مجید محقق

77 درصد اتلاف سرمایه در تولید برق در ایران

      اگر بر این مبنا از خود سئوال بکنیم که تولید برق چه اتلاف سرمایه ای را ببار می آورد و یا اصولا از برق بشکل صحیح استفاده می کنیم و اگر نه، تا چه زمان می توانیم این روش غلط را ادامه دهیم؟، پاسخ زیر را از راه مطالعه بدست می آوریم:

 در ابتدا باید بگویم قصد این نیست که نوشته ای سیاسی در اختیار خواننده قرار دهم. بلکه قصد این است که گزارشی از وضع فعلی صنعت برق در ایران ارائه کنم و در آن، درپی بررسی بحران انرﮊی، به راه حلهای بیرون آمدن از این بحران بپردازم. اما در جامعه های استبداد زده، همه امور تنها از بعد سیاسی قابل دیدن و گفت و شنودند. با این وجود، هر امر واقعی، بعد سیاسی نیز دارد، این گزارش، در بعد اقتصادی و فنی بیان روشن خود را می یابد.

 

در بعد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز گویائی روشن دارد زیرا

گویای ویرانگری استبداد حاکم و نادرستی سازماندهی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی تولید و مصرف است. نکته بسیار مهم دیگر این که تمامی راه حلها که در این مطالعه ارائه می شوند، راه حلهائی نیستند که غریب و نا آشنا باشند و تا بحال نه کسی آنها را  شنیده و نه کسی به آنها عمل کرده باشد و نویسنده آن را برای اولین بار پیدا کرده باشد. بلکه راه حلهای هستند امتحان شده و از همه مهمتر اینکه هموطنان من که در داخل ایران با اینگونه مسائل رو برو هستند، بطور حتم از این راه حلها با خبر هستند. اما ساختار سیاسی و اجتماعی اجازه عملی کردن راه حلها را به این عزیزان نمی دهد. نکته دیگر اینکه من باور ندارم هر آنچه در کشورهای صنعتی انجام می گیرد، صحیح است. اگر مقایسه ای می کنم بخاطر ارائه  حداقل هائی است که ما می توانیم از آنها برخوردار باشیم. سخن آخر اینکه این یک گزارش باز است. یعنی این که عزیزانی که در بخش و یا بخشهای از انرژی تخصص دارند، بر من منت بگذارند و این گزارش را تکمیل کنند تا شاید کتابچه ای بشود از مجموعه های راه حل های عملی برای بیرون آمدن از بحران انرژی.

مقاله با تحلیلی از وضعیت فعلی شروع میکند و سپس به راه حلها می پردازد.

نظری به برقی که  تولید می شود:

بگذارید چرخه تولید برق را از سوخت ـ تولید ـ توزیع ـ مصرف باهم دنبال کنیم. تا شاید برای سئوالهای زیر پاسخی درخور پیدا کنیم.

 1- میزان اتلاف انرژی چه میزان است؟،

2 - آیا می توان به این الگوی مصرف ادامه داد؟،

3 - آیا می توان کارائی صنعت برق را بالا برد؟،

4 - و در آخر برای الگوی مصرف چه می توان کرد؟.

    لازم به تذکر است که مجموع آمار و ارغام ارائه شده مربوط به سالهای 86 و 87 از وزارت نیرو و سایت توانیرو اخذ شده اند. کار جمع آوری ارقام ساده نبوده است چرا که مقامهای مسئول ارقام متفاوتی را ارائه کرده اند. اما از آنجا که بیش از 91% درصد نیروگاههای ایران، نیروگاههای حرارتی هستند و سوخت آنها یا گاز، ذغال سنگ و یا مشتقات نفت است (گازوئیل، مازوت...) برای همین بیشتر توجه به این نیروگاه ها شده است.

   همانطور که خواننده می داند برقی که تولید می شود، خواه در نیروگاههای حرارتی و خواه در نیروگاههای برقی آبی، برقی بادی، توسط شبکه انتقال، در دسترس مصرف کننده قرار می گیرد. اما برای محاسبه کل اتلاف انرژی می باید از تولید سوخت تا مصرف این چرخه را دنبال کرد.

قبل از اینکه به حساب کردن کارائی صنعت برق بپردازیم بطور خلاصه چند عدد مهم را باید بیاوریم:

 

    با درنظر گرفتن این داده ها و داده هایی که در پائین می آورم به حساب کردن کارائی نیروگاه های حرارتی می پردازم.

    برای محاسبه اتلاف انرژی می باید از تولید و انتقال سوخت تا استفاده از آن توسط مشتری را دنبال کرد. در محاسبات زیر واحد انرژی برقی را به میلیون بشکه نفت گرفته ایم. این بدین خاطر است که پایه سوخت در ایران را نفت و گاز تشکیل می دهد. گاز را هم به نوبه خود در گزارش سال 86 " وزارت  نیرو ـ امور برق و انرژی " بر پایه نفت سنجیده ایم. برای اینکه خواننده در واحدهای مختلف انرژی سر در گم نشود ما هم در این گزارش در قسمت محاسبه اتلاف انرژی پایه را میلیون بشکه نفت قرار می دهیم. به این عنوان که برای مثال گاز که پایه معامله آن به کوبیک متر است و یا برق که کیلووات ساعت است ...را به میلیون بشکه نفت تبدیل کردیم. بدین ترتیب اگر تمامی تولید برق را یک کارخانه فرض کنیم در محاسبات می خواهیم پیدا کنیم که در چرخه تولید برق چه میزان نفت در اختیار این کارخانه می باید قرار بگیرد تا برقی را تولید کند (به میلیون بشکه نفت) که مصرف کننده بتواند زندگی با استاندارد امروز را داشته باشد؟. ابتدا از کارائی خود کارخانه تولید برق شروع می کنیم.

کارائی تولید برق توسط نیروگاهها:

   از آنجائی که بیش از 91% برق کشور توسط نیروگاههای حرارتی تامین می شود، بناچار کارائی این نیروگاهها، سهم به سزائی در محاسبات اتلاف انرژی خواهند داشت. آمار داده شده توسط وزارت نیرو، کارائی نیروگاههای حرارتی را 36% برآورد می کند. در پاورقی ص 137 این گزارش نکات مهمی در مورد ارقام داده شده در محاسبه کارائی نیروگاهها  قید شده است. دو مورد بسیار مهم ذکر شده  را بدین ترتیب می آورد:

·         بالا بودن راندمان این نیروگاه ها به علت کالیبره نبودن کنتور گاز است.

·         اطلاعات راندمان نیروگاه ها، کلی و پردازش نشده است که میزان حقیقی آن وابسته به انجام اصلاحات لازم روی میزان سوخت دریافتی مانند ضریب کنتورها و اعمال ضریب اصلاح درجه حرارت روی میزان سوخت مایع می باشد.

   برای همین، بسیار مشکل می شود کارائی دقیق نیروگاه ها را برآورد کرد. در بعضی از مصاحبه ها مقامات و مسئولین ضریب کارائی را 30% اعلام کرده اند. از محاسبه نقشه انرژی" وزارت نیرو امور برق و انرژی" رقم 34% حاصل می شود. از 30% تا 36% رقم های داده شده رقم 34% که حاصل محاسبات نقشه انرژی است را برای برآورد اتلاف انرژی استفاده می کنم.

 

     در سال 86 سوختی معادل 321 میلیون بشکه نفت در اختیار نیروگاههای حرارتی قرار گرفته است. با ضریب کاری 34% میزان اتلاف انرژی در این نیروگاهها معادل 211 میلیون بشکه نفت  در این سال بوده است. و معادل 109 میلیون بشکه نفت برق تولیدی توسط نیروگاه های حرارتی در اختیار شبکه برق رسانی قرار داده شده است. در ضمن اینکه در سال 86 جمع نیروگاههای آبی ـ بادی و تراز واردات و صادرات برق چیزی معادل 11.8 میلیون بشکه نفت، برق در اختیار شبکه برق رسانی گذاشته است که جمع برق در اختیار شبکه انتقال معادل 121 میلیون بشکه نفت می بوده است.

حال که میزان اتلاف انرژی را در نیروگاه های حرارتی برآورد کردیم و معلوم شد که چه میزان برق (معادل آن به میلیون بشکه نفت) در اختیار شبکه توزیع قرار گرفته است، باید بپردازیم به اتلاف انرژی در جریان انتقال برق به مشتری.

انتقال برق:

Zone de Texte:  	 	 	 	 	خلاصه وضعیت صنعت برق از توانیرو
متوسط رشد 86 به 
76	درصد رشد 86 به 87	86	87	واحد	 
8,3	5	203983	214280	Gwh	تولید ناویژه نیروگاه ها
5,6	5,7	7906	8357	Gwh	مصارف داخلی نیروگاهها
8.4	5	196077	205923	Gwh	تولید ویژه نیروگاه ها
		1842	1684	Gwh	انرژی دریافتی برون مرزی
		2520	3875	Gwh	انرژی ارسال شده برونن مرزی
7,6	5,7	1523290	161058	Gwh	فروش انرژی برق
	8	40854	44118	Mw	قدرت عملی نیروگاه ها

   در اینجا دو اتلاف را با هم جمع کرده ام. یکی اتلاف در انتقال برق و دیگری برقی که توسط نیروگاه ها برای تولید برق استفاده می شود. در مورد افت  برق در شبکه انتقال برق آمار متفاوتی موجود است از 18.6 درصد تا آمار باور نکردنی بالای 72% ذکر شده[i]. مدیر عامل شرکت توانیرو کشور در مصاحبه ای گفته است: "میزان افت برق در شبکه انتقال و توزیع برق کشور در سال گذشته ۱۸٫۶ درصد بوده است که در برخی مناطق با عدد بسیار بالایی و حتی وحشتناکی روبرو هستیم." [ii]

   اما  اگر میزان اتلاف انرژی را از طریق نقشه انرژی سال 86 صادره از طرف وزارت نیرو حساب کنیم، افت را در شبکه برق رسانی بعلاوه برقی که نیروگاهها مصرف می کنند چیزی حدود  24%   می یابیم. حال اگر این میزان اتلاف برق را در شبکه برق رسانی و مجموع برقی که نیروگاه ها به مصرف می رسانند به حساب بیاوریم در این صورت از معادل 121 میلیون بشکه نفتی که نیروگاهها در اختیار شبکه برق رسانی قرار داده اند میزان اتلاف می شود رقمی معادل 29

 میلیون بشکه نفت.

با این حساب آنچه که به کنتور مصرف کننده می رسد جمعا حدود رقمی معادل 91 میلیون بشکه نفت است که کمتر از معادل 82 میلیون بشکه نفت برق سهم نیروگاه های حرارتی و معادل کمتر از 9 میلیون بشکه نفت سهم برق آبی و برق بادی در اختیار مشتری قرار گرفته است.

 سئوال این است که آیا این کل هزینه تولید برق است؟. باید بگویم که ما هنوز تولید و انتقال سوخت را به حساب نیاورده ایم.

تولید و انتقال سوخت:

    اکثر نیروگاه های ایران دوگانه سوز هستند. در فصل زمستان که مصرف گاز برای مصارف خانه ها افزایش می یابد گاز لازم برای نیروگاه ها کاهش می یابد و این کمبود با سوخت نفت کوره و گازوئیل باید تامین شود. که این هزینه تولید برق را بالا می برد. در سال 86 معادل 232.9 میلیون بشکه نفت بعلاوه معادل 85.8 میلیون بشکه نفت  بشکل گاز طبیعی و معادل 9 میلیون بشکه نفت بشکل زغال سنگ (برای مثال به عنوان گاز کوره های بلند)  به نیروگاه ها ارسال شده است. جمع آن می شود معادل حدود 321 میلیون بشکه نفت در اختیار نیروگاه های حرارتی قرار گرفته است. حال باید سئوال کرد که آیا براستی تولید و انتقال  این سوخت به نیروگاه ها بدون اتلاف بوده است؟ به طور طبیعی خیر. در تولید گاز و نفت مورد نیاز نیروگاه ها دو نوع اتلاف را باید در نظر گرفت:

·         اول اتلاف در روش تولید است. برای مثال در فصولی که مصرف گاز بالا می رود برای اینکه مصرف کننده، گاز مورد نیاز خود را دریافت کند از تزریق گاز به چاه های نفت می کاهند. این کار خسارات جبران ناپذیری بر قابلیت بهره برداری از منابع نفت وارد می کند. تولید گاز خود نیز با اتلاف بسیار همراه است.

·      دوم برای تولید و انتقال این سوخت از طرق مختلف به نیروگاه ها هم باید انرژی مصرف کرد. خواننده می تواند بپرسد که این گونه اتلاف از طریق قیمت سوخت که نیروگاه ها پرداخت می کنند، جبران می شود؟ مشکل بر سر این است که قیمت سوخت تحویل داده شده به نیروگاه ها با پرداخت یارانه از طرف دولت همراه است. و دیگر اینکه به لحاظ حساب کردن کارائی یک چرخه، در اینجا چرخه تولید برق، مهم نیست که اتلاف در قسمتهای مختلف را چه سازمانی پرداخت می کند، بلکه می خواهیم مجموع اتلاف انرژی را در تولید برق حساب کنیم.

    از آنجا که هزینه این سوخت به تمامی از نیروگاه های حرارتی گرفته نمی شود بلکه بین یک پنجم تا یک دهم آن دریافت می شود، لاجرم این هدر رفتن ها در صنعت نفت و گاز را می باید پای مصرف کننده این تولیدات نوشت که در اینجا نیروگاه های حرارتی منظور است. حال سئوال این است که چه میزان برای این اتلافها باید منظور کرد؟ چه میزان برای اتلاف نفتی که بر اثر تزریق نکردن گاز به چاههای نفت پدید می آید باید  منظور کرد؟  چه میزان برای اتلاف گاز باید منظور کرد؟ لازم به ذکر است که در مورد نکته اول که هدر رفتن بر اثر ندانم کاری و کوته بینی باشد، برآوردهای مختلفی چه در داخل و چه در خارج انجام گرفته است. برای مثال در سایت مهر :۳۰ بهمن از قول یک مسئول شرکت نفت اینطور آمده است[iii]: هدر روی 19 میلیارد متر مکعب گاز در صنعت نفت/ معادل کل مصرف ترکیه گاز می‌سوزانیم. وضعیت صنعت نفت از اینهم بدتر است. چه که مقدار زیادی نفت بر اثر تزریق نکردن کافی گاز به چاههای نفت از دست می رود. مقاله دیگری در نوروز به تاریخ 1 اسفند که بخشی از این هدر رفتن را گوشزد کرده است. اگر از این هدر رفتن در روش تولید بگذریم و فقط  مخارج انتقال و نگه داری سوخت را از تولید تا نیروگاه ها 10% برآورد کنیم در این صورت معادل 32 میلیون بشکه نفت اتلاف در نگه داری و انتقال سوخت به نیروگاه ها می شود.

      با این حساب تا به حال معادل  353 (321+32)  میلیون بشکه نفت باید به نیروگاه ها تحویل شود، تا این نیروگاه ها رقمی معادل 82 میلیون بشکه نفت از طریق شبکه انتقال برق  در اختیار مصرف کننده قرار بدهند. لازم به تذکر است که تقریبا معادل 11 میلیون بشکه نفت از منابع تجدید پذیر تولید می شود که با در دست مصرف کننده قرار گرفتن برق، حدود 9 میلیون بشکه نفت به دست مصرف کننده می رسد. مجموعا معادل 91 میلیون بشکه نفت در اختیار مصرف کننده قرار می گیرد.

جمع اتلاف انرژی در چرخه تولید:

   بگذارید تا اینجا یک حاصل جمعی از آنچه که تا بحال بدست آمده است، بدست بدهیم: تا بحال نیروگاه های حرارتی معادل 353 میلیون بشکه نفت لازم داشته اند  تا برقی معادل 82 میلیون بشکه نفت در اختیار مصرف کننده قرار دهند. به بیان دیگر این نیروگاه های حرارتی 77% در صد اتلاف داشته است. حتی اگر برق تولید شده توسط نیروگاه های تجدید پذیر را هم دخالت دهیم، کل اتلاف بیش از 75% می شود.

   واقعیت این است که این تمام اتلاف نیست زیرا که اتلاف در سرمایه را به حساب نیاوردیم. ترجیح داده شده که اتلاف سرمایه و یا کارائی سرمایه را در پائین جداگانه بررسی کنیم. یادآور می شوم که در این محاسبات هدر رفتن سوخت را در منابع گاز و نفت به حساب نیاوردیم. بگذارید به سراغ کارائی اقتصادی این چرخه برویم تا  در آخر جمع کل کارائی تکنیکی و کارائی اقتصادی را حاصل شود.

کارائی اقتصادی صنعت برق:

   کارائی اقتصادی به این معنا که برآوردی از دخل و خرج بکنیم تا یک تصویری از  تراز این چرخه بدست بیاوریم. در این محاسبات باید همانند بالا از مخارج سوخت شروع کنیم تا برسیم به مخارج برقی که به دست مشتری می رسد.

سوخت:

    سهم سوخت همانطور که در بالا ذکر کردیم معادل 353 میلیون بشکه نفت است. بر اساس نقشه انرژی منتشره از طرف وزارت انرژی  در سال 86 هر بشکه نفت 73 دلار برآورد شده است. بدین ترتیب کل مخارج سوخت می شود 26 میلیارد دلار در سال.

سهم هزینه های جاری:

   بگذارید اینطور توضیح بدهم: یک

کارخانه برای اینکه بتواند سر پا باشد،

 

 

 می باید سهم استهلاک سرمایه را از سود دریافتی برداشت کند. در صنعت برق نه تنها چنین سودی در میان نیست بلکه این صنعت با فروش نفت و پرداخت یارانه های سنگین سر پا مانده است. دولت نفت را استخراج می کند. قسمتی از آن را به عنوان سوخت، در اختیار نیروگاه ها قرار می دهد و بخش دیگر از نفت استخراج شده را در بازار نفت می فروشد و پول حاصل از آن را بعضا به عنوان حقوق به مصرف کننده میدهد و بعضا در سرمایه گذاری در صنعت تولید و توزیع برق بکار می برد. پس صنعت برق از خود پولی ندارد. لازم نیز نمی بیند حساب استهلاک سرمایه ایجاد کند به ترتیبی که بعد از چند سال سرمایه مستهلک بشود. اینست که برای تجدید سرمایه، می باید نفت بفروشیم و درآمد حاصل را وارد این چرخه بکنیم.

     چه میزان مخارج صنعت نفت، هزینه جاری است؟ آمار درستی بدست نیاوردم. سعی می کنم تا جائی که می شود برآوردی نزدیک به واقعیت به عمل بیاورم. بگذارید چند نمونه از این مخارج را ارائه کنم تا خواننده بهتر متوجه انواع مخارج بشود:

·         لوله های اجاق که بخار توربینهای بخاری را تامین می کنند، هر ساله در فصلی که کمترین احتیاج به آنها است، باید مورد بازدید قرار گیرند تا آن قسمت که یا ترک برداشته و یا زنگ زده عوض شود.

*توربینها می باید هر ساله کنترل و هر چند سال یکبار باید کنترل اساسی شوند.

*عوض کردن کمپرسورهای هوا و سوخت رسانی به اجاقها، لایروبی سدها.

*نگهداری خط انتقال که شامل سیمها، ترانسفورماتورها، ستونهای خط هوائی و... میباشد. برای مثال در کشور سوئد زمانی که قیمت انرژی در بورس بین 4 تا پنج سنت است، مخارجی که مشتری می پردازد حدود 13 سنت است که از آن،  حدود یک سوم مخارج شبکه انتقال است. کل مصرف سوئد حدود 144 تراوات برق از طریق این شبکه ها انتقال می یابد. حتی اگر سهم هزینه شبکه را 3 سنت در هر کیلووات بگیریم، مبلغی بالغ بر 4.3 میلیارد دلار در سال هزینه شبکه برق رسانی است. لازم به تذکر است که سازمانی دولتی نظارت می کند که شرکتهای شبکه برق رسانی، هزینه نا معقول نکنند و به حساب نگذارند. بر اثر این نظارت، قسمت اعظم مخارج، مخارج جاری بعلاوه تأمین سرمایه گذاری آینده هستند.

* مخارج نیروی انسانی: در سال 86 تعداد کارکنان صنعت برق 45546 نفر بوده است. اگر حقوق هر کارگر و کارمند را 500 دلار در ماه فرض کنیم، خرج نیروی انسانی می شود 270 میلیون دلار.

* تعویض کنتورهای مشتریان: در سال 87 بیش از 337000 کنتور برق عوض شده است.

* تعویض و کالیبره کردن کنتورها در نیروگاه ها...

 حال با این داده ها می توان گفت که اگر مخارج جاری کل صنعت تولید و توزیع برق را حداقل 1.5 میلیارد دلار بگیریم، زیاد دور از واقعیت بر آورد نکرده ایم. لااقل اغراق نکرده ایم.

سرمایه های ثابت:

Zone de Texte: دلار در هر کیلو
 وات ساعت	کیلو وات ساعت	 	 	 
0,008	50776736	تعرفه خانگي
0	19648035	تعرفه عمومي
0,0016	17669954	تعرفه كشاورزي
0,02	49771784	تعرفه صنعت و معدن
0,02	9952560	ساير مصارف (تجاري )
0	4509947	روشنايي معابر
 		
 	152329016	 	مجموع	 

   در اینجا باید به این بپردازیم که سهم سرمایه ثابت چه مقدار است؟. و بعد از آن برآوردی از هزینه این سرمایه خوابیده بکنیم.  برای اینکه این سرمایه را بر آورد  کنیم، می باید اول پیدا کنیم سرمایه خوابیده در نیروگاه ها چه میزان است؟.

 سایت خبری وزارت نیرو به تاریخ 11 بهمن 88، از قول مدیرعامل برق منطقه ای اصفهان خبر داد که:

سرمایه گذاری 2 میلیارد یورویی بخش خصوصی در نیروگاه های جدید اصفهان: پنج نيروگاه جديد با ظرفيت دو هزار و 500 مگاوات در حال احداث است كه به تدريج تا سال 93 وارد مدار خواهد شد.

   بنابراین هر هزار مگاوات حدود 800 میلیون یورو یا با معادل دلار آن  1100 میلیون دلار سرمایه برای ساخت نیروگاه طلب می کند. البته این قیمت یک نیروگاه نو است.  به حساب دیگر اگر می خواستیم نیروگاه های بالغ 44000بر مگاوات بزنیم، رقمی حدود 48 میلیارد دلار می باید هزینه می کردیم. البته نیروگاه های ایران نو نیستند و نمی توان این مقایسه را کامل و دقیق دانست. اما اگر قیمت نیروگاه های فعلی را 30% قیمت اولیه بگیریم در این صورت حداقل سرمایه بالغ بر 15 میلیارد دلار بصورت نیروگاه ها خوابیده است. اینجا باید متذکر شوم که سرمایه خوابیده در شبکه برق رسانی را به حساب نیاوردیم. حال سئوال این است که هزینه این میزان سرمایه چقدر است؟ راحت ترین مقایسه این است که اگر این میزان سرمایه در بانک گذاشته می شد، چه میزان سود بعد از تورم می توانست برداشت کند؟. اگر کل این سود را حتی با تورم حاکم بر ایران 20% بگیریم، سهم سود سرمایه رقمی حدود 3 میلیارد در سال می شود.

هزینه سرمایه گذاری برای آینده:

   بر اساس آمار توانیرو، متوسط رشد مصرف برق در هرسال بین سالهای 76 تا 86 بالغ بر 7.6% بوده است. اگر همین رشد مصرف را در ده سال آینده در نظر بگریم، مصرف برق از 152 تراوات ساعت در سال  86 به 293 تراوات ساعت می رسد. نمی گویم این رشد مصرف اصولا با این الگوی مصرف عملی است یا نه، اما اگر فرض کنیم این افزایش مصرف را جامعه ایران بخواهد ادامه دهد، در این صورت در سال 96 مصرف برق به بیش از 293 تراوات ساعت خواهد رسید. در سال 86 و 87 تعداد ساعتی که نیروگاه ها فعال بوده اند، بیش از 52% سال نبوده است. برای سال 86 حد متوسط این ساعات می شود 4555 ساعت. اگر همین میزان کارائی بخواهد ادامه پیدا کند در این صورت بطور میانگین 3600 مگاوات در سال باید بر توان نیروگاه ها اضافه شود. (سالی 3.5 نیروگاه اتمی) اگر این میزان افزایش توان بخواهد با ساختن نیروگاه های حرارتی جدید جبران بشود، رقمی حدود 4 میلیارد دلار سرمایه در سال احتیاج است. این سرمایه یا می باید از سود فروش برق تامین بشود آنطور که در جهان سرمایه داری معمول است و یا باید از خارج این چرخه وارد بشود. در حال حاضر، از خارج این چرخه یعنی از فروش نفت تامین می شود. اگر این سرمایه از سود فروش تامین بشود می تواند سرمایه ثابت را در بلند مدت، از سود برداشت کند. اما مشکل ایران این است که سرمایه ساخت نیروگاه باید نزدیک به تمامی آن از خارج این چرخه وارد شود. از این رو، می باید تمامی این سرمایه را در هر سال به عنوان مخارج به حساب آورد و دیگر نمیتوان هزینه سرمایه را به تعداد سالهای عمر اقتصادی آنچنان که معمول است تقسیم کرد. لذا حدود 4 میلیارد دلار سرمایه تازه برای هر سال احتیاج است.

درآمدها:

  خواننده می تواند بپرسد که مشتری بابت استفاده از برق لااقل هزینه بخشی از آن را می پردازد پس چرا تمام سرمایه ثابت می باید از خارج از چرخه تولید و مصرف برق را وارد آن کرد؟ در کشورهای صنعتی از مشتری آن میزان بهای برق را می گیرند که علاوه بر اینکه تمامی اتلاف را جبران کند، سهم سرمایه و مستهلک شدن را نیز در آن منظور کند. مشتری هم به نوبه خود پولی را که بابت هزینه مصرف برق در اختیار تولید کننده می گذارد از رهگذر تولید بدست آورده است. اما در ایران اولا پول پرداختی از طرف مصرف کننده بسیار ناچیز است. دوم اینکه مصرف کننده پول خود را نه از تولید که لااقل بخش عمده آن را از بابت فروش نفت به دست آورده است که دولت در اختیار او می گذارد. از این بابت در حقیقت بهای نفت پرداخت شده توسط مشتری

 را نمی توان منظور کرد. زیرا همانطور که ذکر شد این دولت است که با فروش نفت، پول در اختیار مصرف کننده و نیروگاه ها می گذارد تا این صنعت بتواند سر پا باشد. برق مصرفی و پول پرداخت شده توسط مشتری به شرح زیر است. باید توجه داشت که تعرفه خانگی و تعرفه صنعت قیمت متناوب دارد. برای مثال تعرفه خانگی برای مناطق گرمسیر بسیار پائینتر از دیگر مناطق است. سعی بر این شده است که حد میانگین گرفته شود.

   اما حتی اگر بخواهیم این پرداختی را جزء درآمد حساب کنیم، لااقل آن بخش که مربوط به تعرفه روشنائی و تعرفه عمومی است را نمی توان جزء درآمد به حساب آورد. اگر این تعرفه ها را از درآمد صنعت برق کم کنیم، رقمی حدود 1.6 میلیارد دلار درآمد بدست می آید.

جمع سرمایه:

کل هزینه سرمایه در سال به قرار زیر می شود:

26 میلیارد دلار هزینه سوخت،

1.5 میلیارد هزینه های جاری،

3 میلیارد دلار هزینه ثابت،

4 میلیار دلار هزینه سرمایه گذاری برای آینده.

   جمع هزینه سرمایه می شود 34.5 میلیارد دلار در سال. و جمع درآمد 1.6 میلیارد دلار در سال. به بیان دیگر صنعت نفت معادل 33 میلیارد دلار در سال کمبود دارد. با حساب نفت بشکه ای 73 دلار رقمی افزون بر 452 میلیون بشکه نفت سالانه و یا 1.2 میلیون بشکه نفت در روز مخصوص صنایع برق باید استخراج کرد و در اختیار این صنعت قرار داد تا این نیروگاه های حرارتی بتوانند برقی معادل 81 میلیون بشکه نفت در سال و یا 222 هزار بشکه در روز در اختیار مشتری قرار دهند.

متذکر می شوم این حداقل مخارج است زیرا که:

مخارج سرمایه ثابت شبکه برق رسانی را به حساب نیاوردیم،

مخارج  آلودگی محیط زیست را به حساب نیاوردیم،

مخارج ندانم کاریهای تولید نفت و گاز را در کارائی سرمایه به حساب نیاوردیم،

·         مخارج محیط زیست را لااقل همانقدر که در کشورهای سرمایه داری به حساب می آورند به حساب نیاوردیم،

·         مخارج رانت خواری و دیگر فسادهای مالی را به حساب نیاوردیم. یک نمونه  نقل کنم: دوستی تعریف می کرد که در سوئد اجاقی با سوخت مایع که یک شرکت به عنوان رزرو داشته است و بسیار کم استفاده شده بود و بسیار مدرن هم بود با قیمت بسیار نازل حاضر به فروش آن بود. نماینده های ایران خواستار خرید آن بودند. اما می خواستند روی کاغذ قیمت آن چند برابر ذکر شود تا آنها بتوانند قیمت روی کاغد را به حساب دولت بگذارند. جالب این است که اینها خود نمایندگان دولت بودند.

·         مخارج ضررهائی را منظور نکردیم که بخاطر مرغوب نبودن برق، به صنایع و حتی مصرف کنندگان شخصی وارد می شود. برای مثال صنعت پتروشیمی که خود برق تولید مازاد خود را در اختیار شبکه قرار می دهد، از تغییر فرکانس برق به فغان آمده است و حتی مایل به قطع برق پتروشیمی از شبکه برق سراسری شده است. در ایسنا به تاریخ 88/11/16 اینطور نقل شده است. " پتروشیمی مبین در سال‌های گذشته در ماه‌های گرم، بخشی از برق منطقه عسلویه را تامین می‌کرد و امسال نیز طبق روال سال‌های قبل این کار را انجام می‌دهد و حتی بخشی از برق تولیدی مازاد را نیز به شبکه سراسری می‌فروشد، ولی نوسانات برق شبکه سراسری و تاثیر مخرب آن روی تاسیسات پتروشیمی مبین، که حتی طبق گفته رییس این مجتمع، منجر به خرابی یکی از تاسیسات شده است، ذهنیت خروج شبکه برق منطقه از شبکه سراسری را در مسوولان منطقه ایجاد کرده است"

خلاصه بخش اول:

تا بحال معلوم شده است که نیروگاه های حرارتی بیش از 77%   انرﮊی هدر می دهند.  و کارائی اقتصادی آنها با رقم باور نکردنی منهای 1.2 میلیون بشکه نفت در روز همراه است. برای اینکه این نیرگاهها کار کنند، می باید ضرری معادل یک میلیون دویست هزار بشکه در روز را  به صنعت نفت  وارد کرد.  سئوال این است که آیا می توان به این مصرف ادامه داد یا نه؟ آیا می تواند رشد مصرف را کما فی سابق ادامه داد؟

رشد مصرف برق:

    بنابر آمار داده شده بین سالهای 76 تا 86 رشد مصرف 7.6 درصد بوده است. خود این رقم، به نفسه، مطلبی را بیان نمی کند. تنها اطلاعی را که این رقم می رساند این است که رشد مصرف نسبت به سرانه بین المللی بالا است اما نمی گوید که این خوب است یا نه؟. اگر رشد بخاطر رشد اقتصادی در جهت تولید باشد نه پیش فروش کردن منابع، شاید قابل دفاع باشد. برای مثال سوئد بین سالهای 70 تا 87 رشد مصرف برق معادل 5% داشته است. 2.1 درصد این رشد در صنعت و باقی در تعرفه های دیگر بوده است. از جمله در تعرفه خانگی که دولت تصمیم به تشویق مصرف برق در گرم کردن خانه ها میگیرد. هنوز که هنوز است با این تصمیم غلط دست به گریبان است. در ایران متاسفانه رشد مصرف برق بخش بزرگی از آن در بخشهایی به غیر از تولید انجام گرفته است. نفت فروخته ایم و پول آن را از جمله در تولید و مصرف برق بکار انداخته ایم. 

   این رشد نه قابل دفاع است و نه ممکن. ممکن نیست بخاطر اینکه بنا بر نمودار زیر، تا پایان سال 1400، مصرف برق به 423 تراوات ساعت خواهد رسید. اگر فرض کنیم این رشد ادامه خواهد داشت (که این رشد مصرف نمی تواند ادامه یابد):

    به بیان دیگر 271 تراوات ساعت باید برق بیش از امروز تولید کرد حتی اگر نیروگاه هائی را از نوع سیکل ترکیبی بگذاریم و کارائی آن، بعد از افت برق در شبکه برق و اتلاف در تولید و انتقال سوخت را  تا 40% بالا ببریم. با حساب 1.7 مگاوات انرژی در هر بشکه نفت روزانه 1.1 میلیون بشکه نفت باید برای نیروگاه ها بیش از آنچه امروز استخراج می شود، استخراج کرد. این رقم حتی اگر سهم اتلاف در تولید سوخت را به حساب نیاوریم، در سال 86 معادل 0.8 میلیون بشکه نفت در روز بوده است (توجه خواننده را به این مهم جلب می کنم که در اینجا فقط کارائی فنی آن را در نظر می گیریم نه کارائی اقتصادی آن را. به بیان دیگر سهم سرمایه را در این معادله حساب نکرده ایم). به بیان دیگر فقط برای نیروگاه ها در سال 1400 می باید رقمی معادل 1.9 میلیون بشکه نفت در روز تولید کرد. اما این تنها نوع مصرف انرژی نیست. در سال 86 معادل 961 میلیون بشکه نفت انرژی به شکلهای مختلف در ایران مصرف شده است (بصورت گاز، بنزین، گازوئیل...). حتی اگر برای رشد اینگونه انرژی 4% قرار دهیم، مصرف انرژی در سال 1400 معادل 1664 میلیون بشکه خواهد شد. یعنی در روز معادل 4.6 میلیون بشکه نفت باید برای مصرف داخلی سوای نفت استخراجی برای برق استخراج کرد. جمع کل مصرف داخلی انرژی به 6.5 میلیون بشکه در روز خواهد رسید. این میزان نفت را چگونه می خواهند تولید کنند؟. البته اعتقاد ندارم که به اینجا خواهد رسید و بسیار زودتر از رسیدن مصرف انرژی به این حد، صنعت نفت و برق از پا در خواهد آمد. چرا؟ زیرا این مصرف نه در بخش تولید که در بخش مصرف تمرکز پیدا کرده است. در سال 86 از کل انرژی مصرف شده 26% آن متعلق به صنایع و کشاورزی است و باقی مصرف غیر تولیدی است. با این حساب تنها راه این است که گاز و نفت را اخراج بکنند تا بتوانند این چرخه مصرف را ادامه دهند. زیرا که این انرژی در تولید بکار نیفتاده است تا بتواند ارزش افزوده تولید کند که به نوبه خود بتواند سرمایه گذاری در تولید انرژی بکند. بلکه محور آن پیش فروش کردن سرمایه نسلهای آینده است. این الگو محکوم به مرگ است دیر یا زود.

   خواننده را متذکر می شوم که صنعت نفت هم به نوبه خود احتیاج به سرمایه گذاریهای کلان دارد که باید از طریق فروش نفت برآورده شود. علاوه بر این، رشد صنعت برق و دیگر مصارف انرژی احتیاج به ارز خارجی دارد چه که تمامی تجهیزات را نمی توانیم خود در داخل تولید کنیم. به بیان دیگر می باید علاوه بر 6.5 میلیون بشکه نفت سهمی را هم برای صادر کردن  نفت برای خرید تجهیزات در نظر گرفت تا لااقل بتواند چرخه انرژی به رشد خود ادامه دهد. این نه ممکن و نه معقول است. رشدی بیماری افزا است که به زودی دو صنعت نفت و برق را از پا در می آورد. هم اکنون یعنی در سال 88 مقامات مژده از کاهش چشمگیر مصرف برق داده اند و این را پای برنامه های دولت می گذارند. اما همه می دانند که این کاهش نه حاصل  برنامه گذاری صحیح که ناشی از رکود شدید اقتصادی است. رکودی که بسیار سخت تر از رکود اقتصادی جهان در سال 2009 میلادی است.

   سئوال این است که راه بیرون آمدن از این چرخه چیست؟. برای پیدا کردن جوابی معقول، می باید در چهار حوزه سوخت، انتقال، تولید و مصرف بررسی به عمل آید و راه حل هر کدام را نشان داد. این راه حل ها بعضی بلند مدت و بعضی کوتاه مدت خواهند بود. سعی بر این خواهم داشت که به این مهم در مقاله های دیگر بپردازم.

 

توانیرو سایت

http://www.tavanir.org.ir/info/stat87/tafsili/modiriyati/talafat/main.htm

   http://asemandailynews.com/?p=23362

   http://enghelabe-eslami.com/akhbare-roz_1/kh-8-100219.htm

 

 

 



 

[ii]