بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان به مناسبت سالگرد انقلاب

 

عمده ترین هدف هرانقلاب از جمله انقلاب مردم ایران در سال۱۳۵۷ دگرگونی و تحول ساختار سیاسی – اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی است. یکی از مشخصه های نظامهای استبدادی بریدن از جامعه و تکیه روز افزون به نیروهای مسلح و سازمانهای سرکوبگراست که این عمل به ناچار وابستگی به نیروی خارجی را ناگزیر می گرداند.

 رژیم  پهلوی با کودتای انگلیسی- آمریکایی ۲۸ مرداد برضد حکومت ملی دکتر محمد مصدق با بستن فضای سیاسی وتحدید آزادی های اجتماعی- فرهنگی و با انحصاراقتصاد به بخشی از جامعه، همچنین با تکیه به قدرتهای فرامرزی قصد آن داشت که با استقرار نظام استبداد فراگیر( توتالیتر) سیطره خود را برجامعه ایران تداوم بخشد. حضور دوابرقدرت ورقابت آنها برای سلطه بر بخش های تحت نفوذ از یک سووموقعیت استراتژیک ایران، چه از منظر جغرافیایی و چه از جایگاه ذخایر نفتی از دیگرسو، موقعیت ویژه ای به آن می داد ، این موقعیت و همچنین تکیه بر نیروی های مسلح برای حفظ نظام، فضایی ایجاد کرده بود تا به بهانه ثبات در منطقه رژیم پهلوی بخش بزرگی از بودجه حاصل از درآمد نفت را صرف تجهیز نیروهای مسلح و پلیسی بگرداند. بستن فضای سیاسی و تحمل ناپذیر شدن جو سیاسی نسل جوان را که نیروی محرکه هر جامعه است، هر روز بیشتر از روز پیش، تحت فشار قرارمی داد.

   هر اجتماع سیاسی اگر بسود قدرت حاکم نبود، ممنوع بود و برپا کنندگان آن روانه زندان می شدند. از این رو، مخالفت سیاسی به عملیات چریکی و نبرد مسلحانه، بعنوان روش، تمایل جست. مرحوم مهندس بازرگان در جلسه محاکمه خود گفته بود که ما آخرین گروهی هستیم که به طور مسالمت آمیز مخالفت خود را ابراز می داریم. مبارزه های مردم ایران برای استقرار حق حاکمیت خویش که جنبش تنباکو و پس ازآن انقلاب مشروطیت و جنبش ملی کردن صنعت نفت به رهبری دکتر مصدق، همگانی ترین و موفقیت آمیزترین آنها هستند، گرفتار ضربه کودتا شدند. فشار رژیم کودتا و شدت سرکوبگریش، جامعه ایرانی را به آتشی مانند کرد که زیر خاکستر حاصل از سرکوب، منتظر فرصت شعله ورشدن است. شاه که محور اصلی نظام بود با دستور بستن احزاب و ایجاد حزب رستاخیز و فرمان پیوستن مردم به آن و اینکه هرکه مخالف است یا از کشور برود و یا به زندان برود، عملا فضا را برای جنبش مردم ایران، برای تغییر نظام سیاسی، فراهم کرد و انقلاب ناگزیر شد.

 به یمن حرکت های مردمی که خواهان تحول ساختارنظام سیاسی کشور بودند جنبش جان گرفت و آتش آماده شعله ورشدن گشت. این باروسعت اعتراضات و گستردگی دامنه آن و اهداف شفاف یعنی استقلال و آزادی و استقرار حاکمیت ملی تغییر نظام را از شاهنشاهی به جمهوری ممکن ساخت . اما، آیا این تغییرشکلی، تغییر ساختاری را نیز به همراه داشت؟گرچه اهداف انقلاب شفاف بودند، جدال بر سرقدرت و ابهام در مواضع همراه با حفظ ساختار دولت و ایجاد ابزارهای قدرت جدید و گریز از بحث آزاد و عدم تبادل فکر و اندیشه چه نزد اقشار مذهبی و چه غیر مذهبی مانع تغییر ساختار دیکتاتوری به ساختار دموکراسی شد. مساجد که به بزرگترین محل اجتماعات مخالفین( اغلب با دیدگاه مذهبی، اما غیر مذهبی ها هم در آن شرکت می کردند) بدل شده بود نیز یا در این شفاف سازی شرکت نمی کردند و یا تمایلی به این کار نداشتند. اقلیتی از روحانیون که سودای حکومتی دینی را در سر داشتند قطعا مخالف این شفاف سازی بودند.  بنا براین، پس از سرنگونی نظام سلطنتی جامعه با خیل عظیم ناشناخته ها مواجه شد که هر کدام داعیه قدرت را داشت. متاسفانه اعتماد بیش از حد به آقای خمینی با تکیه بر سابقه سیاسی و مرجعیت او، مانع بزرگی شد برای اینکه مواضع گوناگون به بحث گذاشته شوند. نتیجه این شد که گرچه مردم با انقلاب خویش موفق به سرنگونی رژیم سلطنتی شدند اما تلاشهای آنها برای دگرگون کردن ساختار استبدادی با موانع روبروشد.  آقای خمینی که به یمن جنبش عمومی مردم ایران ازمرجع تبعیدی در نجف به سخنگو و رهبرانقلاب تبدیل شد، به جای همراهی در ساختار شکنی،  به دستیاری برخی از روحانیون که اغلب در حزب جمهوری اسلامی گرد آمده بودند، از جمله آقایان بهشتی، رفسنجانی،موسوی اردبیلی،خامنه ای و... سازمانهای سیاسی که جانب آنها را گرفته بودند از قبیل موئتلفه، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی،حزب توده و... این دگرگونی را به تاخیر انداختند. برضد دموکراسی و منتخب مردم که دقیقا با وعده ساختارشکنی به ریاست جمهوری رسید و بر عهد خود نیز وفا کرد، دست به کودتا زدند تا همان ساختار را اینبار در رنگ دینی و به منظور حاکمیت خویش بر جامعه پی بگیرند.امروز سی و سه سال پس ازانقلاب ضد استبدادی و ضد استعماری مردم ایران در سال ۵۷ نظامی که قرار بود جایگزین نظام استبدادی سلطنتی بگردد فرا تر از آن رفته و داعیه ولایت مطلقه بر جان و مال و ناموس مردم دارد. چون پایگاه مردمی و ملی خویش را از دست داده است، همه روز با بحران و بحران سازی می زید. آزادی ها به حد اقل ممکن رسیده اند و قدرت های خارجی به انحائ مختلف و به طور روز مره درزندگی مردم ایران چه در بعد سیاسی و چه در بعد اقتصادی و چه در بعد اجتماعی و چه در بعد فرهنگی، نقش و حضور دارند .ممنوعیت بحث در مورد برنامه های اساسی باعث عدم شفافیت و آگاهی از برنامه ها از جمله برنامه اتمی و لزوم ویا عدم لزوم آن نزد ایرانیان است و نمیدانند چرا باید بهای گزافی برای آن بپردازند. تحریمها و تحدید های روزمره تاثیر بسزایی را در جامعه گذاشته است و عصبیت خاصی را در جامعه ایجاد کرده است. سیاست های سرکوبگرانه، بستن فضا و فشار بر جامعه جوان و نبود فضا و امکان فعال شدن این نیروی محرکه، جامعه را محکوم  به تخریب می کند.  از این روست که ایران به نسبت به جمعیت، در راس مصرف کنندگان انواع مواد مخدر قرار دارد.خشونت حاکم بر جامعه به حد انفجار رسیده است. نظام حاکم در ایران مشروعیت ناشی از موافقت مردم با خود را ندارد، از این رو، قدرتهای خارجی و سلطه گران قادرند هر گونه فشار را بر آن تحمیل کنند و تهدید بر تهدید بیفزایند.  سایه جنگ را بر سر ایران گسترده اند، جنگ اقتصادی سالها است که اعمال می شود و امروز بحث از حمله نظامی به میان است و متاسفانه علاوه بر تحریکات سران بی کفایت نظام ولایت فقیه در درون مرز، در برون مرز نیز عواملی ضد ایرانی، ایرانی نما، یا به کارتشویق و تحریک قدرتهای خارجی از جمله اسرائیل برای حمله نظامی به ایران و سپردن ایران ویران و مقام سر سپردگی به آنانند و یا بکار ساختن آلترناتیو وابسته مشغولند. افشاکردن اهداف این دودسته و مبارزه با آنها که تحول در ایران را به تاخیر می اندازند کار بایسته ایست که باید همه آنهایی که به استقلال و آزادی ایران و بر قراری حق حاکمیت مردم معتقدند، به آن اقدام نمایند. تجربه نشان داده است که تحریم و محاصره اقتصادی، باوجود رژیمی که تمامی اهرمهای اقتصادی را در اختیار دارد، جز فشار به جامعه و مردم تاثیری نخواهد داشت. در ایران که  برای سران رژیم و مافیاهای حاکم حفظ نظام از اوجب واجبات است این فشار چند برابر خواهد شد.  باز تجربه های اخیر در گوشه و کنار جهان نشان می دهد که با حمله نظامی به یک کشور، حال به عنوان مداخله بشر دوستانه ویا هر عنوان دیگرنمی شود مردمسالاری و رعایت حقوق بشررا برای مردم سوغات برد. تنها حاصلش، ویرانی کامل زیر ساختها و بسا جنگ داخلی است.  در داخل نیز نظام راه هر گونه تحول را بسته است. قدرت شریک نمی پذیرد و از آنجا که نظام ولایت فقیه مطلقه نیز هست از این رو تحمل او نیز کمتر است.از اینرو به این سبب است که علیرغم آزاد نبودن انتخابات و فرمایشی بودن آن  درهر دوره و پس از هرانتصاباتی شاهد حذف بخشی از بدنه نظام هستیم. بحران سازی ها موجودیت ایران را به خطر انداخته است .اینک سی وسه سال بعد از انقلاب و با تجربه ای که  خود کرده ایم و تجربه ای که از افغانستان و عراق و لیبی و اخیرا سوریه و هم چنین مصر و تونس در اختیارما است در می یابیم که یا ملتها خود سرنوشت خویش را رقم می زنند  ویا دیگران برای آنها تصمیم خواهند گرفت. بر ما، مردم ایران است که با جنبش عمومی و بدور از خشونت به عمر استبداد پایان دهیم،  تا انقلاب ۵۷ به هدفی که داشت یعنی استقرار حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش برسد و به یمن استقرار مردمسالاری سایه جنگ و بحران و بحران سازی از سر مردم ووطن رخت بر بندد. در یک نظام مردمسالار، انتخابات وسیله ابراز حق حاکمیت فرد فرد جامعه است اما در نظام استبدادی این وسیله در اختیار قدرت حاکم است و لذا تحریم آن ابراز حق حاکمیت است. با تحریم  فعال انتخابات مجلس نهم، با خالی گذاشتن خیابانها و ماندن در خانه حق خود را ابراز کنیم. نظام ولایت مطلقه امروز درضعف و انزواست و  جامعه بیش از پیش آماده استقرار مردمسالاری است ، حضور بدیلی شفاف و مردمسالاراین امکان را نزدیک تر میکند واما ما به تجربه آموخته ایم که:

الف- تغییر نظام، از استبدادی به استقرار حق حاکمیت ملی نیازمند تغییر ساختاری و مردمسالار کردن نهاد هااست

ب- آمیختن دین،ایدئولوژی و مرام با دولت به ناچار به فاسد کردن هر دو، می انجامد و مانع از استقرار مردمسالاری می شود

ج- ابهام و عدم شفافیت مواضع واینکه فعلا از این موضوع و یا آن موضوع بحث نشود از آفت های مردمسالاری است

د- توجه به گذشته تاریخی و سابقه در راستای شفاف سازی و درس گرفتن از تجربه تاریخی لازمه مردمسالاری است

ه- بدون رعایت حقوق بشرو احترام به آن و

و- بدون پذیرش اصول استقلال و آزادی و بر قراری عدالت به مثابه میزانی برای رشد برابر اعضای جامعه و فراهم کردن امکان رشد، تغییر نظام از استبدادی به مردمسالارامکان پذیر نیست

 از این روست که مجامع اسلامی ایرانیان ضمن بزرگداشت انقلاب ضد استبدادی و ضد استعماری مردم ایران، یاد آورمی شود که با توجه به اصول بالا، فراخوانی را برای تشکیل جبهه ای از نیروهای مردمسالارمنتشر کرده است. ما از همه هموطنان بخصوص فعالان سیاسی و نیروهای مردمسالارمی خواهیم که در راه تشکیل جبهه مردمسالار برای استقرار حاکمیت جمهورمردم  بکوشند.

مجامع اسلامی ایرانیان ۲۱ بهمن ۱۳۹۰

برای رجوع به فراخوان مجامع اسلامی ایرانیان به لینک زیر مراجعه کنید

http://www.majameeslamiiranian.com/Articles/pdf/farakhan.htm