نصرالله نجات بخش :

انتخابات ریاست جمهوری در بوته ابهام ؟

از امروز تا روز انتخابات، دم بر آورید خیانت کارید؟؟

 

در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 با کشاندن پای سپاه، بسیج و کلیه نیروهای نظامی به میدان انتخابات و تقلبی بسیار  بزرگ و آشکار وزارت کشور، احمدی نژاد را به فرمان علی خامنه ای از صندوق بیرون آورد. همان روزها خامنه ای متوجه شد که مردم هیچ ارزشی برای انتخاب فرد مورد نظر او قائل نیستند. مردم به اعتراض جانانه ای برخاستند و حاکمیت در برابر این اعتراض عمومی به فرمان سید علی و بیت او و با استفاده از سلاح، به قتل و سرکوب مردم پرداخت. جنبش اعتراضی مردم در آن روزها حتی به پاره کردن تصاویر و به آتش زدن پوستر های تبلیغاتی ولی فقیه در سطح شهرکشیده شد، خشم و نفرت عمومی می رفت تا بود و نبود کل نظام را تعیین تکلیف کند. اعتراضات و قیام مردم موجب خشم و وحشت خامنه ای گردید و به همین دلیل بود که چندی بعد در سال 1390 سخن از پارلمانی کردن ریاست جمهوری را به میان آورد زیرا مطمئن شده بود که هیچ امیدی دیگر به انتخابات فرمایشی مورد نظر او  برای ریاست جمهوری در سال 1392 وجود ندارد و او  دیگر حاضر نیست در این شرایط سخت سیاسی که روز به روز بر بی اعتباری و عدم مشروعیت نظام ولایت فقیه افزوده می شود دو باره دست به ریسک بزند. در چنین وضعیتی آینده انتخابات ریاست جمهوری در هاله ای از ابهام فرو رفت.

وزارت کشور اعلان کرده است که انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم در اواخر خرداد یا اوائل تیر ماه 1392 بر گزار خواهد شد. سر بر آوردن  بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی که لاجرم ریشه در بحرانهای سیاسی دارند، تضاد ها ی عمده ای را در راس رژیم بوجود آورده است بطوری که ارزیابی دستگاههای تصمیم گیر حکومتی بر این است که بحرانهای فوق به بحرانهای امنیتی راه خواهند برد و اوج راهبرد این اعتراضات در انتخابات ریاست جمهوری 1392 بارز خواهد شد.

در دوره اول و دوم انتخابات نهمین دوره مجلس ملایان، کالبد شکافی حزبی دستگاه ولایت مطلقه فقیه خامنه ای را به بحث گذاشتیم و فریب و نیرنگهای انتخاباتی خامنه ای و بیت او را یاد آور شدیم، در آن بازیهای انتخاباتی، حاکمیت سعی کرد با  تشکیل جبهه های رنگارنگ و بقول خودشان  قرارگاه های دفاعی جدید که صرفأ  برای مصرف در اننخابات تولید کرده  بود،  تظاهر به مشروع جلوه دادن انتخابات بکند و ارگا نهای مأمور به خدمت را تحت عنوان های  جبهه و حزب و سازمان سیاسی در  حمایت از خامنه ای  و در  رویارویی با مرد م  به صحنه مطبوعات و میدان بازی انتخابات وارد کند.  در بازی جدید انتخاباتی برای دوره یازدهم ریا ست جمهوری دو باره  با همان سناریو های کهنه و بی خاصیت،  شبه حزب  های خود را  مجدداً وارد میدان کند. ما نیز پیوسته روند آن ساختارهای کذائی را پی گرفته و این بار برای انتخابات ریاست جمهوری دنبال میکنیم که در این مجموعه به آنها  خواهیم پرداخت.  

اما قبل از پرداختن به ادامه بحث ساختار ها ی شبه حزبی رژیم و نقشی که این جریانات در بازار مکاره انتخابات و  قرارگاه های دفاعی رژیم دارند، ابتدا  نیم نگاهی به اختلافات و بحرانهای بدخیم رژیم بیفکنیم و  ببینیم در ماه های آینده اساسأ رژیم خواهد توانست خودش را  بی خطر به نقطه انتخابات برساند و  انتخابات آینده ریاست جمهوری را بر گزار کند؟   

 قبل از هر چیز ببینیم چه شده که جنگ گرگها این چنین شعله ور شده و نظام را در چنین تلاطمی فرو برده و حاکمیت را در چنبره ای از بحرانهای لاینحل و لاعلاج دست به گریبان نموده است، که آثار آن  به راس رژیم از رهبر تا سران سه قوه رسیده و روز به روز عمیق و  عمیقتر می گردد.

 اوضاع بغایت بحرانی کشور و نزدیک شدن انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری، علی خامنه ای را بر آن داشت که وحشت و نگرانیهای خود را با تاخیر بروز داده و نا خواسته از پرده بیرون بریزد و پی در پی با تهدید و هشدار  به سران سه قوه  و گروههای رغیب  تذکر بدهد. به نمونه های آخرین تهدید های او بنگریم که میگوید:

"کشاندناختلافهابهمیانمردمخیانتاست،ازامروزتاروزانتخابات،هرکسیکهبخواهدازاحساساتمردمدرجهتاختلافاتاستفادهکند،قطعاًبهکشورخیانتکردهاست." ( 1 )

و در ادامه می گوید :

"اختلافاتبینمسئولاننبایدبهاختلافدرعملوگریبانگیریومچگیریمنتهیشود." ( 2 ) 

چند روز پیش از آن هشدار داده بود که:

"هشداربهکسانیکهثباتسیاسیرابرهممیزنند،رقیبانتخاباتیشیطاناکبرنیست،مبادامثلسال 88 انتخاباتمایه بىآبروئىکشورشود."(  3  ) 

اساسا باید پرسید کدام نطقی از ایشان منتشر شده است که سرا پا از ترس از دشمن و تهدید مردم به سرکوبی و خفقان سخن نرانده باشد؟ در اینجا  لازم است نگاه خلاصه ای به بحرانهای مستولی بر کشور، حاصل کار این رژیم بحران زا انداخت  و اثرات مخربی که میتواند بر انتخابات آتی و خطرات عمده ای که میتواند بر کل کشور داشته باشد بپردازیم زیرا بدون تجزیه و تحلیل دقیق بحرانهای رژیم ساخته، نمیتوان به تحلیلی درست برای انتخابات پیش رو دست یافت و جا دارد کمی عمیقتر این بحرانها را باز بینی و روشن نمود.

 بحران اختلاف 

به نظر می رسد که درگیریها و تنشها در راس نظام، در میان دولت از یک سو و رهبری و قوه قضاییه و قوه مقننه از سویی دیگر به جایی رسیده که مهار اوضاع را از دست همه بیرون برده است و این تنش ها روز به روز شدت بیشتری پیدا میکند و عامل اصلی و علت العلل آن هم فراقانونی عمل کردن خود "آقا" در تمامی امور سیاسی کشور است، او در هر کاری خود را صاحب امر دانسته و به رأی شخصی خود هر گونه که بخواهد فرمان صادر می کند و در نتیجه موجب بروز اختلاف و تنش میان دولت و رهبری می شود و سید علی شاه  برای فشار بیشتر به دولت کودتایی و رئیس جمهور دست ساخت خود ازکلیه امکانات بهره میجوید، مجلس و قوه قضاییه را در برابر دولت قرار داده تا مانع از عمل دولت احمدی نژاد در برنامه هایش بشود زیرا برخی از حرکات این تدارک چی، موجب تضعیف بیشتر رهبری شده است.

همین اختلاف میان رهبری و رئیس جمهور منتخب او بود که تصمیم گرفت،  به ترتیبی، یا قدرت ریاست جمهوری را به شدت کاهش دهد، یا اینکه ریاست جمهوری را پارلمانی کند و همزمان قدرت برگزاری انتخابات را از دولت گرفته و به نهادی مطمئن تر از دولت بسپارند تا هر کس را که خواستند از درون صندوق ها بیرون بیاورند. تشدید اختلافات میان دولت و دیگر مسئولان به رویارویی مستقیم  و انفجار کشیده شده است. این بحران یعنی بحران عدم مشروعیت ولایت مطلقه، عدم مشروعیت رهبری سید علی خامنه ای را به د نبال آورده است و میتوان گفت دخالت های نابجا و غیر قانونی او در کلیه امور کشور به گونه ای افزایش یافته است که کمتر کسی در حال حاضر وجود دارد که به این فکر کند که سید علی خامنه ای مسئول مشکلات کشور نیست، مشکلات داخلی، انزوای بین المللی، تحریم های گسترده، فقر و گرانی روز افزون و بی سابقه، تعطیل کارخانجات و مراکز تولیدی و بیکاری کارگران، لجاجت بر سر مسئله هسته ای، دخالت در امور داخلی سوریه و... همه و همه، کندن گور سید علی خامنه ای و بیت تحت امر او که مسببان اصلی این وضعیت شده اند،  را تدارک می بیند. 

 بحران اتمی و خطر حمله نظامی

"گروه بین المللی بحران" روز 10 آبان، طی گزارشی با عنوان "برنامه هسته ای ایران و خطر جنگ" می نویسد: درحالی که بن بست روی برنامه هسته ای منجر به نزدیک شدن به تقابل نظامی شده است، “ آب سنگین"  برنامه هسته ای ایران، هشداری به غرب است که خطر جنگ و این سئوال که چرا غرب منتهای تلاش خود را برای به کارگیری گزینه دیپلماتیک با ارائه یک پیشنهاد واقعی و منطقی به کار نمی گیرد و خطر درگیری در یک جنگ را افزایش می دهد. این گزارش ادامه می دهد: این وضعیت به طور بیسابقه و به ندرت به این اندازه نگران کننده و مغشوش بوده است. بازیگران اصلی ( اسرائیل، آمریکا و ایران ) از حالت تهدید به سمت با ثبات تری در نوسان هستند؛ حرف های علنی در باره جنگ احتمالی آینده به همراه اقدامات مخفی خشونت آمیز شامل حملات سایبری، ترور دانشمندان هسته ای ایران، انفجارهای مشکوک در ایران و حملات علیه اهداف اسرائیلی در کشورهای مختلف صورت گرفته است. غرب امیدوار است که تحریم های شدیدی که اعمال کرده، ایران را وادار به سازش نماید. اما محتمل است که ایران نیز واکنش نشان دهد. این رویه دستورالعملی برای هرگونه تقابل اتفاقی یا عمدی خواهد بود و نتیجه آن نیز جنگی با هزینه های بالا، شامل تحریکات تلافی جویانه ایران برای اهداف نامشخص خود خواهد شد.

 در همان گزارش، رابرت مالی، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقای گروه بحران می گوید: “چه تحریم ( که موفقیت آن بسیار سخت قابل تصور است ) و یا اقدام نظامی ( که نتایج وحشتناکی در پی دارد ) هیچ کدام انتخاب (بایسته ای) نیستند، بلکه شکستی شرم آور هستند.”

 آفتاب 20 مهر 1391، به نقل از محمد صادق امینی می نویسد: در یک گزارش مفصل محرمانه که توسط موساد، سازمان اطلاعاتی اسرائیل در خصوص فعالیت های هسته ای ایران تهیه شده است سازمان جاسوسی اسرائیل مدعی شده که اگر پیشرفت صلح آمیز هسته ای ایران متوقف نشود ممکن است تمامی کشورهای خاورمیانه از ایران پیروی کرده و خود را به سلاح هسته ای مجهز سازند. 


در انتشار تحقیقی دیگر زیر عنوان «قمار هسته ای آیت الله » در 19 اکتبر 2012  به نقل از خسرو سمنانی میخوانیم: در اصفهان نزديک به ۳۷۱ تن اورانيوم اکزوفلورايد وجود دارد که حتی اگر يک درصد اين مواد وارد اتمسفر شود، ممکن است چيزی حدود ۲۶ تا ۲۸ هزار نفر تحت الشعاع اين مواد قرار بگيرند و یا در صورت حمله و بمباران تأسیسات اتمی ایران، در جا  ممکن است تا ده هزار نفر جان خود را از دست بدهند؟ توضیح این که کشته شدگان بمباران چيزی حدود پنج هزار نفر تخمين زده می شود ولی اين بمباران اگر بيشتر از  چهار منطقه باشد، تعداد کشته شدگان به ده هزار نفر خواهد رسید. امکان حمله به تاسيسات اصفهان بيشتر است و تعداد تلفاتش به تلفات آنی و نيز تلفات دراز مدت بستگی دارد و تلفات دراز مدت آن ممکن است بين ۵۰ تا ۷۰ هزار نفر را شامل شود.( 4 ) 

آری این است صورت مسئله بحران اتمی رژیم ایران که گویی  سید علی و همدستان او قصد دارند تا انتها بروند و در انتها اگر چاره نیافتند به سراغ جام زهر بروند، حقیقت پور به آسوشیتدپرس می گوید: حالا غرب یک شانس برای انجام مصالحه با ایران دارد. شاید ما می باید اورانیوم غنی شده بیشتری تولید کنیم. زیرا غنی کردن اورانیوم تا 60 درجه مورد نیاز است. معنای دیگرش اینست که مجازاتها که امریکا و اروپا وضع کرده اند و تهدید ها که امریکا و اسرائیل کرده اند، نتیجه نداده اند. .(منبع بالا) 

به اوباما انتقاد شده است به خاطر اینکه برای حل مشکل اتم ایران، دیپلماسی را برگزیده است. رامنی رقیب سابق او می گوید به ایران فرصت ساختن بمب اتمی داده شده است. رفتار  حکومت ایران در 3 سال اخیر  به گونه ای بوده که امریکا و اروپا زیر بار حل مشکل از راه گفتگو نرفته اند.   

انتخابات برای خامنه ای بازی مشروعیت نظام او است در حالیکه بحران اتمی و ترس از جنگ و کشتار مردم، سناریوی بود و نبود او را پیش روی او گذاشته است و این مشکل را که او  با چه راهبردی می خواهد از این بن بست عبور کند؟

 بحران سوریه

 بیش از سی سال است که ایران برای بوجود آوردن کمر بند شیعه در خاور میانه و ایجاد جبهه به اصطلاح مقاومت در سوریه میلیاردها دلار نفت مجانی، نیروگاههای رایگان، ساخت تاسیسات و ساختمانهای نظامی و امنیتی، نوسازی مراکز مذهبی، آموزش نیروهای نظامی و امنیتی و ارسال تسلیحات نظامی به این کشور هزینه کرده است. نه تنها به دلیل این که  بشار اسد، این همانی در نگرش فکری با خمینی و خامنه ای داشته، بلکه به دلیل این که سوریه نقطه ای استراتژیک و سر پلی در سر راه کمک رسانی به حزب الله لبنان، گروه حماس در فلسطین و مناطق دیگر کشورهای عربی برای "صدور انقلاب" بوده است و این البته بخش ناچیزی از هزینه هایی بوده که این رژیم،  بر گُرده ملت ایران تحمیل نموده است. هم اکنون که بشار اسد در سراشیب سقوط قرار گرفته، ایران از همه توان خود برای حفظ او استفاده می کند تا شاید بتواند حداقل در سیاست آینده سوریه نقشی کوچک بر عهده داشته باشد. 

وخامت اوضاع سوریه خیلی زود مسئولان ایرانی را متوجه کرد که باید مانع  سرنگونی بشار اسد بشوند و چاره ای به جز ادامه حمایت از بشار اسد ندارند و سفرهای دبیر شورای امنیت ملی به سوریه، لبنان، عراق و سفر  وزیر امور خارجه به ترکیه و یا مسافرتهای پی در پی قاسم سلیمانی و پاسداران تحت فرمانش به سوریه نشان می دهد که ایران به دنبال پیدا کردن راه حلی است تا نقش خود در سوریه بعد از بشار اسد را تضمین کند. اما وضعیتی که در سوریه پیش آمده، هشداری را به ایران داده است که نه تنها ممکن است شاهراه خاصه خرجیهای رایگان فوق الذکر به این کشور های عربی افریقائی قطع گردد، بلکه سرنوشت مشابه نظام سوریه در انتظار نظام ملایان خواهد بود. بهمین دلیل سر سختی  سید علی خامنه ای و برخی از سرداران جنگ طلب سپاه پاسداران در آن کشور و حمایت از کشتار مردم سوریه افزایش پیدا کرده است، زیرا آنها فکر می کردند با کشتن تعداد معدودی، قضیه سوریه حل و فصل خواهد شد. خطای حاکمان سوریه نیز این بود که به حمایت ایران و روسیه چشم دوختند و به سقوطی سوق داده شدند که خارج شدن از آن بسیار دور از احتمالات است. ایران که از همان روز اول در جریانات سوریه مشورت های نظامی به مسئولان سرکوب می داد و با وجود داشتن پایگاههای نظامی سپاه در آن کشور مجبور به فرستادن نیروی بیشتری به سوریه شده بود.

حال باید پرسید چرا با توجه به مجموعه معضلاتی که دست و پای رژیم را  بسته است او نیازمند به حفظ  نظام سوریه و ممانعت از سقوط بشار اسد شده است، آیا پیام سقوط نظام اسد، پیام سقوط ولایت فقیه را در پی نخواهد داشت؟ او چگونه انتخاباتی را باید تدارک ببیند که او را برای خروج از این بحران مدد برساند؟

ادامه دارد

توضیح:

1-   (ایسنا، چهارشنبه 10 آبان 1391)

2-  ( همان منبع )

3-  ( فارس نیوز، شنبه 6 آبان 1391 )

4-  ( نشریه انقلاب اسلامی شماره 813)