محمد جعفری

امور خارج از محدودۀ رسالت و پیامبری در قرآن -5

 

3


- مبشر و منذر- نوید آور و بیم رسان

با وجودی که، مطالب بخش " بشیر و نذیر" و این بخش،" مبشر و منذر" چه به لحاظ لغوی و چه به لحاظ محتوا یکی است،  اما چون آیات بینات  تحت عنوان فوق عناوین دیگری را نیز در بر می گیرد، جدا گانه توضیح داده می شود.

1/3- و ما نرسل المرسلین الا مبشرین و منذرین فمن آمن و اصلح فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون*

" و ما نمی فرستادیم پیغمبران را مگربشارت و انذار، پس کسانی که ایمان آورده و عمل صالح کنند نه بیمی برایشان است  و نه غمگین می شوند.*  18

2/3- و ما نرسل المرسلین الا مبشرین و منذرین و یجادل الذین کفروا با لباطل لیدحضوا به الحق واتجذوا آیاتی و ما انذروا هزوا*

" ما پیغمبران را جز نوید بخش و بیم رسان نمی فرستیم، کسانی که کافرند، به باطل مجادله کنند که حق را بدان باطل سازند و آیه های مرا مسخره گرفته اند*  19

آیۀ فوق در حقیقت پیامبر خدا را تسلیت می دهد که از انکار منکرین ناراحت نشود و از اعراض آنان از ذکر خدا تنگ حوصله نگردد، زیرا وظیفۀ رسولان به جز بشارت و انذار نیست و غیر از این مسئولیتی ندارندو خداوند در آیۀ بعدی ستمکارترین گروه را مشخص می کند:

" ستمگر تر از آنکه بآیه های پروردگارش انذارش داده اند و از آن روی بگردانیده و اعمالی را که دو دستش از پیش کرده، از یاد برده، از او ستمگر تر کیست.* 20

آموزشی که  این آیه قرآن به انسانها می آموزد این است که آنچه امروز با آن روبرو هستند، نتیجۀ اعمالی است که از قبل و با دست خود آنها،  به سرانجام رسیده است و حا ل بر اثر فراموش کاری دنبال این و آن می گردند که تقصیر را به گردنش بیندازند.

3/3- و ما ارسلناک الا مبشرا و نذیرا*

" م تا جز نوید دهنده و بیم رساننده نفرستاده ایم* 21

خداوند خطاب به پیامبر می فرماید: ما در رسالت تو غیر از تبشیر و انذار تکلیفی به گردنت نگذاشته ایم. پس اگر اینان معاند پروردگار خویش هستند تو تقصیری نداری و ایشان خدا را خسته و ناتوان نمی کنند. در بارۀ ایمان آوردن و نیاوردن، عمل کردن و نکردن آنان غم مخور.

4/3- و با لحق انزلناه و با لحق نزّل و ما ارسلناک الا مبشرا و نذیرا*

" قرآن را به حق نازل کردیم و به حق نازل شده است و تو را جز نوید بخش و بیم رسان  نفرستادیم*  22

خداوند در مورد قرآن خاطر نشان می سازد که قرآن را به همراهی حق نازل کرد، و از ناحیه خداوند به حق نازل شده، پس از باطل مصونیت دارد، زیرا نه از ناحیه کسی که نازلش کرده چیزی از باطل و لغو همراه دارد که تباهش کند و نه در داخلش چیزی هست که ممکن باشد روزی فاسدش کند و نه غیر خدا با خدا کسی در آن شرکت داشته که روزی از روزها تصمیم بگیرد آن را نسخ نموده و باطل سازد و نه رسول خدا می تواند در آن دخل و تصرف کند و یا کم و زیادش سازد و یا بعضی از آن را به پیشنهاد مردم و یا هوای دل خویش متروک گذارد، چون رسولی بیش نیست و تنها مأمور است که بشر را بشارت و انذار دهد.

5/3- رسلاً مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی الله حجةٌ بعد الرسل و کان الله عزیزا حکیماً*

" پیغمبرانی[بودند] نوید آور و بیم رسان، تا بهانه ای برای  مردم ، بر خدا، پس از پیغمبران نباشد و خداوند عزتمند فرزانه است* 23

مشیت خداوند بر این قرار گرفته، که علاوه بر فطرت توحیدی که خمیرمایه انسان، بر آن سرشته است،راه رشد (سعادت) و ضلالت را بوسیلۀ پیامبران خود به بشر نشان دهد و حجت را نیز بر انسان تمام کند، تا بر انسان به هنگامی که آنچه با دستش از پیش کسب کرده و برای خویش فرستاده،به دستش می رسد، هیچگونه بهانه و یا حجتی بر وی که بتواند آن را دستآویزی بر خدا قرار دهد، برایش باقی نمانده باشد.

 

4- بلاغ آشکار( بلاغٌ مبین )   

 

ِبلاغ در لغت به معنای: تبلیغ، رسانیدن، پیام رسانی و رساندن پیام آمده است.در قرآن کریم نیز به همین معنی بکار برده شده است و بیش از 20 آیه در قرآن، در مورد بلاغ و محدودۀ عملی و مشخص آن آمده است تا هم برای شخص پیامبر مشخص و معین باشد که محدودۀ عملش تا کجاست که از آن تخطی و تجاوز نکند و هم برای مردم نیز مشخص باشد که وظایف و مسئولیت پیامبر چیست.

 

1/4- و قال الذین اشرکوا لوا شاءالله ما عبدنا من دونه من شیءٍ نحن و لا آباؤنا و لا حرمنا من دونه من شیءٍ کذالک فعل الذین من قبلهم فهل علی الرسول الا البلاغ المبین* و لقد بعثنا فی کلّ امةٍ رسولا ان اعبدوالله واجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدی الله و منهم من حقت علیهِ الضلالةُ فسیروا فی الارض فا نظروا کیف کان عاقبةُ المکذبین*

" کسانی که کفر می ورزند گویند: اگر خدا می خواست، نه ما و نه پدرانمان جز او هیچ نمی پرستیدیم و بدون فرمان وی چیزی را حرام نمی کردیم، کسانی که پیش از آنها بودند نیز چنین کردند. مگر بعهدۀ پیغمبران جز بلاغ آشکار چیزی هست* میان هر امتی پیغمبری بر انگیختیم که خدا را بپرستید و از طغیانگر کناره گیری کنید، بعضیشان را خدا هدایت کرد و بعض دیگرشان، ضلالت برایشان مقرر گشت، در زمین بگردید و بنگرید سرانجام تکذیب کنان چسان بود* 24

این آیه خطاب آشکار است به رسول خدا(ص) و بوی امر می کندکه پیامبر رسالت خود را به بلاغی آشکار ابلاغ کند و به آنچه مشرکین بهم می بافند و استدلالهائی که برای مردم خود می کنند، اعتنائی نکند.

" فهل علی الرسول الا البلاغ المبین" یعنی رسالت خدائی را به بلاغی آشکار ابلاغ کن و حجت را برآنها تمام کن، زیرا تنها وظیفۀ فرستادگان خدا بلاغ مبین است و بس. وظیفۀ آنان این نیست که مردم را مجبور به قبول دعوت خود بکنند.

خداوند در آیۀ بعد می فرماید: " لقد بعثنا فی کلّ امّةٍ رسولا" اشاره به این است که مسئلۀ بعثترسول، امی است که اختصاص به امتی ندارد، بلکه سنتی است که در تمامی مردم و همۀ اقوام جریان می یابد و دلیل آن هم این است که مردم از طاغوت و طغیانگران که مانع پرستش خداوند، هستند کناره گیری کنند.و اگر از تجدبۀ تاریخی بهره گیرید، مشاهده خواهید کرد که سرنوشت کسانی که تکذیب کردند و به طغیانگری پرداختند و یا از ظغیانگران کناره گیری نکردند و با آنها عجین شدند، چه سرنوشت شومی در پی داشتند.

با وجود تما اینها، وظیفۀ پیامبر تنها رساندن پیام آشکار و روشن ماست و بس.

2/4- قالوا ربنا انا الیکم لمرسلون* و ما علینا الا البلاغ المبین*

" گفتند: پروردگار ما می داند که ما فرستادکان به سوی شمائیم* و ما جز رساندن پیام او به طور آشکار وظیفۀ دیگری نداریم. 25    

خداوند از قول پیامبران به مردم می گوید: آنها به قوم خود گفتند: ما فرستادۀ خدا بسوی شما و مأمور تبلغ رسالت او هستیم و جز این شأنی نداریم و احتیاج هم نداریم که ما را تأیید بکنید و به ما ایمان بیاورید جون خدا، خود می داند که ما فرستادۀ او هستیم.

در اینجا، کلمۀ بلاغ بمعنای تبلیغ است و منظور از آن ابلاغ رسالت است و این جمله می گوید: م تنها مأمور شده ایم که رسالت خدا را به شما ابلاغ کرده و حجت را که سنت اللهی است بر شما تمام کنیم.

3/4- فان حاجوک فقل اسلمت وجهی لله و من اتبعن و قل للذین اوتوا لکتاب و الا مین ء أسلمتم فان أسلموافقد هتدوا و ان تولوا فانما علیک البلاغ المبین و الله بصیر بالعباد*

" حال اکر همینها بر سر دین با تو بگو مگو کردند، بگو من و پیروانم سراسر وجودمان را تسلیم خدا کردیم و به اهل کتاب و مشرکین و بی کتابان یک کلم] بگو اسلام می آورند یا نه؟ اگر اسلام آوردند راه سعادت خود را یافته اند و اگر نیاوردند تو وظیفۀ خودت را انجام داده ای چون بیش از بلاغ، وظیفه ای نداری و خدا بینای به [اعمال ] بندگان است * 26

منظور از امیین، مشرکین است، چون اهل کتاب مشرکین را امی( بی سواد ) لقب داده بودند. و کلمۀ امی در لغت به معنای کسی است که خواندن و نوشتن نمی داند و چون پیامبراسلام خواندن و نوشتن نمی دانست، او امی می نامیدند.

صاحب المیزان در مورد اینکه خداوند می فرماید " و ان تولوا فانما علیک البلاغ المبین و الله بصیر با لعباد"، میگوید: " چند نکته اینجا هست : اول اینکه از جدال و سر به سرگذاستن با مشرکین نهی می کند، چون کسی که منکر امور ضروری و بدیهی است، بحث با او جدال و لجاج است و نه بحث معقول.

دوم اینکه: می فهماند حکم کردن و داوری در بارۀ مردم به طور مطلق تنها از آن خدای سبحان است و بس، و رسول خدا (ص) تنها رسولی است مبلغ و بس، حاکم  و مصیطربر  مردم نیست همچنانکه در جای دیگر فرمود: " لیس لک من الامر شیءٌ "     و نیز فرمود: " لست علیهم بمصیطر ".  27

 3/4- و ان تکذبوک فقد کذب امم من قبلکم و ما علی الرسول الا البلاغ المبین*

" و اگر[ مرا] تکذیب کنید، همانا ملتهائی پیش از شما [ پیامبر خود را] تکذیب کردند   و بر  پیامبر جز رساندن [پیام] روشن  نیست>" 28

4/4-  فان تولوا فانما علیک البلاغ المبین

" و اگر روی بگردانیدند فقط بلاغ آشکار به عهدۀ تواست" 29

در این آیه و آیات نظیر این، خداوند پست رسالت رسول خدا و رسالتش را که عبارت از بلاغ است بیان کرده است که فرمود:  " فان تولوا" ، " اگر اعراض کردند" بر تو هیچ مسئولیتی جز تبلیغ واضح که ابهامی در آن نباشد نیست. تو یک فرستادۀ خدائی و فرستاده جز این وظیفه ندارد.

5/4- و اما نرینک بعض الذی نعدهم او نتوفینک فانما علیک البلاغ المبین*

" واگر پاره ای از آنچه بدیشان وعده داده ایم بنمایانیمت و یا عمر تو را بسر بریم [ در هر حال ] وظیفۀ تو فقط رساندن است و حساب کردن با ماست."  30

چه ترا بمیرانیم و چه شمه ای از عذابی را که به آنها وعده داده ایم بتو نشان بدهیم، وظیفۀ تو روشن است و آن تبلیغ و رساندن پیام ما به مردم بر عهدۀ توست  و رسیدن به حساب و کتاب آنان برعهدۀ ماست.

6/4- و ما علی الرسول الا البلاغ و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون*

" بر عهدۀ پیغمبر جز بلاغ نیست و آنچه را عیان کنید و آنچه را نهان کنید، خدا می داند."  31

این آیه خطاب به کسانی است که می گویند: که ما پیام را پذیرفته ایم ولی در باطن آن را کتمان می کنند . خداوند آشکار خیال آنان را راحت می کند و به آنان می گوید: آنچه را عیان  و یا نهان کنید، از خداوند پوشیده نیست و خدا همه را می داند و بدانید که در نهایت جز به خود به کس دیگری ضرر نمی رسانید و بر عهدۀ پیامبر ما فقط رسانیدن پیام است.

7/4- الا بلاغا منالله و رسالاته و من یعص الله و رسوله فان له نار جهنم خالدین فیها ادا*

" تنها وظیفۀ من رساندن رسالتهای او به مردم است و هر که خدا و رسولش را نافرمانی کندآتش همیشه در آتش جهنم خواهد بود."  32

هنگامی این رسالت پیامبر از این آیه روشن می شود که به چند آیۀ قبل از آن توجه شود:

" [ ای محمد ] بگو من تنها پروردگارم را می خوانم و احدی را در عبادتم شریک او نمی سازم* بگو همانا من مالک  هیچ نفع و ضرری  برای شما نیستم* بگو احدی نیست که مرا از عذاب خدا پناه دهد و من جز او پناهگاهی ندارم*

سپس یامبر به آنها می فرماید: من تنها مأمور هستم از طرف خدا که شما را دعوت کنم و جز امتثل اوامر او چاره ای ندارم.

8/4- واطیعوا الله و اطیعوا الرسول واحذروا فان تولیتم فاعلموا انما علی رسولنا البلاغ المبین*

" خدا را فرمان برید و [از نافرمانی ] حذر کنید، اگر پشت کردید، بدانیدکه پیغمبر ما، فقط عهده دار بلاغ روشن است."  34

قبل از این آیه خداوند، مسلمانان را از خمر و میسر برحذر داشته بود حل در آیۀ فوق تأکید دارد که پیامبر سود و زیانی در این امر ندارد و آنچه را که می گوید به نفع خود آنهاست  و مرتکبین خمر و میسر باید بدانند که پیامبر جز رسانیدن پیغام و تبلیغ مأموریت خود، وظیفه دیگری ندارد.

9/4- واطیعوا الله و اطیعوا الرسول فان تولو فانما علیه ما حمل و علیکم ما حملتم و ان تطیعوه تهتدوا و ما علی الرسول الا البلاغ المبین*

خدا را اطاعت کنید و پیغمبر را اطاعت کنید، اگر پشت کنید، فقط تکلیف او بعهدۀ اوست و تکلیف شما بعدۀ شماست، اگر اطاعت او کنید هدایت یابید و بر عهدۀ پیغمبر جز بلاغ آشکار نیست."  35

در این آیه امر به اطاعت خدا و اطاعت رسول که همان اطاعت خداست فرموده و اضافه کرده " فان تولو....ما حملتم " ، یعنی اگر از اطاعت رسول خدا اعراض کنید، این اعراض شما ضرری به رسول نمی زند چون رسول وظیفۀ خود را انجام داده و وظیفه اش ربطی به شما ندارد، شما تکلیفی دارید که انجام و تخلف از آن هیچ ارتباط و سود و زیانی برای او ندارد.

او تکلیفی دارد و شما تکلیفی و آنچه از تکالیف بدوش رسول است عبارت است از تبلیغ و بس.

 

10/4- - واطیعوا الله و اطیعوا الرسول فان تولیتم فاعلموا انما علی رسولنا البلاغ المبین*

 " خدا را اطاعت کنید و پیغمبر را اطاعت کنید، اگر اعراض کنید، او مسئول نیست، زیرا بعهدۀ رسول ما بیش از این نیست که پیام مرا به روشنی به شما برساند." 36

این آیه در تأکید و تصریح آیات قبل آشکارا می گوید: اگر آنچه را رسول ما به شما امر و یا ابلاغ می کند، شما از آن روی بگردانید، رسول ما نمی تواند شما را مجبور بر اطاعت کند، برای اینکه او مأمور به این رفتار نشده است. بلکه تنها مأمور شده که رسالت خدا را به شما برساند ، که رسانیده است.