عذرا حسینی

 

انتخابات یا بازی انتخابات

 

حق وتو و بازی انتخابات

 

دهمین دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران نزدیک می شود . این انتخابات مرا یاد بازی

هفت ، هشت سالگی کودکان می اندازد بنام " میهمان بازی".کودکان خود را با آن با زی مشغول می دارند . آنها بخود نقش میزبان را می دهند و به عرسکهایشان نقش میهمان . برای میهمانها یعنی عروسکهایشان در فنجانها و بشقابهای کوچک ،غذا و نوشابه مجازی می آورند و به آنها تعارف می کنند تا آنها انتخاب کنند و از آنها بخورند و یا بیاشامند .

نقشی را که نظام ولایت فقیه در انتخابات بازی می کند درست همان نقش بچه ها و عروسکهاست . در واقع انتخاباتی وجود ندارد . فقط بازی انتخابات را درست کرده اند تا مردم را مشغول کرده به توهم وادارند تا گمان کنند در یک جامعه دمکراتیک زندگی می کنند و واقعا حاکم بر سرنوشت خود هستند ! و با رای جمهور مردم اراده خود را ابراز می دارند! اما در واقع مردم مجبورند یکی از کاندیداهایی را که  ولی فقیه و شورای نگهبان منصوب او قبلا انتخاب کرده اند ، " انتخاب " کنند. هر چند معلوم نیست که بین همین کاندیداهای تایید شده از طرف رهبر ، یعنی بین بد و بدترها هم مردم حق انتخابی داشته باشند . باحتمال زیاد تصمیم با ولی فقیه است که اراده کند چه کسی از این صندوق های جادوئی بیرون بیاید . خصوصا که در انتخابات امسال تعداد زیادی صندوق سیار هم قصد دارند بکار بگذارند و بدین طریق کار تقلب آراء را آسانتر کنند .اما امر مسلم این است که نیمی از جمعیت ایران، حق بر ریاست جمهوری ندارند. این بار به زنانی که قصد نامزد شدن داشتند،  گفتند می توانند اسم نویسی  کنند. آنها هم اسم نوشتند اما رد صلاحیت شدند. و از میان 480 نفر نیز که ثبت نام کرده اند ولی فقیه و شورای نگهبان چهار نفر از نامزدهایی را تایید کرده اند که در سپردن التزام به ولایت فقیه گوی سبقت از هم می ربایند و شخص رهبر در مطیع بودن آنها نسبت به اوامر خود شکی ندارد. در واقع آقای خامنه ای این چهار نفر را انتخاب و تحمیل کرده و انتخاب کننده اصلی اوست.

حالا از خود می پرسم چرا مردم باید در دام این بازی مضحک بیفتند و با شرکت در این بازی به این "انتخابات" قلابی مشروعیت ببخشند ؟ آیا کسانی که مردم را ترغیب به شرکت در این بازی را می نمایند وجدانا نمی دانند که از مردم شریف ایران میخواهند رای به صغارت خود دهند؟و آیا آنها که شرکت می کنند، نمی دانند با شرکت در این انتخابات نمایشی سلب حقوقی از خود  را می کنند ، که یکی از آنها حق انتخاب واقعی است ؟آیا نمی دانند  که با شرکت در این انتخابات سرنوشت خود را بدست ولی فقیه می سپارند و از خود سلب اراده می کنند ؟ و به ولی فقیه اجازه می دهند به آنها بسان صغار رفتار نماید ؟

   خوب می دانیم که در چهارچوب قانون اساسی این نظام ، بسیار که خوش بین باشیم و فرض را نیز بر این بگذاریم  که کاندیداهای ریاست جمهوری صمیمی و با حسن نیت و از اراده ای قوی برخوردار باشند و با توان و شجاعت بخواهند به وضعیت فعلی و معضلاتی که بر جامعه ایران حکم فرماست  سر و سامان ببخشند و به اقدامات اساسی دست بزنند و اصلاحاتی در راستای بهبود وضع نابسامان مردم انجام دهند ، "رهبر" این نظام آقای خامنه ای می تواند بایک حکم حکومتی و با اختیاراتی که قانون اساسی به او داده است، مانع اقدامات آنها شود . در واقع او حق وتو دارد.  وتویی که در برابر حقوق ملت ایران قرار دارد . و کاندیداها نیز در مقابل وی دست بسته اند .جالب این که در مقام کرنش، هر 4 کاندیدا  دم از اطاعت از «رهبر» می زنند و 3 تن از آنها حکم حکومتی را خصوا آنگاه که به نفع خود و به زیان مردم و حتی بر خلاف قانون مصوب همین نظام بوده است، مطالبه کرده و به اجرا گذاشته اند. بخصوص  دو کاندیدای اصلاح طلب که ادعای مخالفت با قانون شکنی را نیز دارند.

1- آقای موسوی  برغم مخالفت رئیس جمهوری وقت این نظام، آقای خامنه ای با برگزیدن وی بعنوان نخست وزیر( که طبق قانون همین نظام انتخاب نخست وزیر حق رئیس جمهور بوده است و نه از اختیارات رهبری نظام )، با حکم حکومتی آقای خمینی  به نخست وزیری منصوب شد و در چند مورد، از آقای خمینی خواست حکم حکومتی صادر کند.

2- آقای کروبی، در مقام ریاست مجلس، بنا بر تسلیم به حکم حکومتی آقای خامنه ای،  طرح اصلاح قانون مطبوعات  را از دستور مجلس خارج کرد.

3 -  ادعا می شود که آقای محسن رضائی  آقای خمینی را بر انگیخته است که موسوی را بعنوان نخست وزیر، به رئیس جمهوری و مجلس تحمیل کند.

     اما این 4 کاندیدا چهره های ناشناخته ای نیستند  تا  که مردم بخواهند توانهای آنها را در بوته آزمایش بگذارند . کل نظام به مرحله ای از ناتوانی و خلاء فکری  رسیده است که توان ارائه چهره جدیدی را نیز از دست داده است.  همه این چهار نفر در نظام حاکم صاحب مناصب گوناگونی بوده اند و سوابق آنها بر کسی پوشیده نیست . یکی از کاندیداها آقای احمدی نژاد است . او در چهارسال گذشته در بیلان کارش جز تنش آفرینی، بحران سازی در رابطه با دنیای خارج و دشمن تراشی و منزوی کردن ایران نقشی نداشته است . او با دست آویز کردن انرژی اتمی، آزمایش موشک، انکار هولاکست و سخنان تحریک آمیز را برهم افزودن (لزوم حذف کردن اسرائیل از روی زمین و...)، خطر حمله به ایران را هر روز بیشتر کرده است . این خطر هنوز بر سر ایران سایه افکنده است. در دوره ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، جز افزایش بیکاری، فقر و گرانی، فزونی گرفتن آسیبهای اجتماعی و جنایت ها، تحریم اقتصادی، تحدید آزادیها ، خصوصا در رابطه با اقلیتهای مذهبی، اعدام ها خصوصا اعدام زنان ، چیزی نصیب ملت ایران نشده است .

آقای میر حسین موسوی از سال 1360 تا 1368 به  مدت 8 سال نخست وزیر ایران بوده است . وی معروف به نخست وزیر دهه سرکوب و کشتار است. اگر او قادر به انجام کاری مثبت  بود در همان 8 سال انجام می داد.وی بعنوان نخست وزیر و عضو شورایعالی دفاع در زمان جنگ ، بطور مستقیم مسئول  طولانی شدن جنگ به مدت 8 سال و فنا کردن نسلی  ، و مسئول اعدامها  و کشتارهای دسته جمعی  که در دوران ایشان به فرمان امام مورد قبولش انجام گرفته است می باشد.جالب اینکه اکنون نیز وعده می دهد که می خواهد به خط امام برگردد که جز ویرانی و فقر و جنگ و کشتار و از دست رفتن آزادیها و استقلال برای  ایران ارمغانی نداشت.

آقای محسن رضایی فرمانده سابق کل سپاه پاسداران ، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام از بزرگترین رانتخواران اقتصادی ایران در سپاه و یکی از اعضای مافیای اقتصادی می باشد .

   آقای مهدی کروبی سالیان سال چه در مجلس سوم و چه در مجلس ششم  رئیس مجلس این نظام  بوده است. متهم به گرفتن رشوه از شهرام جزایری است. به اجرا گذاشتن حکم حکومتی از دستور خارج کردن طرح اصلاح قانون مطبوعات و از مجلس اخراج کردن نماینده ای بخاطر انتقاد از آقایان خامنه ای و هاشمی رفسنجانی، از سوابق درخشان ایشان است .

    متاسفانه هیچیک از کاندیداها، سابقه ای که دلالت بر این امر داشته باشد که واقعا هم خواهان و هم توانا به خاتمه دادن به وضع موجود و ایجاد تحول باشند ، ندارند .بلکه شاهدیم که هر کدام در این امر که کدامیک به خط امام نزدیک ترند و از منویات رهبر" بهتر اطاعت می نمایند با هم مسابقه گذاشته اند.  

    حال چرا مردم باید در این بازی شرکت کنند ؟ و با شرکت خود افکار عمومی مردم دنیا را به اشتباه بیندازند که گویا "انتخاب" شونده، نماینده اراده ملی ایرانیان می باشد ؟ خصوصا که رژیم  هر کدام از این 4 نفر را از صندوق بیرون آورد، وی را مأمور خود و نه مخالف خود محسوب می کند.  برای رهبری نظام، شرکت گسترده مردم در دادن رأی مهمتر از اینست که کدامیک از میان این 4 نفر دستچین شده از صندوق بیرون آید. چرا که مهار رئیس جمهوری را، در این نظام،  پیوسته "رهبر "  است که در دست دارد. بنا بر قول آقای خاتمی، از رئیس جمهو می خواهند که یک تدارکاتچی باشد.

   وقتی قصد نظام  به بازی گرفتن مردم و فریب آنها و کسب مشروعیت برای خود است، شایسته ترین کار تحریم چنین بازیی است.

     خصوصا که در"میهمان بازی" کودکان، نقشها و ابزار کار همه  مجازی هستند. به کسی صدمه نمی خورد. حقوق نسلی تضییع نمیشود . اما وقتی کسانی از مردمی بالغ میخواهند نقش کودکان را بازی کنند،  ناگزیرند نسبت به عواقب شرکت  در بازی "انتخابات" که تضییع حقوق نسلها و سوزاندن فرصتهای تاریخی و محرومیت از حق حاکمیت ملی است، خود را به لاقیدی بزنند.  غفلت از اینهمه را جز جفا در حق وطن و ملت رشید ایران چه می توان نامید؟