جهانگیر کلزار

به مناسبت روز جهانی کودکان قربانیان تجاوز

 

 

حق و منزلت کودک در خانواده

 

 

پس از رشد شتابگیر جمعیت در سالهای جنگ 8 ساله  بخاطر تبلیغات رژیم و نبود امکانات پیشگیری از  بارداری  در چند سال گذشته سیاستهای اتخاذ شده ،  روند رشد جمعیت را به‌گونه‌ی محسوس کند کرده است. افزایش جمعیت هنوز ابعادی فاجعه‌آمیز دارد و با امکانات رفاهی جامعه هیچگونه ‌تناسبی ندارد .  در دهه‌ی شصت سالانه بیش از یک و نیم میلیون نفر به جمعیت افزوده می‌شد در دهه‌ی هفتاد این رقم به ۸۰۰ هزار نفر در سال تقلیل یافت . بنا بر  داده‌های مرکز آمار  نرخ رشد جمعیت در حال حاضر در ایران ۱/۲ در صد  است و بنا بر آمار70 میلیونی کشور در حال حاضر حدود 850 هزار نفر به جمعیت کشور افزوده می شود . این کودکان از نظر  تغذیه ، پوشاک  ، تعلیم و تربیت و ...  امکانات می خواهند و از نظر اشتغال و تشکیل خانواده و بیمه و... باید پیش بینی های لازم انجام گیرد تا در زمان جوانی با مشکلات  گریبانگیر نباشند . کشور ما در مجموعه جامعه جهانی است و وضعیت کودکان جهان نوید آینده بدی ، همراه با محرومیتهای فراوان را می دهد .

 تعداد کودکان در جهان، ۲.۲ ميليارد نفر است. کودکانی که در فقر زندگی می کنند، معادل ۱ ميليارد نفرند. يعنی از هر دو کودک، يک کودک در فقر زندگی می کند.

برای ۱.۹ ميليارد کودکی که در کشورهای درحال توسعه زندگی می کنند:

۶۴۰ ميليون نفر سرپناه کافی ندارند.

۴۰۰ ميليون نفر به آب آشاميدنی سالم دسترسی ندارند

۲۷۰ ميليون نفر هم به خدمات بهداشتی دسترسی ندارند.

۱۲۱ ميليون کودک در جهان از خدمات آموزشی ابتدائی بی بهره اند.

در سال ۲۰۰۳، بيش از ۱۰.۶ ميليون کودک قبل از رسيدن به سن ۵ سالگی درگذشته اند  که اين تعداد با تعداد کودکان در فرانسه، آلمان، يونان وايتاليا برابر است.

هرساله ۱.۴ ميليون کودک به خاطر عدم دسترسی به آب آشاميدنی سالم و خدمات ابتدائی بهداشتی از بين می روند.

هرساله ۲.۲ ميليون کودک به خاطر اين که واکسن نزده اند، می ميرند.

۱۵ ميليون کودک يتيم در جهان داريم که والدين شان از بيماری ايدز درگذشته اند (اين رقم برابر است با تعداد کودکان در آلمان و انگلستان. )

 ذهن روشنتر می شود اگر میزان پرداختی های بعضا عیر ضروری و یامخرب را نیز لیست کنیم .

هزينه بستنی دراروپا ۱۱ميليارددلار

هزينه خريد عطر در اروپا وامريکا ۱۲ميليارددلار

هزينه غذائی حيوانات خانگی در اروپا و امريکا ۱۷ميليارددلار

هزينه تفريحات شرکت ها درژاپن ۳۵ميليارددلار

هزينه مصرف سيگار دراروپا ۵۰ميليارددلار

هزينه مشروبات الکلی دراروپا ۱۰۵ميليارددلار

هزينه مواد مخدردرجهان ۴۰۰ميليارددلار

هزينه تسليحات نظامی در جهان ۷۸۰ميليارددلار

در واقع کودکان کشورهای جهان سوم از فقر جان می دهند تا با منابع آنها بشود چرخ صنعت و تکنولژی غرب را به چرخش در آورد و آمار نشان می دهد که می توانند هزینه های تخریب را تا این حد نیز بالا ببرند .

 

اکثریت بزرگی از کودکان ایران در خانواده هایی بزرگ می شوند که یا پدری معتاد و یا پدر و مادری معتاد   دارند. تعداد این بچه ها را می شود حدود  4 تا 5 میلیون نفر تخمین زد . زیرا آمار دقیقی از این کودکان در دست نیست . یا از محرومیتهای غذایی رنج میبرند. و جزو آن تعداد خانواده ها یی می باشند  که زیر خط فقر قرار دارند . تعداد این کودکان را می توان حدود 7 تا  8  میلیون نفر تخمین زد . و یا کودکانی هستند که در خانواده های افسره بسر میبرند که می توان تعداد آنها را نیز حدود 6 تا 7 میلیون نفر تخمین زد .   قابل توجه اینکه بسیاری از افراد معتاد ، افسرده هستند و شغلی هم ندارند و یا افرادی که به علت بیکاری افسرده نیز شده اند و ...

 خانواده هایی که مخصوصا از فقر و یا اعتیاد و یا هم فقر واعتیاد رنج می برند از تربیت کودکان خود غافل می شوند . البته تنها غفلت نیست . بسیاری از کودکان خود ، سوء استفاده می کنند . نگاهی به بچه های خیابان و یا بچه های کار وضعیت بد تربیت در خانواده ها را نشان می دهد . امروزه در ایران حدود 400 هزار تا یک میلیون کود کان کار خیابانی کمک خرج خانواده های  خود هستند . البته تعداد زیادی از آنها بچه هایی هستند که از خانه های خود رانده شده اند .

در گوشه و کنار شهرهای بزرگ بچه های سیاه چهره ، زرد و رنگ پریده ای را می توان دید که به کارهای پلاستیک جمع کنی ، آهن جمع کنی ، فال فروشی ، گل فروشی ، شیشه ماشین تمیز کنی ، ویدئو فروشی ، ویدئو سکسی فروشی و مواد مخدر فروشی مشغولند . این بچه ها باید به دلالها باج بدهند . باید از جان خود دفاع کنند . هر روز به سر کار رفته شب به خانه برگردند و مزد خود را به پدر معتاد خود بدهند . و یا کمک خرج مادر خود باشند . زیرا پدر بخاطر اعتیاد خود از دادن خرجی  سر باز می زند . این بچه ها بیماریهای  روحی و جسمی دارند . بهداشت جسم و روان آنها در خطر جدی قرار دارد . به این بچه ها تجاوز می شود . و روزانه طبق آمار 150 نفر آنها تنها در تهران جان می دهند . حتی سنگ قبری از آنها باقی نمی ماند .

براساس يك تحقيق انجام شده با همكاری وزارت بهداشت و يونيسف در رابطه با وضعيت كودك آزاری در ايران، حدود ۲۰درصد از كودكان شش تا ۱۱سالهیعنی حدود 5/1 میلیون کودک  و بيش از ۹ درصد از نوجوانان ۱۲تا ۱۸سال یعنی حدود 700 هزار کودک ، تنبيه بدنی می‌شوند. بيشترین موارد از كودك‌آزاری در طبقات پائين جامعه ديده می‌شود و ۸۰ درصد از كودك‌آزاريها از سوی والدين انجام می‌گيرد.

54 درصد از کودکان آزار ديده دختر وبقيه پسر هستند . پدران با 54 درصد بيشترين درصد کودک آزاری را به خود اختصاص داده اند . و نامادری با 5/13 درصد در مرتبه دوم آزار رسانان به کودکان قرار دارند و مادران با 8/10 درصدکودکان خود را آزار می دهند .

 اكثر كودك آزاريهای جسمی ، ضرب و شتم ، شكستگی، شلاق، و سوختگی بر اثر آتش ته سيگار است.

 

پژوهشگران، انواع آزار کودکان را در چهار حيطه آزارهای جسمی، آزارهای جنسی، آزارهای عاطفی و ناديده گرفتن کودکان طبقه بندی می کنند.

 

وحشت كودك ، مسايل حيثيتی خانواده و آموزش ندادن مربيان و مديران مدارس و دانش‌آموزان برای آگاهی بخشيدن به كودكان در مقابل كودك آزاريها سبب شده است كه اغلب موارد كودك آزاری پنهان بماند.

اولين مشكل موجود در گزارش به پرونده‌های كودك‌آزاری ترس برخی مادران از طلاق و ضرب و شتم از سوی همسران و يا ديگران بخصوص خانواده همسر است.

"ممانعت از تحصيل"،"سوء‌رفتارجسمی"،"ضرب وشتم"،"بهره‌كشی كاری"،" غفلت جسمانی عاطفی و جنسی" و"بی‌توجهی به درمان و تغذيه"را از انواع بدرفتاری هايی می توان برشمرد كه درقانون حمايت از كودك بصراحت از آنها به عنوان كودك‌آزاری نام برده شده است.

آثار كودك آزاری ٤٨ تا ۷۲ساعت باقی می‌ماند كه در اين مدت ، افراد بايد بخصوص در زمينه آزار جنسی به پزشک قانونی مراجعه كنند. در ایران امروز مراجع آنچنان ضد حق عمل می کنند که کمتر کسی میل  مراجعه به این ادارات را دارد .

در ایران امروز فرهنگ گزارش دادن وجود ندارد . البته پشتیبانی هم وجود ندارد . کسانی که می خواهند کودک آزاری را گزارش دهند بخاطر احساس ترس از رژیم و فرد آزار دهنده از این کار منصرف می شوند .

اگر فرهنگ گزارش دادن پديده كودك آزاری در بين مردم رواج يابد مطمئنا علاوه بر كاهش آمار كودك آزاری، قوانين حمايتی و مجازاتی بيشتری برای كودك آزاران تدوين و حساسيت‌ها نيز بيش از گذشته می‌شود.

از طرف دیگر كمبود و یا بهتر بگوییم مكانی  برای‌نگهداری كودك يا زنان آزارديده در كشوروجود ندارد . مکانهای موجود سر پایی ، موقت و بدون برنامه هستند .

بسياری از كودكان آزارديده بخصوص دختران، اينگونه رفتارها را افشا نمی‌كنند كه نياز است با آموزش مادران در برقراری ارتباط دوستانه، شرايط بيان اين دسته آزارها فراهم شود .

بیشترین تضییع حقوق کودک در محیط خانه و از سوی بزرگترها اتفاق می افتد .  تا جایی که کار از کار گذشته و کودک با رفتارهای بد خانواده مانوس شده است .  

همچنین 25 درصد کودک آزاری ها در خانواده های طلاق اتفاق می افتد و این در حالی است که آمارها نشان می دهد 50 درصد والدین ایرانی معتقدند تنبیه برای کودک لازم است و 40 درصد والدین نیز به تنبیه بدنی گرایش دارند.

بررسی ها در خصوص روابط میان خانواده و فرزندان نشان می دهد ، در مقابل یک مورد کودک آزاری که فاش می شود، حداقل 20 مورد دیگر پنهان می ماند .

آیا فرزندان  جزو متعلقات ما هستند که هر گونه بخواهیم با آنها می توان رفتار نمود ؟  یا انسانهایی آزاد و با حقوق  هستند ؟

 

اگر کسی از تنبيه بدنی کودک برای تربيت فرزندان خود استفاده کند ، به او  ياد می دهد  که از من  بترس و در نهايت مشکلات روانی متعددی - از جمله نفرت و خشم - را در آنها نهادينه می کند .اگر جامعه تحمل افرادی همچون احمدی نژاد و یا خامنه ای و ... را دارد برای این است که در بسیاری از افراد قبول زور و زندگی در ترس نهادینه شده است .

تصور می کنند که عدالت را می شود با زور بر قرار کرد . همان ادعایی که احمدی نژاد قبل از انتخاب شدنش داشت و آن عده از افرادی که به او رای دادند و یا از او پشتیبانی کردند تصور داشتند که با خشونت  می شود به عدالت رسید . مگر می شود با وسیله بد به هدف خوب رسید ؟ هر هدفی وسیله متناسب با  خود را همراه خود دارد و یا طلب می کند .  

تنبيه بدنی يک راه حل غلط  است و پيام آن اين است که اگر کسی را دوست داشته باشيم، می توانيم او  را بزنيم . اگر می خواهیم  کسی را تربیت کنیم باید به زور متوسل شد .

 

معمولا پدر و مادرها پس از تنبيه به بچه توجه زيادی نشان می دهند و به او محبت می کنند. بچه برای دريافت اين توجه و محبت باز همان رفتار را تکرار می کند. این دوگانگی در رفتار باعث می شود که بچه قدرت تصمیم گیری خود را در سنین جوانی از دست بدهد .

وقتی بچه ها کم سن و سال هستند اين مادرها هستند که اغلب مبادرت به تنبيه بدنی آنها می کنند که در آنها احساس ناامنی و طرد شدن ايجاد می شود. اما وقتی بزرگتر می شوند و به سنين نوجوانی می رسند، غالبا از سوی پدرشان مورد تنبيه قرار می گيرند، که در آنها احساس حقارت به وجود می آورد.در سن 3 تا 5 سالگی شخصیت بچه  شکل می گیرد و برای اینکه حدود خود را تشخیص دهد مرتب سوال می کند و یا بقولی بازیگوشی می کند که متاسفانه  بعضی مادران با تنبیه بدنی سعی در ساکت کردن آنها می کنند . در سن 13 تا 16 سالگی جوان دچار دگرگونی روحی می شود زیرا هرمونهای او هر روز او را دستخوش تغییرات روحی می کنند که در نوع برخورد او تاثیر گذاشته و مخصوصا پدرها تصور می کنند در این سن باید با خشونت جلوی این نوجوانان ایستاد . این روش تاثیر عکس در روحیه جوان گذاشته تا بدانجا که تعدادی گریز از خانه را به ماندن ترجیح می دهند .

البته جوانان فراری که امروز بزرگ شهرهای ایران را محل زندگی خود قرار می دهند و اکثرا مورد سوء استفاده های مافیای فحشا و مواد مخدر قرار می گیرند به دلیل خشونتهای مختلف خانواده فرار را بر مانده در  جهنم خانه ترجیح  داده اند .

 

بچه از زمان تولد با حقوق متولد می شود . او بر اساس فطرت خود که حقوق مند است ، بر آزادی عمل می کند و بر اساس استعدادهایش سعی در یادگیری دارد . محیط خانه می باید  این امکان را برای او فراهم کند تا  بچه همه امکانات رشد را بدست بیاورد . این امکانات یا مادی هستند و یا معنوی و تربیتی . شراط برخورداری از امکانات مادی را باید دولت در جامعه فراهم کند تا والدین بتوانند  در هزینه کردن مشکلی نداشته باشند . البته برخوردار بودن جامعه از امکانات تحصیل رایگان چه در مقطع پیش دبستانی و دبستانی و دانشگاهی از وظایف دولت می باشد . کادر مجرب جهت تدریس و مشاوره از طرف دولت باید امکان تحصیل را برای کودکان و جوانان آسان سازد . امکان انتخاب رشته تحصیلی باید در جامعه فراهم گردد . امکان زیست در جامعه سالم آنگونه باید از طرف دولت مردم سالار فراهم گردد ، که هر کس بتواند به فراخور استعدادهای فرزندانش  شرایط مساعد را برای آنها  تهیه کند .

 

پدر و مادر  باید در نظر بگیرند که همانگونه که دوست ندارند اگر خطایی کردند از طرف مقابل کتک بخورند ، حق تنبیه بدنی و روحی کودک را نیز  ندارند . در واقع پدر و مادر در خدمت فرزند هستند و اگر بچه دار شده اند باید در خدمت شکوفایی کودک خود  بکوشند . این طرز تفکر به والدین این امکان را می دهد که خود نیز رشد کنند . پدر و مادری که رشد و حق جویی را هدف خود می داند و روزانه بر حقوق زندگی می کند و درپی کشف استعدادهای فرزندان خود است ، فضای رشد روح خود را نیز فراهم کرده در زمینه مادی نیز بر وسع خود می افزاید . فضای دیدش بی نهایت شده در بهشت خانواده همگی در آرامش زندگی می کنند .

در ایران چه در دوران آقای  رفسنجانی و چه در اصلاحات آقای خاتمی و چه در دوران عدالت احمدی نژاد ، این  مافیا  است که رشد کرده و بی عدالتی حاصل آن  است که رشد کرده نه امکانات رشد نسل آینده!

 جامعه ما  در حال حاضر دارد در  انواع خشونت دست و پا می زند . اکثر مردم خشونت را زدن ، اعدام ، تجاوز و ... می دانند . در صورتی که خشونت نادیده گرفتن صدای گریه بچه کتک خورده همسایه است .

تصور کنید سر چهار راه پشت چراغ قرمز ایستاده اید  . کودکی آدامس می فروشد ، دیگری گل ، یکی فال و آن یکی می خواهد شیشه را بشوید . سرنشینان با نگاههای سرد و با جملاتی خشن آنها را از خود دور می کنند . تا زمانی که بچه آنها به این درد دچار نشده آنها آن بچه ها  را  نمی بینند . باید از آنها پرسید .

فرزند خود را دوست دارید ؟  تا چه حد فرزند خود را دوست دارید ؟ اگر فرزند شما بیمار شود و یا اینکه در تصادفی زخمی شود و در بستر بیماری امکان مردن او را حس کنید چه حال می شوید ؟ اگر کسی فرزند شما را مورد اذیت و آزار قرار دهد شما چگونه عکس العمل نشان می دهید ؟ اگر کسی فرزند شما را مورد تجاوز قرار دهد چگونه عکس العمل  نشان میدهید  ؟

و اگر کسی بچه ای را کنار خیابان و یا در همسایگی شما کتک بزند ، به او فحش بدهد، چه فکر می کنید و چگونه عمل می کنید  ؟ اگر بفهمید امکان دارد کسی به کودکی تجاوز کند  چکار می کنید ؟ به آسانی از کنار مسئله رد می شوید و به خود می گویید که در مسئله دیگران نباید دخالت کرد . بچه خودش است هر کار که می خواهد می تواند با او بکند ؟! من چرا خود را قاطی مشکل دیگران بکنم ؟! اگر حرفی بزنم خود را خراب می کنم !

یا اینکه در وجود تحت ستم کودک همسایه، فرزند خود را می بینید . از جا می پرید و از حق آن کودک دفاع می کنید ؟

همه بچه های ایران تحت ستمی شدید قرار گرفته اند .  

بچه حق کار و بیگاری ندارد . بچه حق تحصیل دارد . بچه حق استراحت و بازی دارد . بچه حق یاد گرفتن دارد . بچه حق دارد که به سوالات او جواب درست داده شود . بچه حق دارد که  شکوفا شود . این محیط شکوفایی را در خانه با تغییر نوع تربیت بر اساس آزادی و احترام به حقوق افراد خانواده  باید فراهم کرد .  در شهر و کشور با فراهم کردن مدیریت جدیدی بجای دولت احمدی نژادها که کارش ساختن جوخشونت است ، دولتی را انتخاب کرد  که هدفش مقابله با خشونتها و بی عدالتیها و آوردن نان و آزادی  سر سفره کودکان  باشد . بیایم  خانه و کشورمان ایران  را به گلستان خنده زیبای کودکان بباراییم  .