواهد آورد.

آیات بینات دیگری در قرآن وجود دارد که به نوع دیگری، در برابر اعجاز بودن خودش انسانها را به تحدّی خوانده است. 56 و تا به امروز که بیش از چهارده قرن از تاریخ نزول قرآن می گذرد، احدی نتوانسته است دست به این مبارزه بزند و کسان انگشت شمار هم که به خیال خام خود، به چنین کاری اقدام کرده اند،  جز رسوائی و خجلت چیز دیگری نصیبشان نشده است.

 

چگونگی تحریف در اسلام

 

نظر به اینکه در متن قرآن امکان تغییر و تبدیل بطور کلّی از انسانها سلب گردیده است،   دسته ای از علمای مسلمان با تبدیل بعضی از معانی کلمات و آیات قرآن، یا بکار بردن معنای آن در جای نادرست و یا تحویل بعضی از لغات به معانی دیگر، و یا در بعضی مواقع به تحریف  جریانات مسلّم تاریخی پرداخته و  از این در وارد شده و به قدرت جباّران و ستمگران مشروعیت بخشیده، یا خود به قدرت ستم گر تبدیل گردیده و یا در بعضی مواقع و جریانات  به نوعی در قدرت سهیم شده اند و بدینسان است که  این دسته از عالمان مسلمان  مصداق بغی و فساد هستند.

 

از طریق تحریفات فوق بود که علی(ع) آگاهترین و عالمترین عامل به قرآن به تصدیق دوست و دشمن، کنار زده شد و خانه نشین گردید، از همین طریق و توسط همین عالمان قدرت پرست به سلطنت معاویه مشروعیت دینی بخشیده شد وی را به لقب امیر مؤمنان مفتخر گردانیدند و سلطنت موروثی بنی امیه را بر مردم تحمیل کردند و بوسیلۀ عالمان دین ستیز و قدرت پرست بود که حکم قتل حضرت حسین(ع) فرزند پیامبر صادر گردید.

شاید فکر کنید که اینگونه مسائل مربوط به گذشته است و علمای امروز از اینگونه تحریفها و تبدیلها مبری هستند؟ چنین نیست مسئلۀ تحریف، مسئلۀ ساری و جاری همۀ زمانها  واز اسباب دست علمای دین ستیز و قدرت پرست و حکومتهای ستمگر و استبدادی است  و گرچه شنیدن آن برایتان تلخ است، امّا آقای خمینی، به نظر من متاسفانه، یکی از آنان به شمر می رود، زیرا:

 

بنظر شما آیا آقای خمینی عالم به اسلام نمی دانست که نقض عهد و پیمان، بر ضد خدا و قرآن و پیامبراست؟ چرا می دانست. امّا ایشان با تحریف و تأویل بعضی از آیات و کلمات و لغات، آنها را توجیه شرعی می کرد. او با وجودی که در پاریس و در انظار جهانیان با ملت ایران و جهان قول و قرار گذاشت و عهد و پیمان بست ولی متأسفانه بعد از سوار شدن بر اریکۀ قدرت حتی به یک مورد از مواردی که به مردم وعده داده بود، وفا نکرد و  بر ضد تمام قول و قرار خود عمل کرد.

وی با تأویل این آیه قرآن که اطیعوالله و اطیعوالرسل و اولا امر منکم

" خدا را اطاعت کنید و رسول خدا را اطاعت کنید و صاحبان ام را" 57 که به تصدیق تمامی علمای شیعه حتی بدون یک استثناء، اولوالامر را فقط معصومین مدانند و تنها حکومت امام معصوم را مصداق صاحب امر در قرآن می شمرند که در غیر این   صورت تمامی حکومتهای جبّار و ستمگر، از معاویه گرفته تا تمام خلفای بنی امیه و بنی عباس مشروعیت را بخشیده اند بلکه از این مرحله ببعد بحث شیعه و سنی بکلی منتفی است. زیرا علمای اهل تسنن بر اساس آیۀ فوق معاویه و یزید وسایر خلفای بنی امیه و بنی عباس را امیرالمؤمنین خواندند و آقای خمینی از جمله با استناد به آیۀ فوق ، دیکتاتوری ولایت فقیه را مشروعیت دینی، اللهی و خدائی معرفی می کرد.

 وی علاوه بر این مطلب با تحریفهای دیگری در معنی و لغت بعضی از احادیث و حتی تاریخ مسلّم انجام داده تا ولایت مطلقۀ فقیه جعلی خود را، حکومتی اللهی و شرعی معرفی بنمایدکه در زیر به بعضی از آنها اشاره می شود:

1 - ایشان با تحریف در معنی العلماء ورثة الانبیاء " علماء وارث انبیاء هستند" که اگر حتی حدیث درستی هم باشد، علم حضوری انبیاء را با علم حصولی و اکتسابی علماء که احتمال اشتباه و خطا در آن وجود دارد، را با علم پیامبر که علم حضوری و از درگاه حضرت حقّّ دریافت می کند و اشتبا و خطا در آن راه ندارد را برابر میکند تا حکومت دیکتاتوری جعلی فقیه خود را یک امر اللهی، خدائی بگرداند و آن را جامۀ حقانیت بپوشاند.

2 - و یا با خلط مبحث و تحریف در معنی حکم که بنا به دو حدیث مورد استنادآقای خمینی که باز هم اگر صحیح باشد، مربوط به   امر قضاوت است را، به حکومت و کشورداری تسری داده و به اصطلاح، حکومت مطلقۀ فقیه خود را ثابت گردانیده است و بنا بگفتۀ دکتر مهدی حائری فیلسوف و مجتهد مسلم:

3 - آقای خمینی برای مشروعیت بخشیدن به کودتا علیه ریاست جمهور منتخب ملت ایران و تحمیق ملت و مشروعیت دینی بخشیدن به آن، دست به تحریف تاریخ و عمل علی(ع) زد و حُکمی را که حکمین صادر کرده بودند، آنرا مشروعیت بخشید و عنوان کرد که حضرت آن را پذیرفته است، پس رئیس جمهور هم باید رأی هیئت سه نفرۀ حل اختلاف را بپذیرد و توبه کند.