جهانگیر گلزار :

جبهه بدیل تحول در ایران

 

سه دهه سلطه نظام ولایت فقیه، استبداد دینی ای را در ایران حاکم نموده است که جز فساد و تباهی چیزی از خود باقی نگذاشته است.

در حال حاضر جامعه ایران جزو جوانترین جوامع می باشد. بر اساس آمار منتشر شده ۴۵ میلیون ایرانی زیر ۳۰ سال می باشند و جمعیت ۱۱ تا ۱۴ سال ۵/۵ میلیون نفر را شامل می شوند که در آینده نزدیک به جمعیت جویای اشتغال پیوند خواهند خورد. این جمعیت جوان نیاز به آینده ای روشن دارد. آینده ای که در آن خود را آنچنان آزاد ببیند که تمامی استعدادهای خود را آزاد کرده و در ساخت جامعه آینده خود کوشش به تمام نماید. تحول جامعه ایرانی در مشارکت تمام آحاد جامعه مخصوصا جامعه جوان آن ممکن می گردد.

وابستگی اقتصاد ایران به نفت و بی نیاز بودن دولت از مردم در زمینه در آمد نفت، ایران را دچار بیماری استبدادزدگی کرده است.

استبداد حاکم تمامی زمینه های فعال شدن یک اقتصاد مردمی رااز بین برده واقتصاد ایران را ناکار آمد کرده است. واردات ۶۴ میلیادی سال ۸۹ از یک طرف و قاچاق کالا به داخل کشور به ارزش ۲۰ میلیارد دلار در سال گذشته از طرف دیگر باعث شده است که اقتصاد تولید محور درایران محلی از اعراب نداشته باشد. وابستگی به تک محصول نفت تنها عامل نگاهداری این نظام گردیده است. استبداد حاکم از نظر اقتصادی هیچگونه وابستگی به مردم از نظر مالی ندارد. بلکه این مردم هستند که روزانه به دولت مستبد حاکم بیشتر وابسته اقتصادی گردیده اند.

حاصل استبداد حاکم که با دروغ و تزویر و ریا سعی می کند به خود چهره مذهبی بپوشاند باعث شده است که در سه دهه ایران مقامهای اول عقب افتادگی و فساد و اعتیاد را در سطح جهان کسب کند. فراموش نباید کرد که استبداد در هر کشوری زمینه ساز فقر و فحشا و اعتیاد و عدم اعتماد و بی آیندگی می گردد.

نظام مافیایی ولی فقیه هر روز ایران را در گردابی جدید ازخشونت و قهر قرار می دهند. در زمینه سیاست خارجی سالیان دراز است که ایران نقش مدافع خشونت و خشونت پروری را به خود داده است. این سیاست باعث به انزوا کشیده شدن ایران در ورطه های مختلف گردیده است. حاصل این سیاست انزوای سیاسی- اقتصادی ایران گردیده است. سیاست تحریم اقتصادی ایران که از سوی قدرتهای جهانی تعقیب میشود تنها حاصلش فشار به اقشار فقیر جامعه خواهد بود و در زمینه تولید نیز تاثیرات مخرب و آشکار بر بخش تولید کارگاههای کوچک و بزرگ نهاده است.

روزانه از بسته شدن کارخانجات و کارگاهها خبرهای مختلفی نشر می یابد. روزانه قیمت دلار بالا می رود و ریال بی ارزشتر می شود. روزانه قیمتها بالاتر می روند و روزانه مردم کشورمان قدرت خرید خود را از دست می دهند و روزانه به تعداد انسانهای فقیر جامعه ما افزوده می گردد.

مافیاهای حاکم بر ایران بر این تصورند که فشار بر مردم را باید بیشتر کرد. شواهد نشان می دهد که نیروهای سرکوب جدید در کشور بکار گرفته می شوند. روش و سیاست استبداد زده نظام حاکم بر ایران از روز اول روش تقسیم بر دو و حذف یکی بوده است. امروز خودی ترین خودیها را حذف می کنند. البته نباید تصور کرد که این روش باعث می شود که استبداد از بین برود. استبداد را مردم می توانند با همبستگی وحضور مستمر و مستدام در صحنه تصمیم گیری در باره سرنوشت خود از میان بردارند.

از طرف دیگر استبداد سرمایه داری در ظاهر تحت نام دفاع از حقوق و مبارزه با تروریسم و در باطن جهت به تاراج بردن سرمایه های کشورهای دست نشانده خود دست بکارند. تجربه افغانستان و عراق و لیبی درس بزرگی به ما می دهد. در تمامی این کشورها و حتی در کشورهایی همچون تونس و مصر که مردم برای تحقق عدالت به خیابانها آمدند، آمریکا و متحدان اروپاییش سعی در آلترناتیو سازی دارند. این آلترناتیو سازی را در کشورهای افغانستان و عراق توانسته اند اجرا کنند. از آنجا که این روش برای آمریکا و متحدان اروپاییش موفقیت در جهت تجاوز به منابع این کشورها را بهمراه داشته است، آنها سعی بر آن داشته و دارند که برای ایران نیز آلترناتیوی بسازند و به ما مردم ایران حقنه کنند.

۳۰ سال تجربه استبداد دینی حاکم بر ایران و قبل از آن استبداد سلطنتی به ما هشدار می دهد که آزادی و رشد ایران و ایرانی در گرو حکومتی است مردم سالار. حکومتی که همگان سالار باشند و همگان از حق انتخاب خود به خوبی و درستی برخوردار بگردند. حاکمیت ملی زمانی ممکن میگردد که مردم بتوانند آزاد باشند و از حقوق خود برخوردار بگردند و از طرف دیگر استقلال داشته باشند که از آزادی خود آنگونه که رشد آنها را ممکن می گرداند برخورداربشوند. بنا بر این حاکمیت ملت زمانی برقرار می شود که اصول استقلال و آزادی و رشد بر پایه عدالت اجتماعی برقرار گردد. در حقیقت نمی توان به آزادی رسید و استقلال نداشت و نیز نمیتوان ایندو را نداشت و ادعای رشد داشت. چنانچه استقلال چه در سطح شهروندان و چه در سطح ملی خدشه دار شود، آزادیها و بالتبع رشد و توسعه نیز از بین خواهند رفت و شهروندان به ابزار ادامه بقای استبداد بدل خواهند شد. چنانچه امروز نیز شاهد همین رویه می باشیم.

گول آمریکا و متحدانشان را نباید خورد. آنها به نام آزاد کردن ایرانیان از استبداد فقیه، سعی بر آن دارند که هست و نیست ما ملت را به تاراج ببرند.

جای دارد جهت ساخت زیر بنای حکومتی ملی که مدافع حقوق همگان باشد، معتقدان و وفاداران به این نظر با هم اتحادی را بوجود بیاورند. این اتحاد و کوشش امکان مداخله خارجی را از یک طرف بی اثر می کند و از طرف دیگر امکان تحول ایران به سوی مردم سالاری را هموار خواهد نمود.

ساخت ایرانی مستقل و کمال جوی و آزاد و حقوق مند در گرو انسانهایی است که در نظر و عمل بدیل استبداد حاکم باشند. جبهه این امکان را ممکن خواهد نمود. جبهه ای که هدفش ارائه طرح و نظر برای ساخت ایران و رها کردن مردم از استبداد و زمینه ساز رشد و حقوق مند کردن مردم باشد.

وظیفه خطیری که جبهه مردم سالاری به عهده دارد مبارزه با استبداد حاکم بر ایران و دفاع از استقلال کشور در مقابل تعرض بیگانگان خواهد بود. این جبهه مدافع حق همگان است و روش و منشش در جهت تحقق برخورداری ایرانیان از حقوق خود که همانا آزادیها است، می باشد.

زمان کوششهای ایرانیان معتقد به اصول استقلال و آزادی و رشد بر پایه عدالت اجتماعی در چهارچوب همگرایی فرا رسیده است. زمان بدیلی مردم سالار که ایرانیان پشتیبان آزادی بگردند فرا رسیده است. بدیلی که بیرون از نظام و قدرتهای خارجی و درون ایران عمل می کند. بدیل مردم سالار با پشتوانه مردم ایران مدافع آنهاست.

جبهه تنها جایی است که ایرانیان معتقد به اصول استقلال و آزادی می توانند توانهای خود را کنار یکدیگر قرار دهند و ایران و ایرانی را از سرطان استبداد نجات دهند